اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

يادي از شاعران سفر کرده تبريز

- بخش پنجم

عزيز دولت‌آبادي متخلص به درويش از چهره‌هاي درخشان معاصر آذربايجان است. وي پس از طي دورة تحصيل در تبريز، ايام تحصيل خود در دانشگاه تهران را نزد استاداني مانند بديع الزمان فروزانفر، کني و لطفعلي صورتگر گذراند. وي از سال 1349 تا 1353 رياست دبيرستان ارامنه اسدي (مدرسه تومانيان) را بر عهده داشت و تنها رئيس مسلمان اين مدرسه ارامنه در ايران بوده‌است.

يادي از شاعران سفر کرده تبريز

دولتآبادي در سال 1342 با بررسي اسناد و مدارک مربوط به گورستان وليانکوه (بيلانکوه) تبريز مقبرة کمال خجندي و کمال الدين بهزاد را يافت و به اين جهت از طرف مراکز علمي، ادبي و دانشگاهي تاجيکستان مورد تجليل قرار گرفت. محل مقبرهالشعراي تبريز نيز که بر اثر ويرانيها و تغييرات روزگار ناشناس باقي مانده بود، به کوشش وي شناسايي شد.

بيش از 12 عنوان از کتابهاي وي به چاپ رسيدهاست. از آثار تأليفي وي ميتوان به تصحيح آثاري مانند ديوان خيالي بخارايي، ديوان کمال خجندي، روضة اطهار و ديوان ملک محمود تبريزي، تذکرة سخنوران آذربايجان (بررسي قطران تا شهريار)، تاريخ تحول نثر فارسي معاصر و سرايندگان شعر پارسي در قفقاز اشاره کرد.

مرحوم استاد عزيز دولتآبادي از شخصيتهاي کم نظير ادبي و به چندين هنر آراسته بود. پژوهشگري شناخته شده در حوزة تحقيق به شمار ميرفت. کتابهاي تحقيقي وي در تاريخ ادبيات مانند تذکرة سخنوران آذربايجان و سرايندگان شعر پارسي در قفقاز گوياي تلاش و مجاهدت وي در اين عرصه ميباشد. در حوزة نثر، نويسندهاي توانا به شمار ميرفت. در ساحت شعر به هر دو زبان فارسي و آذري نيز شعر ميسرود و اشعار شيوا و خوش مضموني از خود به يادگار گذاشته است. از جمله اشعار وي دو شعر زيباست که هنگام سفر مقام معظم رهبري به تبريز در مرداد 1372 در محضر معظمله قرائت کرد و مورد تحسين و تشويق ايشان قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب پس از شعرخواني استاد دولت آبادي گفتند: «از اين شعرهايي که شاعر عزيزمان اينجا انشا کردند بايد تشکر کنم. شعرها بسيار خوب بود. مخصوصا آن قصيدة فارسي، بسيار برجسته و سطح بالا و پرمضمون و از لحاظ لفظ و معنا خيلي خوب بود... من خيلي دوست دارم که شعر خوب را تحسين و آن را مزمزه کنم و از آن لذت ببرم. ولي افسوس که اين شعر را ايشان کاري کردند که بنده خيلي نميتوانم تحسين کنم. عيب شعر نيز همين است که دربارة بنده است. و الا جا داشت که بنده خيلي بيش از اين، اين شعر را تحسين کنم.» (سايت KHAMENEI.IR  بيانات رهبر معظم انقلاب 8 مرداد 1372)

مرحوم استاد دولتآبادي شخصيتي فروتن و بسيار خوش اخلاق بود. آن مرحوم به تناوب در محافل و آيينهاي ادبي سازمان تبليغات اسلامي از جمله در جلسات انجمن ادبي استاد شهريار، کنگرة شعر محرّم و... حضور مييافت.

وي در 10 ارديبهشت 1388 در مقبرةالشعراي تبريز به خاک سپرده شد.

 

 

 جانان اينجاست

 

(اين همان قصيدة فارسي که مرحوم استاد دولتآبادي در محضر رهبر معظم انقلاب در تبريز قرائت کرد.)

 

جان نثار قدمش باد كه جانان اينجاست

حضرت خامنهاي رهبر ايران اينجاست

 

دردمندان همه پروانه ي خلوت دارند

درد را مژده رسانيد كه درمان اينجاست

 

گل برافشان به ره خضر مبارک قدمي

تشنگان را خبري، چشمهي حيوان اينجاست

 

چشم و دل، روشن و باز است، چه حاجت به چراغ

مه نهان گشته كه خورشيد درخشان اينجاست

 

گله اي سنگ صبور از قفس كان، تا چند؟

سنگ را آن كه كند لعل بدخشان اينجاست

 

از نگاه همه شادي و رضا ميبارد

ليله‌‌القدر بهشتي است كه رضوان اينجاست

 

ميزبان، موكب شمس‌‌الحق تبريزِ عزيز

مولوي رهبر دين است كه مهمان اينجاست

 

«شهريار» آمده تعظيم كنان خدمت دوست

صائب و مغربي و قاسم و قطران اينجاست

 

رخ نهاده به زمين پيلسواران به ادب

مور در پوست نگنجد كه سليمان اينجاست

 

تخم اميد فشان در دل هر مزرعهاي

كه سحاب كرم و ثاني نيسان اينجاست

 

طوطي الكن طبعم خجل از نطقش، چون

بلبل باغ سخن، افصح دوران اينجاست

 

شهر تبريز بود چشم و چراغ ايران

سپر تير بلا گر طلبي، آن اينجاست

 

آنكه ذلت نپذيرد چو حسين بن علي

وانكه هرگز نكند پشت به ميدان، اينجاست

 

پايداريم زدار ثقه‌‌الاسلامي

آنكه شد بر سر نشكستن پيمان اينجاست

 

قصهي خدمت تبريز بپرسيد ز ارک

قرنهايي است كه اين پير نگهبان اينجاست

 

اي كه با نيم نظر، خاک چو زرگرداني

لطف فرماي كه لب تشنه ي عمران اينجاست

 

كاغذين جامه كجا و قلم استغنا؟

سخن از چاه چرا؟ يوسف كنعان اينجاست

 

رهبرا، پرچم اسلام برافراشته باد

لشکر« واعتصموا...» دولت قرآن اينجاست

 

جنگ فرهنگ، نه طرحي ست كه طرفي بندد

امت عاشق و دلبستهي ايمان اينجاست

 

كار مردم نسپارند به هر كس زنهار

اي بسا راز جگرسوز كه پنهان اينجاست

 

اصل و نسل تو بود باقي و رأيت روشن

امتت شاد كه همراهي يزدان اينجاست

 

هر دعايي كه كند بندهي «درويش» رواست

كه هماي شرف و رحمت رحمان اينجاست

 

 

گئتمه

 

منيم آغلار گؤزومه رحم ائله جانان، گئتمه

دايانيب جان دوداغا، جان سنه قوربان، گئتمه

 

قوي منيم جانيميلن، صبر و توانيم گئتسين

سن منه تاب و توان، روح و روانسان گئتمه

 

تبريزين شمس حقي سندن آليبدير ايشيغين

گونومو قاره ائديب، مهر درخشان گئتمه

 

نقسين، عيسي مريم دمي تک جان يارادير

رحم قيل يعقوبا، اي يوسف كنعان گئتمه

 

گؤزليم، گل يئنه ده گؤز بولاغيندا اگلش

چكره‌‌م نازيوي، اي سرو خرامان گئتمه

 

سنيلن هر غمه، هر درده تحمل ائدهرم

امّا سنسيز يوخوموش درديمه درمان، گئتمه

 

نئيليرم زهره‌‌ني، چرخ فلكي، آي گونشي

هاميسي گئتسه گئديب، سئوگيلي جانان گئتمه

 

من سنين جذبهويلن هر يئره گئتسين گله‌‌رم

چؤللره سالما مني، گؤزلري جيران، گئتمه

 

اؤزي شيرين، سؤزي شيرين، قدي شمشاديله سرو

دوداغي لعل بدخشان، خطي ريحان، گئتمه

 

هرچتين‌‌ليک سنيلن آسان اولار «درويشه»

امّا مشکلدي فراقيندا هر آسان، گئتمه.

 

 

يا حسين

 

عزت و آزادهليق سندن تاپيب جان يا حسين

شأنيوه وارسته انسانلاردي حيران يا حسين

 

سن اولان گون ياتدي بختي، سيندي تختي ظالمين

ظلمونن آباد  اولان يئر اولدو ويران يا حسين

 

شوكت و عزّت شاخير هيهات منّاالذلّهدن

چرخ معنادا گونش سن، نورايمان يا حسين

 

دؤرد هجرتده مدينه گؤزلري آيدينلاشيب

اولدي عالمده معظّم شهر شعبان يا حسين

 

عرشده قوس قُزحدن طاق نصرت باغلادي

قيلدي فرخنده ولادت عرشي شادان يا حسين

 

سن اولان گون، گولدو آل مصطفانين گؤزلري

يئددي ايل ائتدين رسول اللّهي خندان يا حسين

 

نور چشم مرتضيسان، آي شجاعت مظهري

عزميوه تعظيم ائديب جوزا و كيوان يا حسين

 

آمّا هئچ ياددان چيخانماز كربلا نيسگيللري

تشنه لب يئتميش ايكي جانان وئريب جان يا حسين

 

عالم ـ آشكار بللي دير: شمشير و خنجر قان تؤكر

آما سنله غالب اولدي خنجره  قان يا حسين

 

نيزه نفسيندن خجالت چكدي، تا قان آغلادي

چون كسيلميش باش قرائت ائتدي قرآن يا حسين

 

نئينوادن، نئي نواسي عرشه چاتجاق؛ قدسيلر

توتدولار ماتم سنه، مظلومِ دوران يا حسين

 

سن محيط عشق سن، دشمنده خس، طوفان غبار

نئيلهييب دريايه خسلر، موجا طوفان يا حسين

 

ظلم اودي، يانديردي دنياني، اوني سؤندورمهيه

باغلاديق آغلار گؤزيله عهد و پيمان يا حسين

 

آما بير اوددوركي دريالاردا سؤندورمز اوني

آغلاسا، ميندورد يوز ايلده ابر نيسان يا حسين

 

تيترهديبدير عرش اعلاني علياكبر سسي

يئرده باغري قان اولوب لعل بدخشان يا حسين

 

قطره اولدوزلار بوتون آل علينين اشكيدير

آغلايار مظلومه هر فرد مسلمان يا حسين

 

سينهلرده درد بيداد ائيلهييب، آه اوسته آه

صبريميزده ائتميري بير درده درمان يا حسين

 

سن گونش، بيز ذرّه؛ سن دريا و شيعه قطرهدير

آختارار هر ذرّه گون، هر قطره عُمّان يا حسين

 

درياني سالسان نظردن، قطره تک ويلان قالار

لطف قيلسان ذرّهدير، مهر درخشان يا حسين

 

اوددان اولماز قورخوسو كامل عيارين بوتهده

اولدو ابراهيمه اود، عين گولوستان يا حسين

 

چرخ گردون تولكويه، آسلاني محتاج ائتمهسين

وئرمهسين الله گؤروم، خُفّاشه ميدان يا حسين

 

سوگنامهم شايگان شيرازهسيله باغلانيب

ناتوان (درويش) يازانماز وصف سلطان يا حسين

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.