اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

ويژگي هاي پيامبر اکرم (ص) و دين اسلام

- بخش دوم

سير کلي زندگي پيامبر اکرم (ص)

ويژگي هاي پيامبر اکرم (ص) و دين اسلام

خداوند آخرين دين را در اين مقطع زماني به دست آخرين پيامبران و اعظم رسولان الهي فرستاد.

 

1- پيامبر اکرم در معراج

تاريخ انسان در قرآن به بعثت پيامبر اکرم (ص) ميرسد. خوب اجمالاً مرور ميکنيم پيامبر اکرم در بيست و هفتم ماه رجب به مقام رسالت نائل شدند و روح قدسي الهي، روح القدس يا جبرئيل را براي اوّلين بار بنابر آن چيزي که نقل شده است به صورت ملکوتي خود ديدار کردند و آغاز نزول وحي محقّق شد. بعد پيامبر اکرم را در يک سفر آسماني به آسمانها بردند و در آن سفر آسماني بحث فراواني است که ما بدليل اختصار درباره معراج ورود پيدا
نمي
کنيم.

ولي به يک نکته اشاره ميکنيم که وقتي پيامبر اکرم به سفر آسماني رفتند، در ضيافت الهي قرار گرفتند و آنجا اتّفاقات فوق العادهاي براي ايشان افتاد، يک جملهاي که قرآن در سوره نجم بيان ميکند اين است که «فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏»[25] خداوند يا روح القدس از طرف خداوند بر بنده خدا وحي کرد، آنچه را که وحي کرد. نميگويند چه چيزي وحي شد ولي با قرائن ميشود احتمالي داد.

کلمه «عَبْدِهِ» پنج بار در قرآن براي پيامبر اکرم به کار رفته است. اوّل سوره اسراء، اوّل سوره کهف، اوّل سوره فرقان و آيه 9، سوره حديد. در سوره کهف راجع به قرآن است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْكِتابَ».[26] در سوره فرقان، راجع به قرآن است: «تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ».[27] در سوره حديد راجع به قرآن است. «هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ».[28]

دو مورد هم درباره معراج است که يک مورد در سوره اسراء است: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً»[29] و يک مورد در سوره نجم است که: «فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏»[30] با آن قرائن اين وحي که به پيامبر اکرم شده است بايد علي القاعده قرآن باشد. به طور قطع نميگوييم اما به اصطلاح يک ظنّي براي انسان پديدار ميشود.

در يک ضيافت آسماني گويا همه قرآن را خداوند در قلب رسول الله قرار داد يا روح الامين به دستور خداوند و از طرف او. بزرگاني مثل مرحوم علّامه طباطبايي قائل به نزول دفعي قرآن شدند که غير از نزول تدريجي، ما يک نزول يکجا هم داريم. طبق اين احتمال ميشود حدس زد که اين نزول يکجا در شب قدر بوده است، شايد همان شب قدر اوائل بعثت در يک ضيافت آسماني.

 

2- تشکليل جامعه اسلامي

پيامبر اکرم (ص) با اين قرآن دين اسلام را به بشريّت عرضه کردند. 13 سال در مکّه بودند، با مرارتها و مشکلات فراوان امّا در عين حال جمعيت قابل توجّهي به پيامبر اکرم گرويدند. بعد از 13 سال هجرت کردند و به مدينه آمدند. هجرت مبدأ تاريخ اسلامي شد که الآن هم همين است. چه با محاسبه قمري چه با محاسبه شمسي، هجرت مبدأ تاريخ اسلامي است. پيامبر اکرم به مدينه آمدند، در مدينه حاکميّت اسلامي و جامعه اسلامي مستقل شکل گرفت.

پيامبر اکرم در مدينه جامعه اسلامي را شکل دادند، بين مسلمانان دو به دو برادري ايجاد کردند. اميرالمؤمنين (ع) را برادر خود خواندند که در اين نقاط حساس تاريخ زندگي پيامبر اکرم حضور جدّي امير المؤمنين (ع) بسيار مهم است. در آغاز بعثت که فرمودند: من در کنار پيامبر بودم و همه ماجرا را ديدم و شنيدم و پيامبر اکرم هم در حديث ديگري دارد به او فرمودند: علي جان آنچه من ميبينم، تو ميبيني و آنچه ميشنوم، تو ميشنوي.

در سال سوم بعثت که يوم الدّار بود، امير المؤمنين مأمور دعوت همه عموها و عموزادگان شد و در دومين جلسه تنها کسي بود که وزارت رسول الله را پذيرفت و اعلام شد که او وزير رسول خدا است، خليفه او است و همه بايد امر او را اطاعت بکنند. در ورود به مدينه اميرالمؤمنين برادر پيامبر اکرم معرّفي شد و در جنگهايي که پيش آمد و مزاحمت هايي که از طرف کفّار بود، هميشه اميرالمؤمنين (ع) سردمدار دفاع بود.

 

3- رساندن پيام اسلام بر جهانيان

پيامبر اکرم (ص) اسلام را در مدينه تثبيت کردند. در سوره اعراف، آيه 158 مأمور شدند که جهاني بودن خود را اعلام بکنند «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً» حالا از اينجا ما چند نکته را ميخواهيم عرضه بداريم:

نکته اوّل اين است که پيامبر اکرم رسول جهاني بودند و اسلام دين جهاني.

نکته دوم پيامبر اکرم مأمور بودند اسلام را به همه عالم ابلاغ بکنند. «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً» پيامبر اکرم بخواهد همين آيه را عملي بکند، بايد اسلام را به همه مردم دنيا ابلاغ بکند البتّه معلوم است که در حدّ توان.

نکته سوم پيامبر اکرم در راستاي اين دفاع مأمور به حفاظت از کيان اسلام شدند و مأمور به جهاد شدند.

نکته چهارم پيامبر اکرم طرح جهاني شدن اسلام را ريختند و براي جهاني شدن اسلام برنامهريزي کردند. اگر به کارهاي پيامبر اکرم دقّت کنيد به خوبي اين را مييابيد. اوّلاً از آغاز به مسلمانها وعده پيشرفت فوق العاده اسلام را ميدادند. وقتي که به مدينه هجرت ميکردند، کفّار قريش براي دستگيري پيامبر اکرم جايزه عظيمي گذاشتند؛ رؤساي يکي از قبايل به نام سراقة بن مالک باخبر شد. افرادي را با خود همراه کرد. تاخت تا به پيامبر اکرم رسيد.

به او خبر دادند در فلان راه است. خواست متعرّض بشود، حضرت او را به اسلام دعوت کردند، نپذيرفت. دعا کردند که خدايا شرّ او را هر گونه ميتواني از من دفع کن. وحي آمد که زمين در اختيار تو است. با اشاره پيامبر اکرم چهار دست و پاي اسب سراقة بن مالک تا سينه در زمين فرو رفت. او ديد خيلي بد شد، گفت: من را رها بکنيد، متعرّض شما نميشوم. با اشاره پيامبر رها شد.

فکر کرد چشم بندي بوده است، مجدّداً خواست متعرّض بشود. آن اتفاق تکرار شد. پيامبر به زمين دستور دادند دست و پاي اسب او را بگير. او فهميد حقيقتي است، لذا به پيامبر اکرم ايمان آورد. همين که ايمان آورد، پيامبر به او فرمودند: يک روزي دست بندهاي سلطنتي مدائن را در دست خود ميبيني، در چه حالي خواهي بود؟ اين لابد تعجّب کرده است کسي که دارد فرار ميکند، ميخواهد او را بکشند، وعدههاي عجيب و غريب ميدهد. يعني مسلمانها تا آنجا پيش ميروند.

اين جريان گذشت و اين فرد به مکّه رفت و کارهاي خود را رديف کرد و به مدينه هجرت کرد. چون مسلمان شده بود از در مسجد وارد شد، پيامبر اکرم اين جمله را بر او تکرار کردند و روزي که مسلمانها رفتند، او سر صندوقي رفت و دستبندها را ديد، و به دست کرد آمد صدا زد: «صَدَقَ رسول الله».

پيامبر اکرم به مسلمانها چنين مژدههايي ميدادند، اينها را تهييج ميکردند که آماده باشيد بايد اسلام به دست شما به همه مردم دنيا عرضه بشود. پيامبر اکرم بعد از صلح حديبيه به سران آن روز دنيا نامه نوشتند. به قيصر روم، به خسرو پرويز به مقوقس شاه مصر، نجاشي شاه حبشه، حارث غساني حاکم شام و به شاه يمامه به اينها و به ديگران نامه نوشتند. اسلام را در سطح جهاني معرّفي کردند و البتّه طبيعي است که براي پيامبر اکرم مشکلات هم داشته باشد ولي پيامبر اکرم اين کار را کردند، اسلام را به سطح جهان معرّفي کردند و براي جهاني شدن اسلام برنامهريزي کردند.

چرا اين را بعد از صلح حديبيه انجام دادند؟ چون در صلح حديبيه پيمان متارکه جنگ براي مدّت ده سال بين مشرکين و مسلمانها بسته شد؛ اين فرصتي براي پيامبر اکرم بود. بعد آنها نقض کردند، پيامبر اکرم هم به فتح مکّه نائل شدند؛ بعد از فتح مکّه ديگر صولت کفّار قريش شکست «يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً»[31] تمام شبه جزيره آمدند به اختيار خود، بدون خونريزي مسلمان شدند. اين بود که پيامبر اکرم توفيقات فراواني پيدا کردند.

نکته پنجم همين مسئله است که پيامبر اکرم در پيشبرد اسلام توفيقات فراواني پيدا کردند.

 

4- تثبيت جريان جهاني شدن اسلام

پيامبر اکرم (ص) در حجة الوداع امير المؤمنين (ع) را به فرمان خدا به جاي خود منصوب کردند که پرچم در دست او باشد که جهاني شدن اسلام آن هم با رأفت و رحمت اسلامي محقّق بشود. ولي وقتي جريان به شکل ديگري درآمد، برنامه پيامبر اکرم زمين ماند، جهاني شدن اسلام هم به کندي گراييد و بعد از مدّتي کشتي جهان نورد رسول اکرم به گل نشست.

قرائن نشان ميداد که اگر پيامبر اکرم 30، 40 سال ديگر زنده بودند يا امير المؤمنين به جاي ايشان قرار ميگرفتند و کار به دست ايشان بود، اسلام سه قاره آن روز را فرا ميگرفت. آسيا، آفريقا و اروپا. بدون غلظت، بدون جنگهاي آنچناني، چون اسلام آن روز در دلها نفوذ کرده بود. حالا متأسّفانه مسير عوض شد و اين امر ناتمام ماند امّا خداي رحمان وعده داده است که نور خود را به اتمام ميرساند و دين پيامبر اکرم را جهاني ميکند.

 

شهادت پيامبر :

حضرت فاطمه(س) و جبرئيل در کنار بستر پيامبر(ص) در کتاب سيره النبي که در قرن يازدهم هجري به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثماني و توسط سيد سليمان کسيم پاشا تهيه شده است.

در اوايل سال 11 هجري قمري، پيامبر(ص) بيمار شد. چون بيماري وي سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهرباني با يکديگر سفارش نمود و فرمود: اگر کسي را حقي بر گردن من است بستاند، يا حلال کند و اگر کسي را آزردهام اينک براي تلافي آمادهام.[125]( 1)

سيد جعفر مرتضي عاملي و برخي محققين ديگر بر اساس روايات و گزارشهاي تاريخي از منابع شيعه و سني معتقدند پيامبر(ص) توسط يهود يا دشمنان داخلي يا برخي همسران خود[126] مسموم شده و به شهادت رسيده است.[127] عاملي، ضمن نقد گزارشهاي مربوط به مسموم شدن حضرت محمد(ص)، نتيجه ميگيرد اگر ماجراي مسموم شدن ايشان توسط يهود صحت داشته باشد، آنچه منجر به شهادت پيامبر بوده سمي است که توسط دشمنان داخلي به ايشان داده شده است.[128]

شيخ مفيد،[129] شيخ طوسي[130] و علامه حلي[131] نيز به شهادت و مسموم شدن ايشان اشاره کردهاند.

 

مقاله اصلي: حديث دوات

مطابق نقل صحيح بخاري مهمترين کتابهاي اهلسنت، در آخرين روزهاي حيات رسول خدا، در حالي که جمعي از صحابه به عيادت ايشان رفته بودند فرمود: قلم و کاغذي بياوريد تا چيزي براي شما بنويسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشويد. يکي از حاضران گفت: بيماري بر پيامبر(ص) غلبه کرده و هذيان ميگويد و ما قرآن را داريم و آن براي ما کافي است. در ميان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضي ميگفتند: بياوريد تا حضرت بنويسد و بعضي غير از آن را ميگفتند، رسول خدا(ص) فرمود: برخيزيد و از نزد من برويد.[132] در صحيح مسلم از مهمترين منابع روايي اهلسنت، فردي که با سخن پيامبر مخالفت کرد عمر بن خطاب معرفي شده است. در اين دو کتاب آمده است که ابنعباس پيوسته بر اين ماجرا افسوس ميخورد و آن را مصيبتي بزرگ ميشمرد.[133]

 

نتيجه بحث:

چنانچه حق اميرالمومنين علي عليه السلام را 3 خليفه غاصب و ظالم نمي ربودند هم اکنون بيشتر شرق و غرب عالم در صلح و سلم و امنيت و خداپرستي و عدالت بسر ميبرد. اما بني اميه و بني عباس و يهود و جريان سقيفه شياطيني بودند که جهان را بسوي جهنم و انحرافات و ظلم ها و جنگها سوق دادند و اين خود يک امتحان الهي است تا پاکان از شريران و شياطين جداشوند.

تمام مردم درحال امتحان هستند تا در عمل معلوم شود چه کساني خالصانه در انتظار منجي و مهدي موعود خدايند و چه کساني بدنبال گناه و قدرت طلبي و حسادت و کبر و کينه و جنگ طلبي و تفرعن و زر و زور ند. نهضت مليوني پياده روي هاي اربعيني پيش نياز ظهور دولت حق امام زمان است که از اولاد پيامبر اسام است.

پايان

....................................

منابع مقاله شناخت پيامبر و جهاني بودن اسلام :

[25]- سوره نجم، آيه 10.

[26]- سوره کهف، آيه 1.

[27]- سوره فرقان، آيه 1.

[28]- سوره حديد، آيه 9.

[29]- سوره اسراء، آيه 1.

[30]- سوره نجم، آيه 10.

[31]- سوره نصر، آيه 2.

 

*محقق:دکترصادقيادگاری                                                                                                                                                                          

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.