اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

ويژگي هاي پيامبر اکرم (ص) و دين اسلام

- بخش اول

پيامبر اکرم (ص) و کتاب آسماني قرآن ويژگي هايي دارند که برتري و جامعيت اسلام را نسبت به ديگر اديان نشان مي‌دهد:

ويژگي هاي پيامبر اکرم (ص) و دين اسلام

1- جهاني بودن

خداوند در قرآن جهاني بودن رسالت پيامبر (ص) را چنين اعلام ميدارد:

 «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»[9]

«بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم همان كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست هيچ معبودى جز او نيست، زنده مىكند و مىميراند. پس به خدا و رسول او، آن پيامبر امّى كه به خدا و كلمات او ايمان دارد، ايمان بياوريد و از او پيروى كنيد، تا هدايت يابيد».

اگر در نگاهي تاريخي به سير بعثت انبيا توجّه کنيم ميبينيم که از زمان هبوط انسان به زمين و پيامبري حضرت آدم، تا زمان حضرت نوح و بعد از ايشان حضرت ابراهيم خليل که بنيانهاي توحيدي را در عالم استوار کرد و دو نسل بزرگ و برگزيده از خود به جاي گذاشت، تا زمان حضرت موسي و عيسي که قوم بني اسرائيل را به سوي کلمةالله و توحيد دعوت نمودند، سلسله تاريخ انبيا به تدريج گستردهتر شد تا اينکه به وجود مقدس پيامبر اکرم ميرسيم و در زمان ايشان بود که دين خدا جهاني شد.

با توجه به اين سير، ميتوان چند ويژگي را براي پيامبر اکرم، دين اسلام و قرآن برشمرد. اوّلين ويژگي اين است که پيامبر اکرم، رسولي جهاني هستند و قرآن کتاب جهاني و اسلام دين جهاني او است و خانه کعبه نيز معبدي جهاني است. درباره خانه کعبه در سوره آلعمران ميخوانيم:

«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ»[10]

«همانا نخستين خانهاى كه براى مردم بنا شد همان است كه در مكه است و مايه بركت و هدايت جهانيان است».

 اين خانه مبارک و براي هدايت همه مردم دنيا است، خانهاي که در سرزمين پر ازدحام مکّه است.

قرائني که در قرآن درباره حضرت موسي و عيسي و کتب تورات و انجيل وجود دارد نشان ميدهد که رسالت و دين آنها جهاني نبود. زيرا قرآن راجع به حضرت عيسي ميفرمايد:

 «رَسُولاً إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ»[11]

«و او را به عنوان پيامبرى به سوى بنياسرائيل مىفرستد».

 و درباره تورات آمده است که:

 «هُدىً لِبَني‏ إِسْرائيلَ»[12]

«و آن را براى بنىاسرائيل وسيله هدايت ساختيم».

 ولي پيامبر اکرم تنها پيامبري است که جهاني بودن دين و کتابش در موارد متعدد تصريح شده است.

 

2- جاودانه بودن

ويژگي دوم رسالت پيامبر (ص)، دين اسلام و قرآن، جاودانه بودن آنها است. دين حضرت موسي و حضرت عيسي مقطعي بودند و با آمدن پيامبر اکرم (ص) به پايان رسيدند. ما از طريق تورات يا انجيل انذار نميشويم. اگرچه تورات و انجيل به دست ما ميرسد و ما آن را مطالعه ميکنيم اما کتبي نيستند که ما مأمور به پيروي از آنها باشيم. خداوند در قرآن ميفرمايد:

«قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً  قُلِ اللَّـهُ  شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ  وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَـذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ»[13]

«بگو: كدام چيز گواهىاش بزرگتر است؟ بگو: خدا ميان من و شما گواه است، و اين قرآن به من وحى شده است كه شما و هر كس را كه [اين پيام] به او برسد بدان هشدار دهم».

 اي پيامبر به مردم بگو چه کسي شاهد بزرگتري است؟ غير از من و شما خدا شاهد است که من رسول او هستم و اين قرآن به سوي من وحي شده که شما و هر کس را که اين قرآن به او برسد انذار کنم. انذار همان برنامه رسالت است. پس اکنون قرآن که به دست ما ميرسد با آن انذار ميشويم و بايد به آن عمل کنيم.

پس از نزول، اگر قرآن به دست مردم اروپا، استراليا، آفريقا و آمريکا در هر زماني برسد و متوجّه باشند، وظيفه آنها عمل به قرآن است. در حالي که تورات و انجيل چنين ويژگياي ندارند. اين جاودانگي قرآن تا پايان دنيا پابرجا است و اين مسأله در آيات متعددي تصريح شده است. به عنوان نمونه ميتوان به آيات زير اشاره نمود:

 «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرى‏ لِلْعالَمينَ»[14]

«بگو: براى اين [رسالت] از شما مزدى نمىخواهم، كه اين جز اندرزى براى جهانيان نيست».

در اين آيه اشاره مينمايد که اين کتاب ذکري براي همه مردم دنيا است. در آيه ديگر ميفرمايد:

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»[15]

«او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش ندارند».

دو معنا براي اين آيه ذکر شده است. اول اينکه خداوند پيامبر خود حضرت محمّد (ص) را با هدايت و دين حق فرستاد تا اين دين با دست او به ظهور و کمال برسد. معناي دوم اين است که دين او بر همه اديان غالب ميشود. يعني بايد روزي بيايد که قرآن کتابي جهاني باشد و مردم در همه حال به آن عمل کنند. اگرچه مشرکان دنيا و تفکرات شرکآميز امروزي بشر نخواهد که کلمه توحيد حاکميّت پيدا کند، اما خدا اين کار را انجام خواهد داد.

اين آيه در سوره صف نيز عيناً تکرار شده است. اين تاکيد با اين هدف صورت گرفته که روزي اين دين بر همه اديان غالب شود و اسلام در تمام عالم رسميّت يابد و اين نشان از جاودانه بودن و جهاني بودن قرآن است. قرآن ذکري براي همه مردم دنيا است و قرآن خاتميّت پيامبر اکرم را صريحاً اعلام ميکند:

 «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ»[16]

«محمد (ص) پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ليكن فرستاده خدا و خاتم پيامبران است، و خدا به هر چيزى داناست».

 

3- قرآن کلام خدا

سومين ويژگي پيامبر اکرم (ص) و قرآن کريم اين است که اين قرآن کلمه به کلمه از طرف خدا است. تمام عبارات قرآن عبارات آسماني است و پيامبر اکرم کلمه‌‌اي را از خود اضافه نکرده است. پيامبر تنها مبيّن قرآن هستند، يعني عبارات را از خدا ميگيرند، تبيين ميکنند، توضيح ميدهند و به مردم ميآموزند. در اين زمينه آيات فراواني وجود دارد. به عنوان مثال قرآن خطاب به پيامبر ميفرمايد:

«وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ»[17]

«و اگر كسى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به نقطه امنش برسان، زيرا آنها مردمى نادانند».

اي رسول! اگر فردي از مشرکين بدون اينکه هدفش مسلمان شدن باشد، از تو پناه خواست و گفت ميخواهم حرفهاي شما را بشنوم، به او پناه بده تا اينکه کلام خدا را بشنود. اگر ايمان آورد که به شما ملحق ميشود، اگر هم ايمان نياورد او را همراهي کنيد تا به محل امن يا محل زندگي خودش برسد. او آمده تا در مورد اسلام تحقيق کند، اينکه قبول کند يا نکند مهم نيست. يا در آيه ديگري ميفرمايد:

 «حم * وَ الْكِتابِ الْمُبينِ * إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»[18]

«حا، ميم. سوگند به [اين] كتاب روشنگر . همانا ما آن را قرآنى عربى كرديم، باشد كه تعقل كنيد».

ما اين قرآن را که کتاب مبين و روشنگر است به صورت عبارات عربي درآورديم تا شما آن را بفهميد. پس قرآن کلام خدا است و اين سومين ويژگي مهم قرآن است. در مقايسه کتب تورات و انجيل، معلوم نيست که تماماً کلام خدا باشد. مثلاً ده فرمان گويا عباراتي آسماني است که بر لوحي سنگي حک شده است، امّا در مورد بقيّه تورات نميتوانيم اظهار نظر روشني داشته باشيم.

از طرف ديگر تورات و انجيل فعلي همه بازنويسي شده است. چرا که طبق نقل مورخين، تورات در حمله بخت النَّصَر کاملا سوخت و مجدداً نوشته شد. انجيل هم بعد از حضرت عيسي، توسّط تابعين، يعني نسل دوم شاگردان حضرت عيسي بازنويسي شد. به همين دليل در حال حاضر انجيلهاي متعدّدي وجود دارد.

 

4- قرآن معجزهاي الهي

قرآن کتابي است که اعجاز آن بر همگان واضح و مبرهن است. سند رسالت پيامبر اکرم (ص) قرآن است و امتياز اين اعجاز بر معجزات انبياي قبل اين است که اين معجزه جاويدان است. اين سند هم حقانيت خود و هم حقانيت رسول خدا را اثبات ميکند. اثبات کننده خويشتن است، چون کسي نميتواند همانند آن را ارائه بدهد. اثبات کننده رسول خدا است، چون خداوند براي حقانيت پيامبر اکرم به قرآن تحدّي[19] کرده است.

خداوند در قرآن خطاب به کساني که حقانيت اين کتاب را انکار ميکنند ميفرمايد:

«وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ‏»[20]

 اگر در حقانيت اين قرآن که بر بنده خود نازل کرديم شک داريد، همه با هم جمع شويد و سورهاي را معادل قرآن بياوريد و اين اوّلين راهي است که ما ميتوانيم از طريق آن به اعجاز قرآن پي ببريم که اين کتاب، آسماني است و از سوي خدا نازل شده است.

پس ميتوان نتيجه گرفت که براي اثبات حقانيت قرآن راههايي وجود دارد. يک راه براي اينکه به اعجاز قرآن پي ببريم همين است که آوردن مثل آن از توان بشر بالاتر است و خداوند در قرآن به کرات اين مسأله را عنوان ميکند. مثلاً در سوره اسراء ميفرمايد:

«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً»[21]

اي پيامبر بگو اگر جن و انس جمع شوند تا همانندي مانند قرآن بياورند؛ نويسندگان نوشتههاي متعددي بنويسند و صاحب نظران بهترين نسخه را از بين آن انتخاب کنند و آن را با يک سوره قرآن مقايسه کنند خواهيد ديد که تلاش آنها محکوم به شکست است چرا که در اين 1400 سال حتي نوابغ هم هرگز نتوانستند چنين کاري را بکنند. و اين دليل بر آن است که قرآن کتابي بشري نيست؟

قرآن تحدّي ميکند و ميگويد: اگر ميتوانيد يک سوره مثل آن را بياوريد. نگوييد اين کار شدني است، برويد کار کنيد، ما راه را به شما نشان ميدهيم و مدّعي هستيم که هرگز نظيري براي قرآن نبوده و نيست. البته برخي افراد مثل مسيلمه کذّاب در همان زمان صدر اسلام، کاري مانند صهيونيستهاي امروز کرد. او جملاتي از قرآن را کم و زياد کرد و بعد حرفهاي نامناسبي در لابه لاي جملات قرآني آورد. البته که هيچ کدام از آنها پذيرفته نشد چرا که هر نوشتهاي بايد در بازار کلام عرضه و خريداري شود. بنابراين اوّلين جهت اعجاز قرآن، تحدّي قرآن است. بايد ببينيم واقعاً همانند قرآن آوردن، شدني است؟ اگر شدني بود چرا دشمنان کوتاهي کردند و هرگز مثل قرآن را ارائه ندادند؟

 دومين راه درک اعجاز قرآن، مراجعه به منابع علوم قرآني است به خصوص کتابهايي که در اين زمينه نوشته شده است. يکي از اين منابع کتاب معجزه جاويدان است که حدود 40 سال پيش نوشته شده است. البته کتابهاي بسياري با همين عنوان اعجاز قرآن نوشته شده است. مثلاً در کتاب تفسير الميزان و يا تفسير نمونه به طور خاص روي اين مسأله تکيه شده است و بحثهاي گستردهاي بيان شده است.

سومين راهي که ما ميتوانيم به الهي بودن و معجزه بودن قرآن پي ببريم، انس با قرآن است. قرآن به گونهاي است که با فطرت انسان ارتباط برقرار ميکند و ضمناً عقل انسان را به شدّت تحت تأثير قرار ميدهد. يعني انسان عاقل حکيم وقتي قرآن را ميخواند و در آن تدبّر و تأمل ميکند و با آن مرتبط ميشود، آرام آرام فضاي قرآن را درک ميکند. آنگاه به ارتباطات پيچيدهاي که در مسائل قرآني وجود دارد پي ميبرد.

تا آنجا که به گفته بعضي از قرآن پژوهان گاهي اين پيچيدگي چنان مفصّل و عميق ميشود که به تعبير امروزيها هنگ ميکنيم و ديگر ادامه مطالعه و بحث را رها ميکنيم، چرا که انسان در اين همه ارتباطات ظريف و پيچيده قرآن کريم گم ميشود. البته بهترين راه آن است که خودمان با قرآن مأنوس شويم و با کساني که مأنوس با قرآن هستند ارتباط برقرار کنيم. غالب کساني که با قرآن مأنوس هستند ميگويند که فضاي قرآن، فضاي متفاوتي است و هيچ نظيري در نوشته، کتاب، گفتار و سخن ندارد.

 

5- قرآن کتابي جامع

امتياز پنجم قرآن جامع بودن آن است. خداوند در اين کتاب همه حرفهاي خود را با بشريّت گفته است. از پيامبر اکرم (ص) حديثي به اين مضمون نقل شده است که دين برادر من موسي صبغه دنيايي غالبي داشت و دين برادرم عيسي آخرتي و با نگاه زهد به دنيا بود اما دين من جامع سعادت دنيا و آخرت است.

 شايد علّت اين بوده که حضرت موسي قوم بني اسرائيل را از فرعون و فرعونيان نجات داد و به آنها استقلال بخشيد. او بايد اعتماد به نفسي در آنها ايجاد ميکرد، خصوصاً در امور اقتصادي تا بتوانند جامعه مستقلي را تشکيل دهند. لذا آنان به فعاليتهاي دنيايي و اقتصادي براي به دست آوردن استقلال جامعه ديني آن روز تشويق شدند ولي متأسفانه افراط کردند تا جايي که قرآن ميفرمايد به رباخواري پرداختند، در حالي که از آن نهي شده بودند.

 بعد از آن، خداوند حضرت عيسي را فرستاد تا مقداري آنها را از اين دنيامداري جدا کند و به زهد دعوت نمايد. اما دين اسلام براي همه جوامع تا آخر دنيا است، پس خداوند هر آنچه به نفع بشريّت است در اين دين قرار داده است.

 

6- قرآن کتابي صيانت شده

و امّا آخرين ويژگي قرآن، محفوظ بودن به حفظ الهي است. اين آخرين کتاب الهي و آسماني است. آخرين منشور خداوند که وعده داده است آن را حفظ کند. در آيات اين کتاب نوراني از زبان مشرکين نقل ميکند و ميفرمايد:

 «وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ» [22]

«و گفتند: اى كسى كه قرآن بر او نازل شده، تو به يقين ديوانهاى».

آنگاه در آيات بعد ميفرمايد:

 «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[23]

«بىترديد ما خود اين قرآن را نازل كرديم و قطعاً ما خود نگهدار آنيم».

 اين ذکري را که اينها مسخره ميکنند، خود ما نازل کرديم. و با تأکيد اعلام ميکند که خود ما حافظ او هستيم. «إنَّ» براي تأکيد است. ضمير فصل «نَحْنُ» بعد از ضمير وصل براي تأکيد است. لام «لَحافِظُونَ» براي تأکيد است و خود حافظون که صيغه اسم فاعل است، جنبه استمرار و تأکيد در آن لحاظ شده است. ميگويند: ما حتماً اين قرآني را که نازل کرديم، حفظ ميکنيم.

بزرگان شيعه بر همين اعتقاد هستند از جمله مرحوم شيخ صدوق در کتاب اعتقادات بر اين مسئله تصريح ميکند؛ به اين مضمون که اعتقاد ما بر آن است که اين قرآن، همان قرآن نازل شده بر پيامبر اکرم (ص) است.[24]

ادامه دارد

 

منابع مقاله شناخت پيامبر و جهاني بودن اسلام :

[9] - سوره اعراف، آيه 158.

[10]- سوره آلعمران، آيه 96.

[11]- سوره آل عمران، آيه 49.

[12] - سوره اسراء، آيه 2.

[13] -سوره انعام، آيه 19.

[14] - همان، آيه 90.

[15] - سوره توبه آيه 33.

[16] - سوره احزاب، آيه 40.

[17] - سوره توبه، آيه 6.

[18] - سوره زخرف، آيات 1 تا 3.

[19] - تحدي، در لغت به معني مبارزه طلبي و هماورد خواستن است، و در اصطلاح يك واقعيت تاريخي قرآني است كه در آن خداوند از مخالفان و منكران وحي قرآن و صدق نبوت حضرت محمد (ص) ميخواهد كه اگر طبق ادعاي خود، قرآن را مجعول و خود ساخته و اساطير الاولين ميدانند، نظير آن را بياورند. خرمشاهي، بهاء الدين: قرآن پژوهي، تهران، دوستان، چ اوّل، 77، ج 1، ص 481.

[20] - سوره بقره، آيه 23.

[21] - سوره اسراء، آيه 88.

[22] - سوره حجر، آيه 6.

[23] - همان،آيه 9.

[24] . قال الشيخ (رضياللهعنه) : اعتقادنا أنّ القرآن الذي أنزله الله تعالى على نبيه محمد (ص) هو ما بين الدفّتين ، وهو ما في أيدي الناس ، ليس بأكثر من ذلك ، ومبلغ سوره عند الناس مائة وأربع عشرة سورة. (الشيخ الصدوق،  الإعتقادات، جلد، 1  صفحه  84) 

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.