اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

نگاهي به؛ مکتب شعر عاشورايي آذربايجان وعناصر ساختاري و ويژگي‌هاي آن (3)

جهان‌بيني مکتب شعر عاشورايي آذربايجان

13:10
نگاهي به؛ مکتب شعر عاشورايي آذربايجان وعناصر ساختاري و ويژگي‌هاي آن (3)

جهانبيني از مهم ترين عناصر زيرساختي و هويتبخش يک مکتب ادبي است. يک مکتب ادبي متعالي بايستي بر مبناي جهان بيني متناسب با جايگاه حقيقي انسان در نظام هستي استوار گردد. و پس از آن است که عواملي مانند انديشهي سياسي، خط کلي محتوا و مضامين، طرز و قالبهاي بيان، زبان و هنجارهاي آن، ارتباط و علايق مکتب با محيط فرهنگي و مردم، شيوهي کاربرد واژگان و مسايل ديگر در پيدايش و شکلگيري و هويّتيابي يک مکتب ادبي مورد توجه قرار ميگيرد. اين عوامل موجب تمايز يک مکتب ادبي از مکاتب ديگر ميشود.

جهانبيني به معناي نگرش کلي به هستي و انسان است که پاسخگوي سؤالات اساسي انسان ميباشد، از قبيل اينکه آيا جهان آفريدگاري حکيم و توانا دارد يا خود به خود به وجود آمدهاست؟ آيا جهان غايتي دارد و به سوي هدفي تعيين شده در حرکت است؟ آيا انسان در اعمال و رفتار خودمختار و مسئول است يا مجبور و فاقد مسئوليت؟ آيا انسان پس از مرگ نابود ميشود و مرگ به معناي فناي حيات آدمي و يا تغيير شکل حيات انسان است و آدمي حياتي جاودان دارد؟ 3

جهانبيني اسلامي، جهانبيني توحيدي است و جهان به حق و عدل برپاست...همچنين انسان داراي شرافت و کرامت ذاتي و شايستهي خلافت الهي است. دنيا و آخرت نيز به يکديگر پيوستهاست، به طوري که رابطهي اين دو نظير رابطهي مرحلهي کشت و مرحلهي برداشت محصول است. جهانبيني توحيدي به حيات و زندگي معني و روح و هدف ميدهد، زيرا انسان را در مسيري از کمال قرار ميدهد که در هيچ حد معيني متوقف نميشود و هميشه رو به پيش است.

مکتب شعر عاشورايي آذربايجان نيز از جهانبيني توحيدي يعني جهانبيني اسلامي و عاشورايي يا  شيعي برخوردار است. اين مهمترين نقطهي قوت و منشاء هويت و خلاقيت مکتب شعر آييني و عاشورايي آذربايجان است. جهانبيني مکتب شعر عاشورايي آذربايجان قابل قياس با جهانبينيهاي بشري و برخاسته از علايق و احساسات نفساني و دنياوي مکاتب ادبي غربي مانند رئاليسم و کوسموپوليتيسم و اگزيستانسياليسم و نهيليسم و رمانتيسيم و... نيست که با فطرت و نگرش الهي انسان به طور کامل سازگاري ندارند و يا فقط برآمده از لايههاي خاصي از احساسات و علايق و غرايز بشري ميباشند. حتي جهانبيني برخي از اين مکاتب ادبي و هنري غربي مانند نهيليسم(هيچانگاري يا انکار معني و ارزش براي جهان) با عقل و زندگي در تضاد کامل است! در جهانبيني توحيدي، اينگونه نگرش به هستي، جهان و انسان به هيچ وجه قابل قبول نيست و شاعري با اعتقادات توحيدي هرگز ذوق و خلاقيت و حيات خود را در راستاي آفرينش آثاري به کار نميگيرد که انديشهي جاري در اين آثار هيچانگاري يا انکار معني و ارزش براي جهان باشد.

نگرش و تفکر سخنوران و شاعران آييني و عاشورايي آذربايجان بر اساس جهانبيني توحيدي است و آثاري که اين شاعران آفريدهاند بر مبناي اين جهانبيني، معنادار و قابل تفسير و تبيين است.

در گذشته رسم بر اين بوده که شاعران ايراني و از جمله شاعران آذربايجان، دفتر و ديوان خود را با مناجات و توحيد و نعت رسول اکرم«صلياللهعليه وآله» و مدح اوصياي آن بزرگوار آغاز ميکردند. اين رسم، در واقع جهانبيني شاعر را براي مخاطب تبيين و ترسيم ميکرد.

نظامي گنجوي شاعر معروف سدهي ششم هجري که مناجاتها و توحيديههاي پنج گنجش از برترين نمونههاي شعر آييني است، شرفنامه را اين چنين آغاز کردهاست:

خدايا، جهان پادشايي تو راست

ز ما خدمت آيد، خدايي تو راست

پناه بلنديّ و پستي تويي

همه نيستند، آنچه هستي تويي

همه آفريدهست بالا و پست

تويي آفرينندهي هر چه هست

خرد را تو روشن بصر کردهاي

چراغ هدايت تو بر کردهاي

تويي کآسمان را برافراختي

زمين را گذرگاه او ساختي

تويي کآفريدي ز يک قطره خاک

گهرهاي روشنتر از آفتاب...

به هرچ آفريدي و بستي طراز

نيازت نه، اي از همه بينياز

چنان آفريدي زمين و زمان

همان گردش انجم و آسمان

که چندانکه انديشه گردد بلند

سر خود برون ناورد زين کمند

نبود آفرينش، تو بودي خداي

نباشد همي، هم تو باشي به جاي...

مرا در غبار چنين تيره خاک

تو دادي دل روشن و جان پاک...

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.