درحاليکه کاربران ايراني، تتر را بهعنوان پناهگاهي امن در برابر تورم و محدوديتهاي مالي برگزيده بودند، اکنون با موجي بيسابقه از مسدودسازي ولتها مواجهاند.
به گزارش تسنيم، در يک ماه اخير، دهها ميليون دلار از داراييهاي ديجيتال کاربران ايراني در سکوت و بياطلاعي کامل، توسط شرکت آمريکايي تتر مسدود شده است؛ اقدامي کمسابقه که همزمان با حملات سايبري به صرافيهاي داخلي و تصويب قوانين جديد تحريمي در آمريکا، زنگ خطر تازهاي براي امنيت مالي ايرانيان در حوزه رمزارزها به صدا درآورده است. شواهد نشان ميدهد پشتپرده اين مسدوديها، اطلاعات فاششده کاربران، نظارت آني نهادهاي خارجي و اجراي سياستهاي جديد مالي آمريکا عليه ايران قرار دارد.
اين گزارش، ابعاد پنهان اين بحران را بررسي کرده و گامهايي عملي براي محافظت از داراييها در فضاي رمزارزي پرريسک ايران پيشنهاد ميدهد.
رمزارزها در آتش بحران؛ وقتي تتر ديگر امن نيست
تصور کنيد تمام پسانداز زندگيتان را، آنچه سالها برايش زحمت کشيدهايد، براي محافظت در برابر تورم و نلاطمات اقتصادي به دنياي رمزارزها آوردهايد. دلتان قرص بوده که تتر، با پشتوانه دلار، امنترين پناهگاه است.
اما ناگهان، يک روز صبح بيدار ميشويد و ميبينيد موجودي کيف پول ديجيتالتان، آن دارايي که فکر ميکرديد در امنيت کامل است، مسدود شد! اين کابوسي است که در يک ماه گذشته براي صدها ايراني به واقعيت پيوسته است. سايهاي سنگين از نگراني بر بازار رمزارز ايران افتاده؛ از يک سو، حملات سايبري بيسابقه به صرافيهاي داخلي، از جمله بزرگترين آنها، نوبيتکس، امنيت اطلاعات کاربران را زير سوال برده و از سوي ديگر، موجي حيرتآور از مسدود شدن حسابهاي تتر، بسياري را در شوک فرو برده است. اين وقايع، نه تنها به از دست رفتن سرمايه کاربران منجر شده، بلکه ابهامات زيادي درباره آينده رمزارزها در ايران و امنيت نگهداري آنها ايجاد کرده است. آيا تتر که تا ديروز پناهگاهي امن به نظر ميرسيد، حالا خود تبديل به يک ريسک بزرگ شده است؟ آيا اطلاعات ما در صرافيها واقعا امن هستند؟ اين يادداشت هشدار ميدهد و راهنمايي ميکند تا عمق اين بحران را درک کرده و گامهاي عملي براي محافظت از داراييهايتان در اين شرايط پر ابهام برداريد.
افزايش بيسابقه و سرعت حيرتانگيز مسدوديها: زنگ خطر براي همه
در هفتههاي اخير، بازار رمزارز ايران شاهد پديدهاي بيسابقه بوده که زنگ خطر را براي ميليونها کاربر به صدا درآورده است: موجي سهمگين از مسدود شدن ولتهاي تتر. اين اتفاق اگرچه در گذشته نيز در مقياس کوچکتر رخ داده بود، اما در دوره کنوني، شاهد دو تغيير کليدي و بسيار مهم هستيم که ابعاد فاجعه را دهها برابر کرده است.
اولين تغيير، تعداد و حجم بالاي ولتهاي مسدود شده است که به شکل حيرتآوري افزايش يافته. ارقام فريزشده در اين يک ماه به چند ده ميليون دلار ميرسد و برآوردها حاکي از آن است حداقل 10 ميليون دلار از اين داراييها مستقيماً به صرافيها و کاربران ايراني مرتبط است. اين حجم عظيم از مسدودي، نشاندهنده تغيير رويکردي جدي و بسيار سختگيرانه از سوي شرکت تتر است که ميتواند سرمايه بخش قابل توجهي از جامعه رمزارزي کشور را به خطر اندازد.
اما تغيير دوم و بسيار مهمتر، سرعت بيسابقه فريز شدن ولتها است. در گذشته، فرايند مسدودسازي ممکن بود زمانبر باشد و شامل مراحل بررسي طولانيتري شود. اما حالا شاهد فريز شدن ولتهايي هستيم که کمتر از 24 ساعت از عمرشان ميگذرد و در همان روزي که اولين تراکنش را دريافت کردهاند، تنها چند ساعت بعد فريز شدهاند. اين سرعت عمل خيرهکننده، نشان ميدهد که شرکت تتر يا به اطلاعات بسيار لحظهاي و دقيقي از فعاليتهاي مشکوک دست يافته، يا رويکرد سختگيرانهتري را در قبال ولتهايي با ويژگيهاي خاص در پيش گرفته است. اين وضعيت، بهويژه براي کاربران ايراني، نگرانيهاي عميقي ايجاد کرده و سوالاتي درباره نظارت شديد بر اطلاعات تراکنشها و نقش صرافيهاي ايراني براي تتر مطرح ميکند. اين سرعت، فرصت هرگونه واکنش يا جابجايي دارايي را از کاربران سلب ميکند و آنها را در شوک و ناتواني کامل در برابر از دست رفتن سرمايهشان قرار ميدهد.
تتر: وعده ثبات، واقعيت کنترل متمرکز
بسياري از کاربران رمزارز، تتر (USDT) را به عنوان «دلار ديجيتال» ميشناسند؛ رمزارزي که قرار است هميشه معادل يک دلار آمريکا باشد و پناهگاهي امن در برابر نوسانات بازار باشد. اين تصور، تتر را به يکي از محبوبترين استيبلکوينها تبديل کرده است. اما در پشت اين ظاهر «باثبات»، واقعيتي پنهان وجود دارد که اکنون به کابوس بسياري از کاربران تبديل شده: تتر برخلاف بيتکوين يا اتريوم، يک رمزارز کاملاً غيرمتمرکز نيست.
در واقع، تتر يک استيبلکوين متمرکز است. اين بدان معناست که انتشار، مديريت و کنترل آن به طور کامل در دست يک شرکت واحد به نام تتر (Tether Limited) قرار دارد. اين شرکت ادعا ميکند که هر واحد USDT توسط يک دلار آمريکا يا معادل آن در ذخاير نگهداري ميشود، اما نکته حياتي اينجاست که اين پشتوانه و همچنين کل فرآيند صدور و بازخريد تتر، تماماً تحت کنترل همين شرکت است.
ماهيت متمرکز تتر به اين شرکت قدرت بينظيري ميدهد: توانايي مسدود کردن (Freezing) داراييها در آدرسهاي مشخص بلاکچين. اين قابليت، که معمولاً با هدف مبارزه با پولشويي، تامين مالي تروريسم يا اجراي تحريمهاي بينالمللي استفاده ميشود، به تتر امکان ميدهد تا توکنهاي USDT را در يک ولت مشخص، غيرقابل انتقال کند. به زبان سادهتر، اگر تتر تصميم بگيرد يک آدرس را مسدود کند، شما ديگر نميتوانيد تترهاي موجود در آن ولت را جابجا کنيد و عملاً دارايي شما قفل ميشود. اين قدرت از طريق يک «ليست سياه» (Blacklist) اعمال ميشود که آدرسهاي مشکوک يا آدرسهايي که دستور قضايي براي مسدودسازي آنها دريافت شده، به آن اضافه ميشوند.
پيامد خطرناک اين سازوکار، مفهوم «آلودگي» (Tainting) است. مسدودسازي لزوماً به اين معني نيست که صاحب ولت مرتکب تخلفي شده است. گاهي اوقات، صرفاً دريافت تتر از يک منبع که بعداً در ليست سياه تتر قرار ميگيرد، ميتواند ولت شما را نيز در معرض خطر قرار دهد. به عنوان مثال، اگر تترهايي که شما از يک صرافي دريافت کردهايد يا به آن ارسال کردهايد، به دليلي در ليست سياه قرار گيرند، ولت شخصي شما نيز ممکن است تحت تأثير قرار گيرد و داراييهايتان فريز شوند. اين موضوع، پيچيدگي و ريسک نگهداري تتر را براي کاربران ايراني، که در محيطي پر از محدوديت و تحريم فعاليت ميکنند، دوچندان ميکند و آنها را در برابر اتفاقاتي که خارج از کنترلشان است، آسيبپذير ميسازد.
پشت پرده مسدوديها
همزماني افزايش بيسابقه مسدوديهاي تتر با حملات سايبري گسترده به زيرساختهاي مالي ايران، از جمله صرافي بزرگ رمزارزي نوبيتکس، بيش از يک تصادف ساده به نظر ميرسد. در جريان حمله به نوبيتکس، طبق گزارشها، حجم قابل توجهي از رمزارزها، از جمله 100 ميليون دلار، توسط هکرها دزديده شد. پس از اين ماجرا، ابعاد نگرانکنندهتري از ماجرا فاش شد؛ گزارشهاي مختلفي از اطلاعات بهدستآمده از نوبيتکس در فضاي مجازي منتشر و اين صرافي به استفاده از راهکارهايي براي پنهانسازي تراکنشها متهم شد.
در همين راستا، اسرائيل نيز اعلام کرد که سه نفر را در رابطه با همکاري با ايران بازداشت کرده است که دستمزدشان را با رمزارز دريافت کردهاند. اين گزارش ادعا ميکرد که اين بازداشتها ممکن است به اطلاعات افشا شده از ولتهاي نوبيتکس مرتبط باشد. اين گمانهزنيها، هرچند مستقلاً و بهطور رسمي تأييد نشدهاند، اما يک تصوير نگرانکننده را ترسيم ميکنند: احتمال درز اطلاعات حياتي کاربران و جزئيات تراکنشهاي آنها به دست بازيگران خارجي، و استفاده از اين اطلاعات براي شناسايي و مسدودسازي ولتها.
اگر اين اطلاعات، شامل آدرس ولتها، هويت کاربران و جزئيات تراکنشها، به دست نهادهاي نظارتي بينالمللي يا شرکتهايي مانند تتر رسيده باشد، ميتواند توضيحدهنده سرعت و گستردگي حيرتآور فريز شدن ولتهاي مربوط به کاربران ايراني باشد. شرکت تتر به عنوان يک نهاد مالي مرکزي، موظف به رعايت قوانين و مقررات بينالمللي مبارزه با پولشويي (AML) و تامين مالي تروريسم (CFT) است. در صورت دريافت اطلاعاتي که نشاندهنده فعاليتهاي مشکوک يا ارتباط با نهادهاي تحت تحريم باشد، تتر ميتواند بدون درنگ و با سرعت بيسابقهاي اقدام به مسدودسازي ولتها کند. اين وضعيت، نگرانيهاي جدياي را درباره امنيت دادههاي کاربران در صرافيهاي داخلي ايجاد ميکند و نشان ميدهد که اطلاعات شما در اين پلتفرمها تا چه حد ميتواند در معرض خطر باشد.
حلقه محاصره تنگتر شد: قانون جينيس (FIT21 Act) و آينده تتر براي ايرانيان
در کنار حملات سايبري و درز اطلاعات، عامل ديگري که اين روزها ريسک نگهداري تتر را براي کاربران ايراني به شدت افزايش داده، تحولات قانوني در سطح بينالمللي است. تصويب قوانيني مانند «قانون نوآوري و فناوري مالي قرن بيست و يکم» (21st Century Financial Innovation and Technology Act - FIT21 Act) که به نام «قانون جينيس» نيز شناخته ميشود، در آمريکا، يک نقطه عطف براي بازار رمزارز و به خصوص استيبلکوينها مانند تتر است.
هدف اين قانون، ايجاد يک چارچوب نظارتي جامع براي رمزارزها در ايالات متحده است تا شفافيت، امنيت و حمايت از مصرفکننده را افزايش دهد. اين قانون، استيبلکوينهايي مانند تتر را تحت نظارت شديدتري قرار ميدهد و آنها را ملزم به رعايت استانداردها و مقررات سختگيرانهتري در زمينه شفافيت ذخاير، مبارزه با پولشويي (AML) و تامين مالي تروريسم (CFT) ميکند.
تتر، به عنوان بزرگترين استيبلکوين جهان، براي حفظ جايگاه خود در بازارهاي بينالمللي و ادامه فعاليت در سيستم مالي جهاني، چارهاي جز تبعيت کامل از اين قوانين و استانداردهاي جديد ندارد. اين تبعيت به معناي تشديد بيسابقه نظارت بر تراکنشها و شناسايي دقيقتر آدرسهاي مشکوک يا مرتبط با نهادها و کشورهايي است که تحت تحريم قرار دارند.
و اينجاست که حلقه محاصره براي کاربران ايراني تنگتر ميشود. گرچه اين قوانين براي توسعه يک بازار رمزارز شفاف و امن در سطح جهاني مفيد هستند، اما براي ما که در ايران هستيم و در يک کشور تحت تحريمهاي شديد بينالمللي زندگي ميکنيم، ريسک مسدود شدن داراييهايتان را به مراتب بيشتر ميکند.
با اجراي کامل قانون جينيس و مقررات مشابه، تتر و ساير صادرکنندگان استيبلکوين براي جلوگيري از جريمههاي سنگين و از دست دادن مجوزهاي فعاليت در بازارهاي بزرگ، مجبورند با نهادهاي نظارتي همکاري کامل داشته باشند. اين همکاري به معني رصد دقيقتر، اشتراکگذاري اطلاعات و در نهايت، مسدودسازي سريعتر و گستردهتر هر آدرسي است که کوچکترين ارتباطي با فعاليتهاي تحريمي يا مناطق پرخطر، از جمله ايران، داشته باشد. صرفاً ارتباط با يک صرافي ايراني يا حتي دريافت تتر از ولتي که قبلاً با چنين آدرسي تراکنش داشته، ميتواند کافي باشد تا ولت شما نيز در ليست سياه قرار گيرد و داراييتان فريز شود. اين يک واقعيت تلخ است: حتي بدون انجام هيچ فعاليت غيرقانوني، صرف مکان جغرافيايي شما ميتواند به «پرچم قرمزي» براي داراييتان تبديل شود.
ريسک نگهداري دارايي در صرافيها: چرا پول شما در خطر است؟
حوادث اخير بار ديگر به تلخي ثابت کرد که نگهداري حجم قابل توجهي از داراييهاي رمزارزي در صرافيها، بهخصوص در محيط پر ريسک فعلي، يک ريسک بسيار بزرگ و حتي فاجعهبار است. اصل اساسي و هشداردهنده در دنياي رمزارز، «نه کليدت، نه کوينت» (Not your keys, not your coins)، بيش از پيش اهميت خود را فرياد ميزند. وقتي شما رمزارزهايتان را در يک صرافي نگهداري ميکنيد، در واقع مالکيت مستقيم آنها را نداريد. صرافيها پلتفرمهاي متمرکزي هستند که داراييهاي کاربران را در کيف پولهاي خودشان که به آنها کيف پولهاي حضانتي يا Custodial Wallets ميگويند نگهداري ميکنند. شما تنها يک موجودي در حساب کاربري خود ميبينيد، اما کنترل واقعي بر کليدهاي خصوصي داراييهايتان را نداريد؛ اين کليدها در اختيار صرافي است.
اين نوع نگهداري، خطرات متعددي را به همراه دارد که ميتواند به از دست رفتن کامل سرمايه شما منجر شود:
حملات سايبري: دروازههاي باز براي هکرها: صرافيها، به دليل نگهداري حجم عظيمي از داراييها، همواره اهداف جذابي براي هکرها هستند. حمله به نوبيتکس تنها يک نمونه تلخ از اين تهديدات جدي است. يک حمله موفق ميتواند منجر به از دست رفتن دارايي تمام کاربران يا بخش بزرگي از آنها شود و شما هيچ راهي براي بازيابي آن نخواهيد داشت.
مشکلات داخلي صرافي: ورشکستگي يا کلاهبرداري: يک صرافي ممکن است با مشکلات فني غيرمنتظره، ورشکستگي، يا حتي کلاهبرداري توسط بنيانگذاران يا مديرانش مواجه شود. در اين صورت، دسترسي شما به داراييهايتان ميتواند به طور کامل قطع شود. تاريخچه رمزارز پر از نمونههاي اين چنيني است.
ريسک فريز شدن تترهاي انباشته در صرافي: همانطور که پيشتر اشاره شد، تتر آدرسهايي را که به فعاليتهاي مشکوک يا تحت تحريم مرتبط هستند، فريز ميکند. صرافيهاي ايراني به دليل موقعيت جغرافيايي و ماهيت فعاليتشان، خود ممکن است در معرض چنين خطري قرار گيرند. اگر ولت اصلي يک صرافي که حجم عظيمي از تترهاي کاربران را نگهداري ميکند، توسط تتر فريز شود، دارايي ميليونها کاربر که تترهاي خود را در آن صرافي نگهداري ميکنند، به يکباره و بدون هشدار به خطر خواهد افتاد. اين سناريو يک کابوس واقعي است که ميتواند به از دست رفتن سرمايه بخش بزرگي از جامعه رمزارزي ايران منجر شود.
اين ريسکها به وضوح نشان ميدهند که نگهداري داراييهاي ديجيتال در صرافيها، هر چقدر هم که آن صرافي بزرگ و معتبر به نظر برسد، نه تنها ايده خوبي نيست، بلکه در شرايط کنوني ميتواند به فاجعه بينجامد. شما بايد هرچه سريعتر کنترل کامل بر داراييهاي خود را به دست بگيريد.
انتظارات از صرافيها
در اين وضعيت دشوار و پر ابهام، مسئوليت تنها بر دوش کاربران نيست. صرافيهاي رمزارزي و کسبوکارها ، نقش حياتي و غيرقابل انکار در حفظ امنيت، شفافيت و ثبات اين بازار دارند و جامعه رمزارزي انتظار دارد که آنها نيز گامهاي جدي و فوري بردارند:
شفافيت حداکثري و هشدار صريح: صرافيها بايد فوراً و به صراحت خطرات نگهداري دارايي در پلتفرم خود را به کاربران گوشزد کنند. هشدار در مورد امکان مسدود شدن تتر (با توجه به تحريمها و قوانين بينالمللي جديد) و ضرورت انتقال دارايي به کيف پول شخصي، بايد در صدر اولويتهاي ارتباطي آنها قرار گيرد. پنهانکاري يا عدم اطلاعرساني کافي، خيانت به اعتماد کاربر است.
سرمايهگذاري بيوقفه در امنيت و آموزش: با توجه به آسيبپذيريهاي اخير، صرافيها مکلفند بيوقفه در زيرساختهاي امنيتي خود سرمايهگذاري کنند. همچنين، ارائه آموزشهاي رايگان، ساده و کاربردي به کاربران براي نگهداري امن داراييهايشان در کيف پولهاي شخصي، وظيفه اخلاقي و حرفهاي آنهاست.
همکاري فعال براي راهحلهاي پايدار: کسبوکارهاي رمزارزي بايد با همکاري نهادها و متخصصان، در يافتن راهحلهاي پايدار و مقاوم در برابر تحريمها و مسدودسازيهاي بينالمللي، فعالانه مشارکت کنند و از ارائه سرويسهايي که صرفاً ريسک کاربران را افزايش ميدهند، بپرهيزند.
بانک مرکزي کجاست؟
اما بيش از همه انتظار جدي از بانک مرکزي بهعنوان تنظيمگر حوزه رمزارز وجود دارد. بانک مرکزي ميبايست اقدامات جدي در اين زمينه انجام دهد.
پايان دادن فوري به خلأ قانوني مرگبار: بازار رمزارز ايران در يک خلأ قانوني و نظارتي خطرناک به سر ميبرد. اين فقدان وضوح، نه تنها بستر را براي سوءاستفاده و کلاهبرداري فراهم ميآورد، بلکه باعث ميشود دارايي ميليونها کاربر بااشتباهات صرافيهاي رمزارزي در برابر تهديدات خارجي (مانند فريز شدن تتر) کاملاً بيدفاع باشد. بانک مرکزي بايد فوراً و قاطعانه با همکاري متخصصان اين حوزه، يک چارچوب قانوني جامع، شفاف و محافظتکننده براي فعاليت صرافيها تدوين و ابلاغ کند. تعلل بيشتر در اين زمينه، به معناي بيتوجهي به سرمايه و امنيت مالي شهروندان است.
مسئوليتپذيري در قبال دارايي شهروندان: در شرايطي که امکانات نقل و انتقال پولي بينالمللي براي شهروندان محدود است و بسياري ناگزير به رمزارزها روي آوردهاند، بانک مرکزي مسئوليت مستقيم دارند تا بستر امنتري را براي حضور کاربران در اين فضا بخصوص براي محافظت از داراييها در برابر تورم فراهم آورند. نميتوان از يک سو رمزارزها را به رسميت نشناخت يا آن را پرخطر خواند و از سوي ديگر، کاربران را در مواجهه با تهديدات بينالمللي تنها و بدون هيچ گونه حمايت قانوني رها کرد. اين رويکرد، جز آسيب به اقتصاد خرد و کلان کشور، حاصلي ندارد.
اين بحران اخير، نه تنها يک زنگ خطر براي کاربران، بلکه يک هشدار جدي و يک فراخوان اضطراري براي رگولاتورهاست تا پيش از آنکه دير شود و بخش وسيعتري از سرمايه مردم از دست برود، وارد عمل شده و با تدوين و اجراي قوانين حمايتي و شفاف، از دارايي و اعتماد شهروندان صيانت کنند.
اين روزها، دنياي رمزارز براي کاربران ايراني به ميدان ميني تشبيه شده است؛ هر قدم اشتباه ميتواند به از دست رفتن سرمايه بينجامد. مسدوديهاي بيسابقه تتر، حملات سايبري به صرافيها و قوانين سختگيرانه بينالمللي مانند «قانون جينيس»، همگي زنگ خطري جدي هستند که ديگر نميتوان آنها را ناديده گرفت.
براي محافظت از داراييهايتان، تعلل جايز نيست. همين حالا کنترل سرمايه خود را به دست بگيريد؛ داراييهايتان را از صرافيها خارج کرده و به کيف پولهاي شخصي و امن منتقل کنيد. دانش خود را در مورد نگهداري ايمن رمزارزها افزايش دهيد و مسئوليت امنيت مالي خود را بر عهده بگيريد.
اين بحران، تنها يک زنگ خطر براي کاربران نيست؛ يک فراخوان اضطراري براي صرافيها و نهادهاي رگولاتوري، به ويژه بانک مرکزي است. جامعه رمزارزي انتظار دارد که مسئولان با تدوين فوري چارچوبهاي قانوني شفاف و حمايتي، و اجراي يک استراتژي ملي روشن براي رمزارز، به اين وضعيت بغرنج پايان دهند و از دارايي و اعتماد ميليونها شهروند صيانت کنند. وقت براي اقدامات نصفه و نيمه تمام شده است؛ آينده رمزارز در ايران، به اقدامات قاطعانه و فوري ما بستگي دارد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.