سايه جنگ ميان ايران و اسرائيل بر سر مردم سنگيني ميکند و دود و صداي موشکها، آرامش شهري، چون تهران را در خود فرو برده، اما گروهي از شهروندان هستند که بيش از ديگران در معرض فرسايش اقتصادي و اجتماعي قرار دارند؛
زنان سرپرست خانوار که سالهاست بدون حضور يک شريک يا حمايت نهادي، بار معيشت خانواده را به دوش ميکشند، حالا در ميانه اين بحران جديد، بيش از هميشه در تنگناي معيشتي قرار
گرفتهاند.
اواخر سال گذشته، زهرا بهروز آذر، معاون امور زنان و خانواده عنوان کرد که حدود 5 ميليون زن سرپرست خانوار در کشور داريم. اين زنان مسئول مستقيم تأمين معيشت خانوار خود هستند و بسياري از آنها در مشاغل خدماتي، کارگري، فروشندگي، نظافت منازل، توليدات خانگي يا دستفروشي مشغول به کار بودند، مشاغلي که به شدت از نوسانات اجتماعي و تعطيليهاي ناشي از شرايط بحراني آسيبپذيرند.
با آغاز درگيري مستقيم نظامي ميان ايران و اسرائيل و بهويژه پس از حملات هوايي اخير، بسياري از مراکز تجاري، خدماتي، توليدي و حتي حملونقل عمومي در شهرهاي بزرگ ايران، به ويژه تهران، به حالت تعطيل يا نيمهتعطيل درآمدند. اين شرايط باعث شد ميزان مراجعه مشتريان به مشاغل کوچک به شدت کاهش يابد. اين مسئله مستقيما بر درآمد زنان سرپرست خانوار تأثير گذاشته است؛ زناني که اغلب نه قرارداد رسمي دارند و نه پوشش بيمهاي.
آخرين آمار سازمان تامين اجتماعي نشان ميدهد کل بيمهشدگان اجباري اين سازمان در سال 1403 حدود 16 ميليون نفر بوده است؛ اگر اين رقم را در کنار جمعيت فعال کشور يعني حدود 24 ميليون و 295 هزار نفر در زمستان 1403 قرار دهيم، يعني بيش از 10 ميليون از جمعيت فعال کشور تحت پوشش سازمان تامين اجتماعي نبودهاند. از تعداد زنان سرپرست فاقد بيمه آمار دقيق و بهروزي در دست نيست، اما براساس آنچه محمدباقر قاليباف در سال 1400 عنوان کرده است، 52 درصد از جمعيت 5 ميليوني اين زنان، فاقد بيمه و مستمري هستند و 38 درصد هم جزو سه دهک پايين جامعه هستند و قريب به يک ميليون نفر از زنان سرپرست خانواده هم تحت پوشش هيچ بيمهاي نيستند. بنابراين در شرايط بحران، امکان بهرهمندي از بيمه بيکاري، درمان رايگان يا خدمات حمايتي را ندارند و در اين وضعيت بحراني(جنگ ايران و اسرائيل)، که حتي افراد شاغل در اقتصاد رسمي نيز نسبت به آينده اقتصادي خود دچار اضطراب شدهاند، چنين زناني با محروميت از حداقل امنيت شغلي و اقتصادي، هر روز به مرز فروپاشي معيشتي نزديکتر ميشوند.
تعطيلي واحدهاي توليدي کوچک، تعليق موقت فعاليت تعاونيهاي محلي، کاهش تقاضا در بازارهاي خرد و محدوديتهاي عرضه کالا، به معناي از دست رفتن فرصتهاي ناپايدار اقتصادي براي اين زنان است. اگر در گذشته برخي از آنها ميتوانستند با فروش محصولات خود از طريق شبکههاي اجتماعي، درآمدي جزئي، اما مستمر داشته باشند، اکنون با رخ دادن شرايط جنگي و محدوديتهاي اينترنتي، اين امکان نيز تا حد زيادي از بين رفته است.
از سوي ديگر با شعلهورتر شدن آتش جنگ، تشکلهاي مردمنهاد و خيريههايي که طي سالهاي گذشته بخشي از خلاهاي حمايتي را پوشش ميدادند، دير يا زود با بحرانهاي مالي و کمبود منابع مواجه خواهند شد. از سوي ديگر، فقدان دسترسي به بانک اطلاعاتي دقيق از زنان سرپرست خانوار باعث شده برنامهريزي براي مداخلات اضطراري کارآمد نباشد. بسياري از اين زنان در سامانههاي رسمي ثبت نشدهاند و تحت پوشش هيچ نهادي نيستند. اين وضعيت بهويژه در شرايط اضطراري نظير جنگ يا بلاياي طبيعي، مانع جدي در مسير ارائه خدمات حمايتي هدفمند است.
جنگ ناجوانمردانه اسرائيل عليه ايران پيامدهايش را بيشتر بر دوش گروههايي ميگذارد که جزو جامعه آسيب پذير کشور محسوب ميشوند. جنگ فقط در جبهه نظامي رخ نميدهد؛ جبههاي ديگر، ساکت، اما پرمخاطره، در خانههاي کوچک و بيپناه اين زنان در جريان است. ناديده گرفتن آنها در برنامهريزيهاي جنگي، ميتواند به فاجعهاي بيصدا، اما گسترده در بطن جامعه ايران منجر شود؛ فاجعهاي که پيامدهاي اجتماعي و اقتصادياش، حتي پس از خاموشي موشکها و آتش جنگ، سالها باقي خواهد ماند.
منبع: اقتصاد24
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.