اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

مرگ‌هاي سريالي اعضاي 6 عضو يک خانواده در باتلاق

7 فروردين امسال بود که زن 45ساله‌اي به نام فاطمه دست بچه‌ها و نوه‌هاي خردسالش را گرفت تا آنها را براي تفريح به اطراف روستا ببرد.

مرگ‌هاي سريالي اعضاي 6 عضو يک خانواده در باتلاق

اعضاي اين خانواده در روستاي کلستان در اطراف شيراز زندگي ميکردند و هواي بهاري و تعطيلات نوروز، شور و حال خاصي به روستايشان داده بود.

آن روز زن ميانسال به همراه اسما 12 ساله، حسنا 9 ساله، حمزه 7 ساله، هيبت الله 9 ساله و عزتالله 10 ساله راهي آبگيري شدند که در حاشيه روستا بود. به غير از آنها کودک 8 ساله ديگري که از بستگان اين خانواده بود، آنها را همراهي ميکرد. هوا دلپذير و آفتابي بود و همگي به سمت آبگير که در 500 متري خانهشان بودند حرکت کردند. کمي بعد و وقتي به محل آبگير رسيدند، زن ميانسال بساط پيک نيک را پهن کرد و در کنار شور و نشاط بچهها و نوههايش از آفتاب بهاري لذت ميبرد. اما هنوز مدت زيادي نگذشته بود که صداي جيغ يکي از بچهها او را به هراس انداخت. صدا از کنار آبگير ميآمد و زن دوان دوان به سمت صدا رفت و متوجه شد که پسر خردسالش به داخل آب افتاده و دست و پا ميزند. او وحشتزده يکي از نوههايش را به دنبال کمک فرستاد و خود را به آب انداخت تا پسرش را نجات دهد.

 

باتلاق مرگ

آبي که در سطح آبگير جمع شده بود، گل و لاي و به گونهاي بود که نشان نميداد در دل خود چه هيولايي نهفته دارد. استفاده غير اصولي از اين آبگير و ريزش خاک به داخل آن، از آن يک باتلاق مخوف به عمق 8 متر ساخته بود که کمي از سطح آن را آب پوشانده و اين هيولاي مخوف را پنهان کرده بود.

 

فقط دمپاييها مانده بود

دقايقي از اين حادثه گذشته بود و يکي از نوههاي فاطمه خودش را به خانه رساند و پدر و پدربزرگش را در جريان حادثه قرار داد. آنها به سرعت از خانه خارج شدند و دوان دوان خود را به کنار آبگير رساندند اما آنچه ميديدند باورشان نميشد. هيچ اثري از فاطمه و بچهها نبود و تنها دمپاييهايي که در کنار آبگير به طور نامنظم پرت شده بودند به چشم ميخورد. دمپاييهايي که نشان ميداد زن ميانسال و بچهها توسط باتلاق بلعيده شدهاند.

در اين هنگام پدر خانواده براي نجات بقيه ميخواست به داخل آب برود که او نيز در باتلاق کشيده شد اما با کمک يکي از اهالي روستا نجات يافت.

محمود گلوي، پسر جوان خانواده که ساعتي پس از حادثه و از طريق تماس تلفني در جريان ماجرا قرار گرفت بود، به همشهري ميگويد: من در محل کارم بودم که پدرم زنگ زد و ماجرا را تعريف کرد. آنقدر شوکه بودم که نميدانم چطوري خودم را به محل حادثه رساندم. وقتي فهميدم مادرم و بچهها توسط باتلاق بلعيده شدهاند، ميخواستم براي نجات آنها خودم را به آب بياندازد که مردم مانعم شدند. آنها از قبل به آتش نشاني و اورژانس و هلال احمر خبر داده و منتظر رسيدن آنها بودند.

 

8 ساعت نفسگير

غرق شدن 6 نفر از اعضاي خانواده، احساسات اهالي روستا را به شدت جريحهدار کرده بود. آنها هر لحظه منتظر بيرون آمدن اجساد بودند. با حضور تيمهاي امدادي در محل حادثه، عمليات نجات آغاز شد و 6 نفر از ماموارن آتشنشاني خود را به آب زدند و با کمک تجهيزاتي که داشتند در باتلاق به دنبال اجساد ميگشتند. اين عمليات 8 ساعت طول کشيد تا اينکه اجسادي که در باتلاق غرق شده بودند پيدا شوند.

محمود که به شدت از غرق شدن اعضاي خانوادهاش ناراحت است، ميگويد: مرگ غمانگيز خانوادهام ما را به شدت غصهدار کرده است. پدرم تحمل چنين مصيبتي را ندارد. ما از افرادي که باعث ايجاد چنين آبگير باتلاقياي شدهاند گلايه داريم. آنها که اين آبگير را براي بهرهبرداري از آب و خاکش با لودر حفر کردهاند بايد يک تابلويي براي اهالي نصب ميکردند تا مردم از خطراتي که اين باتلاق براي خانوادهها دارد، با خبر ميشدند.

او ادامه ميدهد: اکنون اهالي نگران کودکان خود هستند که اين اتفاق براي آنها پيش نيايد.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.