اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

قتل به‌خاطر بيت کوين

4 آذر امسال مرد ميانسالي به اداره پليس رفت و از ناپديد شدن پسرش خبر داد.

قتل به‌خاطر بيت کوين

پدري که فرزندش ناپديد شده بود به پليس گفت: پسرم براي ديدن يکي از دوستانش از خانه خارج شد و ديگر برنگشت. چند باري با تلفن همراه پسرم تماس گرفتم اما پاسخ نداد و بعد از مدتي هم تلفن او خاموش شد. از ديشب تا به حال به دوست و آشنا زنگ زدم ولي کسي از امير خبري نداشت. نگران شدم و درنهايت تصميم گرفتم از پليس کمک بخواهم.

با شکايت مرد ميانسال، تحقيقات به دستور بازپرس عظيم سهرابي براي يافتن مرد 35 ساله آغاز شد.

 

آخرين قرار

در حالي که تحقيقات ادامه داشت، خانواده او مدعي شدند: امير آخرين بار براي ديدن يکي از دوستانش خانه را ترک کرد. او به ما نگفت که براي ديدن چه کسي بيرون ميرود، اما احتمال ميدهيم که با سعيد بيرون رفته باشد. اين اواخر با او آشنا شده بود و با هم کار ميکردند.

تحقيقات و ردزنيهاي پليسي هم نشان ميداد آخرين تماسهاي امير با سعيد بوده و مرد جوان در شرق تهران همان روز قرار ملاقات داشته است. از سويي بررسيهاي پليسي نشان ميداد امير و سعيد با هم اختلاف مالي دارند و با کنار هم قرار دادن اطلاعات بهدست آمده، فرضيه دست داشتن سعيد در ماجراي ناپديد شدن مرد جوان قوت گرفت. بدينترتيب پس از هماهنگيهاي قضايي، سعيد چهارشنبه هفته گذشته بازداشت شد اما در تحقيقات منکر قتل بود و سعي داشت با داستان سرايي مسير تحقيقات را تغيير دهد.

 

دفن جسد

با گذشت سه روز از دستگيري، سرانجام مرد 40 ساله، ناچار به اعتراف شد و گفت: مدتي قبل در رابطه با ارز ديجيتال با امير آشنا شدم. در مراودههاي کاري بوديم که متوجه شدم امير 8 ميليارد تومان ارز ديجيتال خريداري کرده و به همين خاطر وسوسه شدم و تصميم به سرقت گرفتم. از طرفي بر سر خريد و فروش ارز ديجيتال با امير دچار اختلاف شده بودم.

او ادامه داد: براي سرقت نياز به کيف پول الکترونيکي و رمزارزهاي امير داشتم. به بهانه خريد ارز ديجيتال و صحبت بر سر اختلافهايمان در شرق تهران با او قرار گذاشتم و به همراه يکي از دوستانم سوار بر خودروي دناپلاس به محل قرار رفتم. امير سوار ماشين شد و پيشنهاد دادم که به ويلايمان در دماوند برويم و او هم که از همه جا بيخبر بود همراهمان شد. در مسير دماوند با تهديد اسلحه از امير رمز کيف پول الکترونيکياش را گرفتم و ارزهاي ديجيتال را به حساب خودم منتقل کردم.

متهم جوان گفت: اگر امير را رها ميکرديم راز اين سرقت نهتنها برملا ميشد بلکه به اتهام آدمربايي و حمل سلاح نيز بازداشت ميشدم. راهي جز کشتن امير نبود با شليک گلوله او را به قتل رسانديم. براي مخفي ماندن راز اين قتل، تصميم گرفتيم جسد را دفن کنيم، جنازه امير را در بيابان دفن کرديم بعد هم به خانههايمان رفتيم. ما بدون آنکه هيچ رد و سرنخي از خود به جا بگذاريم، جنايت را مرتکب شديم و تصورش را نميکرديم که لو برويم.

با اعتراف متهم، کارآگاهان جنايي به دستور بازپرس شعبه نهم دادسراي امور جنايي تهران براي کشف جسد راهي محل دفن جسد شدند. از سويي بازپرس جنايي دستور بازداشت دومين متهم اين پرونده را نيز صادر کرد.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.