پرونده فصل گذشته ليگ برتر فوتسال زنان ايران در بهمن 1403 بسته شد. جايي که تيم نفت آبادان موفق شد در رقابتي فشرده و پرهيجان عنوان قهرماني را به خود اختصاص دهد و بر بام فوتسال زنان ايران بايستد.
اين پايان براي ليگ اما آغاز مسير تازهاي براي تيم ملي فوتسال زنان بود. تيمي که پس از 7 سال غيبت قرار بود در سومين دوره مسابقات جام ملتهاي آسيا حضور يابد. رقابتهايي که ايران تا پيش از اين در دو دوره نخست به شکل مقتدرانه قهرمان شده بود و حالا همه چشمانتظار تکرار آن افتخار بودند.
پس از پايان ليگ اردوهاي ملي با دعوت از 18 بازيکن برتر ليگ برگزار شد تا ترکيب نهايي تيم ملي براي اعزام به جام ملتها مشخص شود. اين اردوها در حالي برگزار شد که حجم زيادي از فشار، نگاهها و البته انتظارها متوجه تيمي بود که حالا بايد براي سومين بار نشان ميداد چرا لقب «پادشاه آسيا» را يدک ميکشد. اما نتيجه چيزي نبود که هواداران فوتسال ايران ميخواستند. تيم ملي ايران اين بار موفق نشد از عنوان قهرماني خود دفاع کند و به نيمهنهايي رقابتها هم نرسيد. شکستي که نميتوان آن را صرفاً پاي عملکرد بازيکنان يا تغييرات فني گذاشت.
اين ناکامي بازتاب مستقيم سالها کمتوجهي به ساختار ليگ، تضعيف فرآيند آمادهسازي و نبود برنامهريزي دقيق براي آينده فوتسال زنان در ايران بود. موضوعي که حالا با نزديک شدن به رقابتهاي جام جهاني فوتسال زنان که قرار است پاييز امسال برگزار شود اهميتش دوچندان شده است.
بلاتکليفي عجيب در آستانه ليگ جديد
با وجود اينکه اهميت آمادهسازي براي جام جهاني بر هيچکس پوشيده نيست و بهترين ابزار براي آمادهسازي يک ليگ منظم و پرقدرت است ولي ليگ برتر فوتسال زنان ايران هنوز در وضعيت بلاتکليفي به سر ميبرد. طبق اعلام رسمي قرار است فصل جديد از مرداد 1404 آغاز شود اما در فاصله کمتر از دو ماه تا زمان شروع نه تنها برنامه نهايي اعلام نشده بلکه هنوز تعداد تيمهاي شرکتکننده نيز مشخص نيست.
اين وضعيت در حالي رقم خورده که ليگ فوتسال مردان مدتهاست به پايان رسيده؛ قرعهکشي فصل جديد هم انجام شده و تيمهاي حاضر با شناخت کامل تقويم از تير وارد رقابتها خواهند شد. اين تفاوت آشکار در سطح برنامهريزي بين دو بخش از يک رشته پرسشي مهم را به وجود ميآورد؛ آيا فوتسال زنان واقعاً در اولويت فدراسيون فوتبال ايران قرار دارد؟
اين در حاليست که فوتسال زنان ايران سابقه درخشاني در آسيا دارد. ما قهرمان آسيا بوديم؛ تيمي که سالها به عنوان قدرت بلامنازع قاره شناخته ميشد اما بيتوجهي، افت تدريجي سطح ليگ و نبود ساختار منسجم براي رشد فوتسال زنان همان چيزي بود که به مرور در افت تيم ملي نمود پيدا کرد. امروز ما ديگر قهرمان آسيا نيستيم و جايگاهمان در ردهبنديها نيز متزلزل شده است.
جام جهاني فرصتي که نبايد از دست برود
اکنون و پس از سالها انتظار فوتسال زنان ايران براي نخستينبار در آستانه شرکت در رقابتهايي به بزرگي جام جهاني قرار دارد. تورنمنتي با اعتبار جهاني که حضور در آن ميتواند پنجرهاي تازه براي ديده شدن زنان فوتساليست ايران در سطح بينالمللي باز کند اما تحقق اين هدف جز با داشتن ليگي قوي، منظم و هدفمند امکانپذير نيست.
انتظار از فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ اين است که دستکم به اندازه مردان براي توسعه و نظمدهي به ليگ فوتسال زنان وقت، انرژي و منابع بگذارد. زيرا تجربه نشان داده تيم ملي قدرتمند بدون پشتوانه باشگاهي قدرتمند دوام ندارد.
مقايسهاي با فوتبال زنان؛ تجربهاي از تغيير
فوتبال زنان ايران هم روزي در همين مسير پرچالش قدم برميداشت. سالهايي که تيمهاي ليگ در بلاتکليفي بودند مسابقات با حداقل امکانات برگزار ميشد و فدراسيون نگاه مناسبي به فوتبال زنان نداشت. اما با اعمال الزامات AFC و تدوين استانداردهاي تازه فوتبال زنان کمکم به سمت حرفهاي شدن حرکت کرد.
امروز ليگ فوتبال زنان ايران با ساختار منسجمتري برگزار ميشود. تقويم آن مشخص است و تيمها در حال سرمايهگذاري واقعي هستند. فوتسال زنان نيز نيازمند چنين تحولاتي است. حمايت سازمانيافته، برنامهريزي دقيق، تعيين تقويم رسمي، افزايش شفافيت و بهکارگيري نيروهاي متخصص ميتواند بار ديگر فوتسال زنان ايران را به مسير درست بازگرداند.
اين رشته پتانسيل بالايي دارد؛ از زيرساختهاي نسبي مناسب گرفته تا استعدادهاي درخشاني که بارها در عرصه ملي خود را نشان دادهاند. حالا که جام جهاني پيشروست وقت آن رسيده تا نگاهها جديتر شود و مسئولان با تصميمات بهموقع و شجاعانه قطار فوتسال زنان را دوباره روي ريل پيشرفت قرار دهند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.