اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

فرق کافر و مشرک از منظر قرآن

«کفر» در لغت به معناي پوشاندن شيء است. شب را کافر مي گويند به خاطر آن است که اشخاص را مي پوشاند و به زارع کافر گفته مي شود به خاطر ان است که تخم را در زمين مي پوشاند. واژه «کفر» در انکار دين و واژه «کفران» در انکار نعمت به کار مي رود. همچنين کفر به معناي برائت و بيزاري نيز آمده است. (عنکبوت، آية 25)

فرق کافر و مشرک از منظر قرآن

تفاوت کافر و مشرک

سوره کافرون

 

«کفر» در شريعت به معناي، انکار آن چه خدا معرفت آن را واجب کرده مي باشد، از قبيل وحدانيت، عدل الهي، پيامبر و هر کس آن پيامبران آورده اند را انکار کند، کافر است.

به عبارت ديگر، کافر کسي است که اصول يا ضروريات دين را انکار کند. بعضي از مشتقات «کفر» عبارتند:

«کفر» براي کساني استعمال مي شود که در کفران نعمت مبالغه مي کنند، يعني بسيار ناسپاس هستند. «اِنّه لَيَؤُس کفور» و کفور در قرآن 12 بار آمده است.

«کفور» مصدر و به معني انکار دين و نعمت آمده است و 3 بار در قرآن آمده است. «فابي اکثر الناس الّا کَفوُراً».

«کَفّار» مبالغه کافر هم در کفر دين و هم نعمت آمده است.

«کُفّار» جمع کافر است و استعمال آن بيشتر در انکار دين است و 21 دفعه در قرآن بيان شده است.

«کَفّاره» آن است که گناه را با حسن وجه مي پوشاند و جبران مي کند «ذلک کفارة ايمانکم» ، آن کفاره قسم هاي شماست.

«کوافر» جمع «کافره» به زنان کافر اطلاق مي شود و فقط يک بار در قرآن آمده است. «و لاتُمسِکوُا بِعِصَمِ الکوافر؛ نکاح زنان کافر را نگاه نداريد».

 

فرق کافر و مشرک در چيست؟

 

در اين جا سوالي مطرح است که آيا قرآن واژه «کافر» را در حق کساني که از روي عناد و عمد، حق را پرده پوشي کرده اند استعمال کرده يا از روي جهل و ناداني حق را پوشاندند به کار برده است؟ با بررسي در آياتي که مشتقات «کفر» در آن آمده است روشن مي شود که لفظ «کافر» شامل حق پوسي از روي عناد و عمد و هم از روي جهل و ناداني مي شود:«انّ الذين کفروا سواءٌ عليهم أَأَنذرتهُم اَم لَم تٌنذِرهُم لا يُؤمنون». به آنهايکساني که کافرشدند چه انذار کني و چه نکني براي آنها مساوي است و ايمان نمي آورند.» آيه به صراحت بيان مي کند که کفر آنها از روي عناد و لجاجت است:«و جحَدوُا بها و استيقَنَتها انفُسهُم؛ کفار اين نشانه ها را انکار مي کنند در حالي که از باطن به آن يقين دارند.»

اما در مسئله عذاب اخروي کفار جاهل در حکم مستضعفان فکري هستند، و آيات عذاب شامل حال کساني است که از روي علم و لجاجت به حق تسليم نشده و ايمان نياوردند و قرآن نيز بعد از «کفروا» «کذّبوا»و «صدّوا عن سبيل الله» را بيان کرده نشان مي دهد که پيامبري بوده و آن را تکذيب کرده اند و مانع پيشرفت دين شده اند در اين جا عذاب اخروي محرز است.

 

شرک

«شرک» و شرکت و مشارکت به معناي شريک شدن است:«و لم تکن له شريکٌ في المُلک.».در حکومت و تدبير عالم شريکي نداشته است و «شرک» اسم است، يعني عمل شرک و به معني شريک و نصيب آمده است.«ام لهم شرک في السموات...».و مشرک کسي است که براي خدا شريک قرار بدهد و چنين شخصي قابل آمرزش نيست مگر آنکه در دنيا توبه کند:«ان الله لايَغفِر اَن يُشرَک به؛ کساني که به خدا شرک مي ورزند خداوند آن ها را نمي بخشد».

 

اقسام شرک:

1. شرک در خلقت: مانند:عقيده ايرانيان قديم که خيرات را از يزدان و شرور را از اهريمن مي دانسته اند. «وَ جَعَلُو اللهِ شرکاءَ الجنّ».براي خدا شرکايي از جن قرار داده اند»

2. شرک در تدبير عام: گروهي هستند که معتقدند براي هر يک از انواع عام به يک تدبير کننده وجود دارد. مانند:اعتقاد به خداي دريا، خداي صحرا و ... در سورة شعراء آية 27، آمده است:چون موسي خدا را رب العالمين خواند فرعون گفت:او ديوانه است.

3. شرک در عبادت: و آن اينکه خدا را عبادت نمي کردند، بلکه بتها، آفتاب، ماه، دريا، حتي اشخاص را و ... پرستش مي کردند. در حالي که جز خدا خالقي نيست و او خالق و آفريننده تمام اشياء است:«و خلق کلّ شيء و هو بکل شيء عليم».

لازم به ذکر است:مشرکان معتقد به خدا هستند و مي دانند که خداوند همه چيز را خلق کرده است، اما شرکايي براي خدا درست کردند، تا اينکه شفيع آنها قرار بگيرند.

حاصل سخن اينکه؛ کافر به کسي گفته مي شود:مي داند اين جهان داراي خالقي همانند خدا است، ولي از روي عناد و عمد پرده پوشي مي کند و منکر مي شوند و داراي اقسامي نيز است. اما مشرک:براي اين جهان خالقي را همچون خدا مي پذيرد اما شرکايي براي خدا از جهت عبادت، تدبير و ... قرار مي دهد.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.