اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

شرحي بر گفتمان جريان انقلاب اسلامي

انقلاب اسلامي منادي ارزش‌هاي جديد در جهان امروز در حوزه «خودسازي» ، «جامعه‌پردازي» و «تمدن‌سازي» است.

شرحي بر گفتمان جريان انقلاب اسلامي

1- جمهوري اسلامي يک نظام مقتدر، پويا، متحرک و مستقر در جغرافياي ايران است.

تندبادهاي سياسي، طوفانهاي نظامي و شرارتهاي محاصره اقتصادي و رذالتهاي ديپلماتيک دشمنانش نتوانسته است جلوي پيشرفت و توسعه توانمنديهاي آن را بگيرد.

انقلاب اسلامي در مسير درستي حرکت ميکند که امامين انقلاب اسلامي، راهبردهاي عقلاني آن را تعيين کردهاند.

انقلاب اسلامي منادي ارزشهاي جديد در جهان امروز در حوزه «خودسازي» ، «جامعهپردازي» و «تمدنسازي» است.

بنمايههاي ايران امروز براساس يک نظريه الهي است که نظام انقلابي، آن را بر پايه آگاهي و فطرت انسانها نهاده است. اين مهم نشاط اجتماعي را در حيات سياسي تضمين ميکند.

انقلاب اسلامي ، انسانهاي طراز اسلام و قرآن را تربيت و به جهان براي نجات بشر از سقوط و انحراف به دره کفر، الحاد و شرک تقديم کرده است . شهداي بزرگ انقلاب ما فقط شناسه ايراني و آسيايي ندارند آنها درگستره همه جهان براي نجات بشر نورافشاني ميکنند . نمونه اعلاي آن شهيد قاسم سليماني است.

2- دستاوردهاي سترگ انقلاب اسلامي قابل انکار نيست. درک اين دستاوردها به عنوان يک نعمت الهي ، شکر خدا و بندگاني که اين نعمات را نصيب ملت ايران کرده به دنبال دارد. فهرستي از اين دستاوردها در وجدان جامعه ما وجود دارد که براي حفظ آن ملت حاضر است جانفشاني کند!

فهرست آن را ميتوان در بيانيه گام دوم ديد :

الف- ثبات ، امنيت و حفظ تماميت ارضي

ب- دستاوردهاي سترگ علمي در همه حوزهها

ج- تحکيم زيرساختهاي حياتي براي يک جهش بزرگ در همه زمينهها

د- ارتقاي حيرتانگيز آگاهيهاي سياسي مردم در مقابله با توطئههاي دشمن

هـ - حرکت در مسير اجراي عدالت و حمايت از اقشار مستضعف جامعه

و- بسط و توسعه مشارکت مردم و مسابقه در خدمترساني در ميان طبقات مختلف مردم

ز- عدم ترديد در ايستادگي در برابر آمريکا و صهيونيسم بينالمللي

ح- افزايش معنويت و اخلاق در سايه دينداري آگاهانه به طوري که ميتوان ادعا کرد در هيچ جاي دنيا به اندازه ايران اسلامي، خداوند بزرگ پرستش و اطاعت نميشود.

3- امام خميني (ره) پايهگذار و مؤسس جمهوري اسلامي، غيريت گفتمان انقلاب اسلامي را انديشههاي دستساز نظامهاي منحط غرب و شرق و نمادهاي اصلي آن يعني آمريکا و شوروي قرار داد. امام (ره) مردمسالاري ديني را در برابر نظام دموکراسي ليبرال و سوسيال دموکراسي قرار داد و از آن در برابر «قدرت سخت» و «قدرت نرم» غرب و شرق عالم پردهبرداري کرد.

امام مي فرمود: يک نظام انساني بايد با مردمسالاري ديني تحت هدايتهاي الهي و قرآني و اراده مردمي اداره شود و پيش رود.

کساني که از سوي مردم براي مديريت کشور انتخاب ميشوند بايد حافظ حدود الهي و وحي در مناسبات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي باشند.

دموکراسي واقعي وقتي تحقق مييابد که برگزيدگان ملت حافظ احکامالله و حدودالله باشند. چون فقط اين احکام ميتواند سعادت و منافع همه انسانها اعم از اکثريت و اقليت را تأمين کند.

نماينده مجلس، منافع مادي جريانهاي طبقهاي يا قشري و يا حزبي را نمايندگي نميکند.

نماينده مجلس به اين دليل نماينده کل ملت است که منافع و مصالح همه مردم را آن هم در پرتو احکام حياتبخش اسلام نمايندگي کند.

فيلسوفان غرب در طراحي فلسفه سياسي خود ميگويند نظامي دموکراتيک است که سکولار باشد. نظامي سکولار است که نهايتا به لائيسيته برسد. نظامي لائيسيته است که نهادهاي حکومتي آن در دست 3 يا 4 درصد ثروتمندان، اشراف و صاحبان زر و زور و تزوير باشد.

فيلسوفان غرب، آمريکا و انگليس را به عنوان نمادهاي اصلي حکومتهاي دموکرات و سکولار و فرانسه را به عنوان نماد اصلي حکومتهاي لائيک معرفي ميکنند. امروز اين حکومتها در اثر تابش خورشيد مردمسالاري ديني در جمهوري اسلامي در سپهر سياست جهان بيريختترين، متزلزلترين و منفورترين نظامهاي حکومتي جهان هستند. دستاورد اين نظامها در دو قرن اخير کشتار جمعي، نسلکشي و نقض حقوق انسانها در درون و بيرون حکومتهاي خود بودهاند.

4- مردمسالاري ديني بر رضايت مردم، ارزشمداري، حقمداري و قانونمحوري استوار است. در مردمسالاري ديني، حکومت فردي و جمعي مطرح نيست.

چون حکم فرد يا جمعي از انتخابشوندگان موضوعيت ندارد.

حکم، حکمت و حکومت از آن خداست که بايد در همه رگهاي جامعه جريان داشته باشد.

به همين دليل در جمهوري اسلامي نهادي فقهي حقوقي به نام شوراي نگهبان متکفل و متضمن صيانت از «جمهوريت» و «اسلاميت» نظام است تا حکومت به سمت معيارهاي طاغوتي و ديکتاتوري ميل نکند.

علت هجمه دشمني به نظام مردمسالاري در ايران در درجه اول به «ولايت فقيه» و در درجه بعدي به «شوراي نگهبان» همين است. دستور دائمي ضدانقلاب هدف قرار دادن اين دو نهاد الهي است.

هدف اصلي جنگ شناختي و جنگ رواني طي سه دهه گذشته که شاهد اوج آن بوديم توليد مفهوم «انسداد سياسي» است. غرب در ايرانستيزي خود عليه انقلاب مشروطيت و نهضت ملي شدن صنعت نفت از بطن توليد مفهوم انسداد سياسي و ترور جاني و سياسي رهبران دو انقلاب «ديکتاتوري» پهلوي اول و دوم را پايه گذاشت.

5- آمريکا و صهيونيسم جهاني که بيش از 4 دهه است در يک جنگ شناختي، از گذشته و حال و آينده جمهوري اسلامي يک تصوير سياه، سهمگين و خطرناک و خسارتبار ترسيم ميکنند، اما اکنون در قاب آينه غزه بيش از هر زمان چرک، کثيف، متعفن، جنايتبار و خيانتکار نشان داده ميشوند. اين تصوير، صداي مردم را در 5 قاره جهان درآورده است. هر چقدر اين نفرت جهاني افزايش پيدا ميکند روايتسازي جعلي از جمهوري اسلامي و توهم اسلامهراسي بيشتر فاش ميشود. اکنون دو نقطه در جهان در سپهر سياست رخ نشان ميدهد. نقطه نور و نقطه ظلمت! نقطه سعادت و نقطه شقاوت! نقطه آزادي و نقطه ديکتاتوري! ايران نقطه اول و آمريکا نقطه دوم را در نگاه جهانيان نمايندگي ميکنند.

* محمدکاظم انبارلويي

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.