آنچه امروز به عنوان اسلام حقيقي در دسترس ماست، حاصل تلاشها و آموزههاي نبي مکرم اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام به ويژه تلاشهاي امام صادق عليه السلام است که به تربيت شاگردان زيادي در سراسر حکومت اسلامي و خارج از آن همت کردند.
امام صادق عليه السلام بر اساس فرصت و موقعيتي که در اثر اغتشاشات داخلي دستگاه حکومت پيدا کردند، حداکثر بهره را از اين فرصت بردند تا بتوانند مذهب شيعه را در جايگاه حقيقي خود به مردم نشان بدهند و آموزههاي اصيل اسلامي را به افراد مشتاق تعليم دهند. در اين زمان بود که تکليف شيعيان در موضوعات و احکام شرعي مشخص و اصول کلامي آنها در رابطه با ولايت و امامت تعيين شد. در نتيجه به اين علت که اکثريت تعداد احاديث شيعيان به امام جعفر صادق عليه السلام برميگردد و متکلمان و راويان بزرگ شيعه از شاگردان آن حضرت بودهاند، به مذهب ما مذهب شيعه جعفري گفته ميشود.
پايهگذاري شيعه جعفري
چرا مذهب شيعه را شيعه جعفري مينامند؟ و آيا لفظ شيعه در زمان امام صادق عليه السلام به وجود آمده است؟
کلمه «شيعه» در لغت به معناي تابع و پيرو است. داشته باشيد که مدتها طول کشيد تا اين کلمه به طور اختصاصي در مورد پيروان حضرت اميرالمؤمنين امام علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام استفاده شود. درواقع از آنجا که شيعه به هر نوع پيروي گفته ميشود و هر کسي که از ديگري تبعيت کند به عنوان شيعه شناخته ميشود، در طول تاريخ مدت زمان زيادي گذشت تا اين لفظ مفهوم اختصاصي به خود پيدا کند.
اولين بار چه زماني از عنوان «شيعه» استفاده شد؟
اولين بار پيغمبر اکرم صليالله عليه و آله چنين مفهومي را به کار بردند، آنجا که خطاب به امام علي عليه السلام فرمودند: «يا علي انت و شيعتک هم الفائزون؛ اي علي! تو و شيعيان و پيروان تو پيروز و رستگار هستيد.» البته همين مفهوم و روايت اصيل و مستند را برادران اهل تسنن در کتابها و منابع خود نقل کردهاند. درواقع رسول گرامي اسلام مفهوم شيعه را در مورد پيروان امام علي عليه السلام استفاده کردند ولي همين مفهوم مدتها زمان برد تا در ميان مردم و در انديشهها نقش بسته و به کار برود.
تا مدتها عبارت شيعه در مورد گروهها و توابع مختلف استفاده ميشد. به عنوان مثال با عبارتهايي مثل شيعيان اموي يا شيعيان عثمان در تاريخ مواجه ميشويم که به مفهوم پيروان اموي و عثمان هستند. حتي در تاريخ نوشته شده که امام حسين عليه السلام در روز عاشورا گروه دشمن را خطاب قرار داده و فرمودند: «يا شيعه آل ابي سفيان؛ اي پيروان خاندان ابوسفيان.» اين سخن نشان ميدهد که در آن زمان شيعه هنوز براي پيروان اهل بيت عليهم السلام اسم خاص نشده بود.
اما در دوران امام صادق عليه السلام بود که عنوان «شيعه» به عنوان اسم خاص مورد استفاده قرار گرفت که اين هم به دليل تلاشها و زحمات بسيار آن حضرت در ترويج و تبليغ مکتب حقيقي اسلام بوده است.
بر اساس زحماتي که امام جعفر صادق عليه السلام در ترويج و تبليغ معارف شيعي کشيدند و سختيهايي که در اين راه متحمل شدند، به فقه و مذهب ما جعفري گفته ميشود. در زمان آن حضرت بود که مذهب شيعه در کلام و فقه از عامه و اهل سنت متمايز شد و جايگاه حقيقي خود را پيدا کرد. در حالي که تا دوران ايشان تفاوت چنداني ميان شيعه و اهل تسنن وجود نداشت و افتراق مذهبي ميان آن دو چندان نمودار نبود.
امام صادق عليه السلام بر اساس فرصت و موقعيتي که در اثر اغتشاشات داخلي دستگاه حکومت پيدا کردند، حداکثر بهره را از اين فرصت بردند تا بتوانند مذهب شيعه را در جايگاه حقيقي خود به مردم نشان بدهند و آموزههاي اصيل اسلامي را به افراد مشتاق تعليم دهند. در اين زمان بود که تکليف شيعيان در موضوعات و احکام شرعي مشخص و اصول کلامي آنها در رابطه با ولايت و امامت تعيين شد.
در نتيجه به اين علت که اکثريت تعداد احاديث شيعيان به امام جعفر صادق عليه السلام برميگردد و متکلمان و راويان بزرگ شيعه از شاگردان آن حضرت بودهاند، به مذهب ما مذهب شيعه جعفري گفته ميشود.
همه اين اتفاقات در فاصله زمانهاي کوتاهي اتفاق ميافتاد و همين شورشهاي داخلي در حکومت موجب شده بود خلفا به جاي اينکه متوجه امور مردم باشند، همه هم و غم خود را بر سر کسب قدرت و حفظ آن بگذارند. اين افراد در مدت زمان تولد امام صادق عليه السلام تا زمان امامت آن حضرت حکومت کرده بودند.
در نهايت هشام بن عبدالملک، در نهايت گستاخي و حماقت امام محمد باقر عليه السلام را به شهادت رساند و امام صادق عليه السلام در زمان همين حاکم ملعون به امامت رسيدند. سپس امامت آن حضرت در دوران وليد بن يزيد بن عبدالملک و بعد از او يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد بن مروان همعصر شد. مروان مشهور به «مروان حمار» بود که آخرين خليفه غاصب اموي محسوب ميشود که حکومت او توسط عباسيان از بين رفت.
بعد از آن دوران، عباسيان بر سر کار آمدند و امام صادق عليه السلام با خليفه اول عباسي يعني ابوالعباس سفاح همعصر شده بودند. آن حضرت در دوران حکومت دومين خليفه عباسي به نام منصور دوانيقي و توسط اين حاکم ظالم به شهادت رسيدند.
امام صادق عليه السلام در دوران زندگي و امامت خود از فرصت اغتشاشات داخلي حکومت به نفع اسلام و مسلمانان استفاده کردند و چون فشار دستگاه حکومت بر امام کمتر شده بود، موقعيت را براي ترويج آموزههاي شيعي مغتنم دانستند.
گستردگي دامنه علوم و معارف در مکتب امام صادق عليه السلام
در ميان شاگردان امام صادق عليه السلام شاهد حضور چهرههاي علمي و دانشمند بسياري هستيم. در اين دوران آن حضرت چه علومي را به مردم آموزش ميدادند که در بين شاگردان ايشان دانشمنداني در علوم کلام، فقه، معرفت و حتي کيمياگر و شيميدان هم وجود دارد؟
مهمترين و اصليترين آموزهها در مکتب اهل بيت عليهم السلام آموزههاي اسلامي و فقهي است که راه و رسم درست زندگي کردن را به مردم تعليم ميدهد. دوران امامت امام صادق عليه السلام به گونهاي بود که فرصت براي تعليم چنين درسهايي وجود داشت. چون از يک سو در دوران امامت ائمه پيشين چنين فرصتي کمتر دست داده بود و امامان اولي ما بيشتر در معرض فشار و ظلم دستگاه حکومت بودند.
از طرف ديگر نياز مردم به يادگيري سبک زندگي اسلامي به شدت احساس ميشد. چون دستگاه حکومت به نام اسلام مرتکب انواع گناه و کشتار و ظلم ميشد و مردم نياز داشتند تا آموزههاي اصيل و حقيقي اسلام را از زبان امام معصوم شنيده و درک کنند. بر همين اساس بود که امام صادق عليه السلام مانند پدر بزرگوار خود از هرجومرج حکومت و کم شدن فشار بر اهل بيت عليهم السلام بهره برده و مذهب شيعه را در قالب اصول اعتقادي، فروع عملي و اخلاق تبيين و تدوين کردند.
البته به اين نکته هم بايد توجه شود که هرچند آموزش اصول ديني رأس آموزههاي امام صادق عليه السلام و ساير ائمه اطهار عليهم السلام بوده ولي اگر از محضر آن بزرگان پرسشهايي در زمينههاي علوم ديگر مانند پزشکي، گياهشناسي، اصول و قواعد حرکت، زمينشناسي و ساير علوم ميشد به آن پاسخ ميدادند. چراکه آن بزرگان به علم الهي آراسته و داناي علومي بودند که انسانها در دوران بعدي موفق به کشف آن ميشدند.
آتش زدن منزل امام صادق توسط خليفه عباسي منصور دوانيقي
منصور دوانيقي دومين طاغوت عباسي در 12 ذيحجه سال 136 هـ . ق بر مسند خلافت نشست و در ششم ذيحجه سال 158 هـ . ق از دنيا رفت، بنابراين 22 سال خلافت کرد. [تتمه المنتهي،133] سالهاي آخر عصر امامت حضرت صادق (ع) (حدود 12 سال) در عصر خلافت منصور دوانيقي بود، و سرانجام به دستور او مسموم شده و به شهادت رسيد.
منصور جنايتکار، طاغوتي بسيار خونخوار بود، براي حفظ حکومت خودمردان و برجستگان بسيار از آل علي (ع) و سادات را کشت، و دستش تا مرفق به خون عزيزان اسلامخواه، آغشته بود. [شرح اين واقعه را در تتمه المنتهي از صفحه 127تا147 بخوانيد].
منصور چندين بار تصميم گرفت امام صادق (ع) را به قتل رساند، ولي موفق نمي شد تا سرانجام آن حضرت را مسموم نمود، در اينجا به نمونه اي از نقشه نافرجام وي اشاره مي کنيم:
سخن حکيمانه امام صادق عليه السلام بعد از آتش گرفتن خانه
مفضل بن عمر مي گويد: منصور دوانيقي براي فرماندار مکه و مدينه حسن بن زيد پيام داد: خانه ي جعفر بن محمد (امام صادق عليه السلام) را بسوزان، او اين دستور را اجرا کرد و خانه ي امام صادق (ع) را سوزانيد که آتش آن تا به راهرو خانه سرايت کرد، امام صادق (ع) بيرون آمد و ميان آتش گام برمي داشت و مي فرمود:
انا بن اعراق الثري، انا بن ابراهيم خليل الله.
منم فرزند اسماعيل، که فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمين پراکنده اند، منم فرزند ابراهيم خليل خدا (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد). [اصول کافي،جلد 1،ص473.] .
بهرحال هم بني اميه و هم بني عباس ظلم هاي زيادي به اهل بيت پيامبر کردند و حکام غاصب و مستبد بودند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.