اسرا درويشي: آنسوي کوههاي سرفراز سهند، جايي ميان تبريز و اروميه، دل زمين سالهاست که ترک برداشته است. اينجا، درياچهاي بود که دريا نبود، اما براي مردمش حکم دريا داشت. نگيني کبود به وسعت آرزوهاي نسلها، که آينه آسمان بود و تکيهگاه زندگي روستاييان و کشاورزان و نماد شکوه طبيعت آذربايجان.
اما امروز، صداي موجها خاموش شده، بوي نمک در باد پيچيده، و ترکهاي شورهزار جاي شطهاي درخشان را گرفتهاند. اينجا، درياچه اروميه است؛ زماني دومين درياچه شور بزرگ جهان، و امروز پهنهاي خشکيده در عطش بيتدبيري، سوءمديريت و تغييرات اقليمي.
درياچه اروميه سالهاست که آرامآرام نفسش را از دست ميدهد. روند خشک شدن اين پهنه آبي، داستاني نيست که تازه آغاز شده باشد. نزديک به سه دهه است که هر تابستان، سطح آب آن پايينتر ميرود و هر زمستان، اميد بازگشتش کمرنگتر ميشود. در اين سالها، بسياري آمدند، وعده دادند، ستاد احيا تشکيل دادند، طرحهاي نجاتمحور نوشتند و کلنگها به زمين زدند؛ اما در اجرا، ديوار به ديوار مشکلات خوردند. از تعارض منافع و کمکاري دستگاهها گرفته تا کمبود اعتبار و عدم مشارکت جدي مردمي، همه و همه باعث شدند احياي درياچه بيشتر شبيه يک شعار باقي بماند تا يک روند مستمر و موفق.
فصلهاي سرد سال، چونان مُسکّني موقت، گاه سطح آب درياچه را کمي بالا ميبرد. بارشها در پاييز و زمستان 1402 و حتي بهار 1403، اميدواريهايي را براي بازگشت نسبي آب به برخي نقاط آن زنده کرد، اما کافي نبود. گرماي سوزان تابستان و ميزان تبخير بسيار بالاي منطقه، همه آن دستاوردهاي فصلي را در عرض چند هفته بر باد ميدهد. عمق درياچه کم است، ميزان تابش آفتاب بالاست و وزش بادهاي گرم، شتاب خشکيدن را بيشتر ميکند.
اما عامل اصلي بحران جاي ديگريست: برداشت بيرويه آب از منابع زيرزميني. دهها هزار حلقه چاه مجاز و غيرمجاز در اطراف درياچه، سالهاست که قلب منابع آبي حوضه آبريز اروميه را خالي کردهاند. کشاورزي ناپايدار، استفاده از الگوهاي کشت پرمصرف، نبود الگوي آبياري مدرن، و مقاومت برخي کشاورزان در برابر تغيير، همگي نقشي جدي در تشديد بحران داشتهاند. آب از سرچشمه نرسيده، يا به مصرف ميرسد، يا در لابهلاي تبخيرها گم
ميشود.
بنا بر اعلام کارشناسان و آمارهاي رسمي، هماکنون بيش از 85 درصد منابع آبي حوضه درياچه اروميه صرف کشاورزي ميشود؛ آن هم در شرايطي که حجم مخازن سدهاي بالادست کاهش يافته، چاههاي غيرمجاز بيوقفه ميمکند، و رودخانههايي چون زرينهرود، سيمينهرود و گادار، ديگر توان تغذيه اين درياچه را ندارند.
طرحهاي مهمي همچون انتقال آب از رودخانه زاب، پروژه کاهش مصرف آب کشاورزي، انسداد چاههاي غيرمجاز و تغيير الگوي کشت، همه روي کاغذ خوب بودند، اما در ميدان عمل، يا کند پيش رفتند يا به دليل نبود بودجه، مخالفتهاي محلي يا تعارض بين دستگاهها، نيمهتمام ماندند. حتي انتقال پساب تصفيهخانههاي شهري نيز با چالشهاي زيستمحيطي و مالي مواجه شد.
درياچه اروميه ديگر تنها يک مسئله زيستمحيطي نيست؛ مسئلهايست اقتصادي، اجتماعي، سياسي و حتي امنيتي. خشک شدن آن تهديديست براي هزاران شغل، براي امنيت غذايي، براي سلامت مردم و براي آينده حيات در شمالغرب کشور. طوفانهاي نمکي که هر سال بيشتر ميشوند، ميتوانند زمينهاي حاصلخيز اطراف را به بيابان تبديل کنند و زندگي را از حاشيهنشينان تا شهرنشينان تهديد کنند.
سوال اما اينجاست: آيا هنوز هم ميتوان اميد داشت؟ آيا ميتوان در روزگاري که بحران آب گريبانگير همه ايران شده، براي احياي درياچهاي خشکيده به وسعت 5 هزار کيلومتر مربع برنامهاي اجرايي داشت؟
درياچه اروميه با اين شرايط احيا شدني نيست
بهروز ساري صراف، استاد دانشگاه تبريز در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به کاهش بيسابقه تراز و حجم آب درياچه اروميه، اظهار کرد: در زمستان و بهار به حال درياچه خوشحال ميشويم و در تابستان افسوس ميخوريم، اما اين خوشحالي و تأسف منطقي نيست؛ بايد ويژگي جديد اقليم منطقه را پذيرش و راهکارهاي صحيحي انتخاب کنيم. نبايد گمان کنيم که با بارشهاي بهاره يا سرماي زمستاني، وضعيت درياچه خوب خواهد شد. اين باور غلط را بايد کنار بگذاريم که بدون اقدام، درياچه خودش احيا ميشود.
وي افزود: در مهر و آبان، بارشها نسبتاً خوب است و در زمستان هم سرماي شديد باعث کاهش تبخير ميشود. همين موضوع باعث ميشود در حوالي نوروز، سطح درياچه بهتر بهنظر برسد، اما از اواخر بهار تا پايان تابستان، تبخير شديد باعث افت دوباره سطح آب ميشود. تبخير اتمسفري در سه ماه پاياني تابستان به دو ميليارد مترمکعب ميرسد و قدرت تبخير خود درياچه هم در کل سال آبي تا سه ميليارد مترمکعب برآورد ميشود.
اين استاد دانشگاه با اشاره به وضعيت بحراني فعلي، اظهار کرد: امسال درياچه با يکي از کمترين شاخصهاي ميزان آب خود روبهرو شده است، تراز فعلي درياچه 1270.10 سانتيمتر است که نسبت به سال گذشته 50 سانتيمتر و نسبت به ميانگين درازمدت، 4 متر و 20 سانتيمتر کاهش داشته است. اين اعداد نشان ميدهند به مرز بحران مطلق رسيدهايم و رکورد کاهش در چند سال اخير شکسته شده است.
وي با اشاره به حجم آب موجود در درياچه گفت: در حال حاضر، تنها يک ميليارد و 14 ميليون مترمکعب آب در درياچه باقي مانده که نسبت به سال گذشته 1.5 ميليارد مترمکعب و نسبت به ميانگين درازمدت، 15 ميليارد مترمکعب کاهش دارد و صادقانه بايد گفت که به کف ديگ خوردهايم.
ساريصراف با اشاره به علل اين وضعيت، تصريح کرد: ما ميراث و محصول چندين هزار سال فعاليت آب و هوايي کره زمين را در عرض 40 سال مصرف کرديم. سهم بالاي مصرف آب در کشاورزي و صنعت، گرمايش جهاني و تغيير اقليم همه در کنار هم باعث شدهاند وضعيت درياچه به اينجا برسد. اکنون شرايط اقليمي بدتر هم شده و با گسترش ريزگردهاي نمکي، شوري خاکهاي کشاورزي و شهري و مسکوني هم بيشتر خواهد شد.
نياز سالانه 3 ميليارد متر مکعبي درياچه اروميه به آب
وي نياز سالانه درياچه براي حفظ وضعيت پايدار را حدود سه ميليارد مترمکعب آب عنوان کرد و گفت: ورودي روانآبها بسيار ناچيز است. آمار ايستگاههاي هيدرومتري آذربايجان شرقي نشان ميدهد تنها 145 ميليون مترمکعب آب از جريانهاي سطحي وارد درياچه شده که نسبت به ميانگين بلندمدت، کاهش 70 درصدي دارد. اين يعني رودخانههاي ما ديگر آبي براي تحويل دادن به درياچه ندارند.
ساريصراف با انتقاد از افزايش مصرف در بخش کشاورزي و شرب، تأکيد کرد: با اين شرايط، عملاً راهي براي کاهش مصرف آب و افزايش ورودي آب به درياچه وجود ندارد. پس چطور ميتوان وضعيت درياچه را بهبود داد؟ بدون انجام اقدام ملي و بينالمللي و بدون تأمين اعتبارات کلان، هيچکدام از طرحهاي احيا اجرا نميشود.
وي با اشاره به وضعيت ستاد احياي درياچه اروميه، خاطرنشان کرد: اجراي هر پروژه نياز به منابع هنگفت مالي دارد که تاکنون به ستاد تزريق نشده است. از آنجا که ستاد فقط در سطح يک استان قدرت اجرايي دارد، بار تأمين بودجه هم بر دوش همان استان گذاشته شده، در حالي که درياچه اروميه يک مسئله ملي و نيازمند نگاه حاکميتي است، نه صرفاً استاني.
اين استاد دانشگاه با تأکيد بر نقش انسان در وضعيت فعلي درياچه، يادآور شد: اقليم البته بيتأثير نيست، اما نبايد همه تقصيرها را گردن اقليم انداخت. اقليم با استناد به منابع علمي مختلف نهايتاً حدود 20 درصد سهم دارد، اما 80 درصد تقصير متوجه خود ماست. دماي هوا در سالهاي اخير بين دو تا سه درجه افزايش يافته، بارشها حدود 20 درصد کاهش داشته و تبخير بالا رفته است، اما مشکل اصلي، الگوي مصرف ماست که با هيچ استانداردي هماهنگ نيست.
ساريصراف خاطرنشان کرد: فرهنگ عمومي ما هم در اين زمينه نگرانکننده است. مردم و کشاورزان هنوز کم آبي را باور نکردهاند و به توصيههاي مسئولان کاملاً بياعتماد شدهاند، مديران و مسئولان فقط ميگويند خدا کمک کند، انشاءالله به لطف خدا باران ببارد، اما هيچ سازماني حاضر نيست از خود شروع کند و تحولي در مصرف آب ايجاد کند. اگر طرز فکر مسئولان تغيير نکند و کشاورزي همچنان اولويت مطلق کشور و آذربايجان شرقي و غربي باقي بماند، هيچ اميدي به احياي درياچه نيست.
وي با اشاره به کاهش سهم رودخانهها از منابع آبي ادامه داد: متأسفانه بسياري از اين رودخانهها قبل از رسيدن به درياچه، عمداً به سمت زمينهاي کشاورزي منحرف شدهاند. لايروبيهايي که انجام شد با هدف رساندن آب به درياچه بود، اما در عمل نتيجهاي حاصل نشد.
ساريصراف متذکر شد: اگر مسئولان اراده کنند، اگر اعتبارات تأمين شود، اگر سازمانهاي کشاورزي استانهاي مرتبط، توليد خود را افزايش ندهند، شايد هنوز راهي براي نجات درياچه وجود داشته باشد. اما با ادامه روند فعلي، نميتوان چندان خوشبين بود. چرا که هنوز در برنامه هفتم توسعه، ميزان سطح زير کشت کشور بايد 50 درصد توسعه يابد؛ حال با کدام آب و کدام جريان رودخانهها اين توسعه بايد انجام شود؟
اکنون که سايه خشکسالي بر پيکر درياچه اروميه سنگيني ميکند و هر تابستان، گامهاي نابودي اين نگين آبي شتاب ميگيرند، بايد از خود بپرسيم: آيا هنوز ميتوان به وعده احيا دل بست؟ آيا در کشاکش بحران اقتصادي، اولويت برنامهريزيها از بقا به توسعه ناپايدار منحرف نشده است؟ آيا ستاد احيا، که روزي با هزار اميد آغاز به کار کرد، امروز همچنان جان دارد يا به نهادي کاغذي بدل شده است؟ آيا کشاورزي منطقه ميتواند از خواب مصرفگرايي بيدار شود؟ آيا مردم، مسئولان و سياستگذاران ميتوانند بر سر سفرهاي مشترک بنشينند تا براي اين درياچه، نسخهاي اجرايي، مشارکتي و پايدار بنويسند؟
و مهمتر از همه اينها اگر اين بار هم نجاتش ندهيم، چه چيزي را از دست ميدهيم؟ فقط يک درياچه؟ يا بخشي از هويت، تاريخ، معيشت و آينده اين سرزمين را!
منبع: خبرگزاري مهر
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.