اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

سلاح‌هاي چندگانه اسرائيل در جنگ اخير با ايران

در حمله اخير رژيم صهيونيستي به خاک کشورمان، فقط موشک‌ها و پهپادها به کار گرفته نشدند؛ بلکه يک جنگ رواني و رسانه‌اي تمام‌عيار نيز به راه افتاد. صهيونيست‌ها و رسانه‌هاي همسو، از همان لحظه اول حمله، عمليات رسانه‌اي را به شکل برنامه‌ريزي شده آغاز کردند تا ذهن و روحيه مردم ايران را تحت تأثير قرار دهند.

سلاح‌هاي چندگانه اسرائيل در جنگ اخير با ايران

اين جنگ رواني، بخشي از جنگ ترکيبي است؛ جنگي که ميدان نبردش فقط خاک و آسمان نيست، بلکه افکار عمومي و روحيه ملتها را هم هدف ميگيرد.

 

بازسازي هويت و قهرمانسازي دروغين

يکي از محورهاي اين عمليات رسانهاي، تلاش براي بازسازي هويتها و قهرمانسازي جعلي از خود بود. صهيونيستها و متحدانشان سالهاست ميکوشند ايران را بهعنوان «تهديدي براي صلح جهاني» معرفي کنند. در همين حمله اخير هم، خود را در قامت «مدافع امنيت جهاني» نشان دادند؛ طوري روايت کردند که گويي مأموريتشان جلوگيري از تهديد هستهاي يا حمايت از صلح است؛ در حالي که آغازگر اين بحران و حملات، خود رژيم صهيونيستي بود. اين تحريف نقشها، بخشي از جنگ رسانهاي است تا افکار عمومي جهاني را با اقدام تجاوزکارانه اسرائيل همراه کند.

 

 تحريف ابعاد واقعيت

رسانههاي همسو با رژيم صهيونيستي، بلافاصله پس از حمله، ادعا کردند که «زيرساختهاي دفاعي ايران بهطور کامل نابود شده» يا «توان موشکي ايران از کار افتاده است». اما واقعيت ميداني، خلاف اين ادعا را ثابت کرد. وقتي بحث مذاکره و آتشبس روي ميز آمد، تناقضها آشکار شد. حتي برخي منابع غربي بعداً تأييد کردند که ميزان خسارت، بسيار کمتر از ادعاهاي اوليه بوده است.

 

گزينش و سانسور واقعيت

دراين تکنيک دشمن فقط آن بخش از واقعيت را برجسته ميکند که به نفعش باشد و باقي حقيقت را پنهان ميکند. براي مثال، رسانههاي صهيونيستي و غربي بارها درباره شهادت برخي فرماندهان نظامي ايران سخن گفتند، اما هيچ اشارهاي به قرباني شدن زنان و کودکان ايراني در اين حمله نکردند. با اين کار، تلاش کردند افکار عمومي جهاني را از ظلم و جنايت واقعي دور نگه دارند. در عمليات رواني اخير، رسانههاي طرفدار اسرائيل حتي به منابع رسمي هم بهطور گزينشي استناد کردند.

آنها بخشي از يک گزارش را برجسته کردند که نشان ميداد مراکز نظامي ايران هدف قرار گرفته، اما همزمان گزارش محرمانه پنتاگون که نشان ميداد آسيب به اين مراکز بسيار محدود بوده را سانسور کردند.

 

بمباران خبري و برچسبزني

رسانههاي همسو با صهيونيسم، با انتشار حجم بالايي از اخبار فوري، ضد و نقيض و پر از تحليلهاي بدون منبع، سعي کردند مردم را دچار سردرگمي کنند. در چنين شرايطي وقتي مخاطب با دهها خبر فوري مواجه ميشود، قدرت تشخيص واقعيت از دروغ را از دست ميدهد و ذهنش تسليم روايت غالب ميشود.

رسانههاي دشمن همچنين با استفاده از کليدواژههايي مثل «تهديد منطقهاي» سعي کردند ايران را مقصر بحران معرفي کنند و هرگونه دفاع مشروع را بهعنوان «رفتار تحريکآميز» جلوه دهند.

 

هراسافکني و ايجاد ترس اجتماعي

يکي از مهمترين ابزارهاي جنگ رواني دشمن، ايجاد ترس و وحشت در جامعه ما است. رسانههاي وابسته به رژيم صهيونيستي و متحدانش، در جريان حمله اخير به ايران، از اين تکنيک براي ضربه زدن به روحيه مردم و تضعيف اعتماد عمومي استفاده کردند و همچنان نيز از اين ابزار در حال استفاده هستند.

به گفته تحليلگران، يکي از پيامدهاي اين جنگ رواني، کاهش اعتماد عمومي به نهادهاي امنيتي و مديريتي کشور است. در چنين شرايطي، مردم بهجاي واکنش منطقي، گرفتار احساسات آني شده و دچار نگرانيهاي غيرواقعي ميشوند.

رسانههاي صهيونيستي با استفاده از اين فضا تلاش دارند ملت ايران را از ادامه مسير مقاومت منصرف کنند و آنان را بهسوي پذيرش فشارها و تحقيرهاي سياسي و امنيتي وادار سازند. اين تاکتيک بخشي از جنگ ترکيبي است که تمرکز آن بر تخريب روحيه ملي و تضعيف جبهه داخلي است.

ايجاد ترس اجتماعي، سلاحي خاموش اما بسيار خطرناک است. دشمن با استفاده از رسانههاي خود، ذهن مردم را هدف قرار ميدهد تا پيش از آنکه جنگي واقعي شکل بگيرد، روحيه جامعه را تسليم کند. هوشياري رسانهاي، اطلاعرساني صادقانه و تقويت اعتماد ملي، مهمترين راهکارهاي خنثيسازي اين عمليات رواني هستند.

 

تکرار و تثبيت دروغ

يکي از قديميترين روشهاي جنگ رواني، تکرار مستمر يک دروغ تا زماني است که به چشم مخاطب، شبيه به حقيقت جلوه کند. اين تکنيک بر پايه يک اصل روانشناسي اجتماعي عمل ميکند که «ذهن انسان هرچه را بيشتر بشنود يا ببيند، به آن عادت ميکند و احتمال پذيرش آن بالاتر ميرود، حتي اگر بداند که اطلاعات نادرست است.»

رژيم صهيونيستي در جنگ اخير و قبل از آن از اين تکنيک براي فريب افکار عمومي مردم ما استفاده کرد، اکنون نيز تلاش ميکند با تکرار اخبار دروغ ذهن مردم ما را فريب دهد.

 

هدايت افکار و انحراف ذهنها

در اين تکنيک رژيم صهيونيستي بهجاي پرداختن به سؤال اصلي يعني «چرا اسرائيل به خاک ايران حمله کرد؟»، ذهنها را به مسائل فرعي مثل «چند پايگاه منهدم شد؟» منحرف کردند. اين تکنيک باعث ميشود افکار عمومي فراموش کند چه کسي آغازگر تجاوز بود.

 

استفاده از منابع جعلي و ناشناس

يکي از تکنيکهاي رايج در جنگ رواني و عمليات رسانهاي دشمن، استناد به منابع ناشناس، منابع آگاه يا گزارشهاي محرمانه، بدون هويت مشخص است. اين روش به دشمنان اجازه ميدهد اطلاعات نادرست يا گمانهزنيهاي ساختگي را بهعنوان «خبر قطعي» يا «افشاگري معتبر» منتشر کنند، بدون آنکه مجبور به پاسخگويي درباره صحت ادعاهايشان باشند.

رسانههاي صهيونيستي و همپيمانانشان با اين روش دو هدف را دنبال ميکنند، يکي افزايش باورپذيري شايعات و ديگري ايجاد فضايي از ترس و بلاتکليفي.

وقتي خبر به يک منبع مثلا «محرمانه»، «آگاه در ارتش آمريکا» يا «مقام امنيتي ارشد اسرائيل» نسبت داده ميشود، مخاطب عادي به سختي ميتواند صحتسنجي کند. همين باعث ميشود بسياري از اخبار جعلي به عنوان واقعيت پذيرفته شوند.

خبرهايي که به منابع ناشناس نسبت داده ميشود، معمولا جنبه رواني دارند. اين اخبار اغلب تهديدآميز، بزرگنمايي شده و نگرانکنندهاند تا ذهن جامعه را درگير کنند.

در حمله رژيم صهيونيستي به خاک کشورمان، رسانههايي مانند هاآرتص، جروزالمپست و برخي کانالهاي امنيتي اسرائيل، بارها به نقل از «منابع اطلاعاتي آمريکايي» و «مقامات نظامي مطلع» ادعا کردند که «تمام سامانههاي پدافندي ايران در غرب کشور از کار افتاده»، «برخي از تاسيسات زيرزميني موشکي ايران به طور کامل تخريب شده است»، « پدافند هوايي ايران فلج شده است» و ... ، و هيچيک از اين ادعاها مستند به گزارش رسمي نبود.

چند روز بعد آن، منابع آمريکايي بهطور غيررسمي اعتراف کردند که «آسيب به تاسيسات ايران بسيار محدود بوده و برخي اهداف اصلاً مورد اصابت قرار نگرفتهاند.»

 

بازي با زمان و انتشار تصاوير آرشيوي

يکي از شگردهاي رايج در عمليات رواني دشمن، انتشار هدفمند تصاوير و ويدئوهاي قديمي و آرشيوي بهعنوان رخدادهاي جديد است. در اين روش، رسانههاي معاند يا همسو با رژيم صهيونيستي از تصاوير حملات و انفجارهاي گذشته، خصوصاً صحنههاي مهيج و دلهرهآور، استفاده ميکنند و آنها را بهعنوان تصاوير زنده از حملات اخير به ايران جا ميزنند.

هدف اصلي اين تکنيک، ايجاد فضاي هيجاني، التهاب رواني و ترس در افکار عمومي است.

مخاطب وقتي اين تصاوير را ميبيند، تصور ميکند حجم حمله و تخريب بسيار وسيعتر از واقعيت است يا سامانههاي دفاعي کشور بهطور کامل ناکارآمد شدهاند؛ درحاليکه اين تصاوير ربطي به واقعه جاري ندارند.

چون مخاطب معمولي در لحظه بحران، زمان و فرصت راستيآزمايي ندارد. احساسات بر منطق غلبه ميکند و خبر يا تصوير هرچقدر هم قديمي باشد، اگر در زمان مناسب منتشر شود، اثر رواني خود را ميگذارد.

در حمله اخير رژيم صهيونيستي به کشورمان، برخي رسانههاي غربي و حسابهاي کاربري نزديک به رژيم صهيونيستي در شبکههاي اجتماعي، ويدئوهايي از حمله به يک پايگاه هوايي سوريه در سال 2019 را بهعنوان تصاوير زنده از حملات شبانه به ايران منتشر کردند.

 

چرا شناخت اين تکنيکها مهم است؟

در جنگ امروز، فقط موشکها و پهپادها تعيينکننده نيستند؛ بلکه جنگ روايتها و عمليات رواني، بخش مهمتري از نبرد است. اگر ملت ايران سواد رسانهاي نداشته باشد و هر خبري را بدون بررسي بپذيرد، ممکن است بهجاي حقيقت، روايت دشمن را باور کنند. اين کار، روحيه مقاومت را تضعيف ميکند و حتي بر تصميمگيريهاي کلان اثر ميگذارد.

محمدحسين اميرحسيني، استاد دانشگاه معتقد است که براي مقابله با اين وضعيت، مردم بايد ياد بگيرند،  هر خبر را از چند منبع بررسي کنند، به منابع ناشناس و تحليلهاي بدون سند اعتماد نکنند، تکنيکهاي جنگ رواني را بشناسند و روايتهاي دشمن را با واقعيت ميداني مقايسه کنند.

در پايان لازم به يادآوري است که حمله اخير رژيم صهيونيستي به ايران، فقط يک عمليات نظامي نبود؛ بلکه يک تهاجم رسانهاي و رواني برنامهريزي شده هم بود که هدفش ضربه زدن به روحيه ملت و تحريف واقعيت بود.

شناخت اين تکنيکها، بخشي از امنيت ملي است. همانطور که موشکها را با سپر دفاعي دفع ميکنيم، بايد روايتهاي دروغ را هم با سپر سواد رسانهاي و هوشمندي عمومي خنثي کنيم.

منبع: خبرگزاري فارس

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.