سؤال : ديدگاه حضرت زهرا (عليهاالسلام) در مورد خلفا را بيان کنيد؟
جواب: هر کس با اندک مطالعه اي در حوادث بعد از رحلت پيغمبر(صلّي الله عليه وآله) مي تواند پي ببرد که حضرت زهرا (عليهاالسلام)، نسبت به خلفا چه ديدگاهي مي تواند داشته باشد؛ اما براي اين که بحث ما مستند باشد به تعدادي مدارک از شيعه و سني اشاره مي کنيم و در پايان نتيجه گيري خواهيم کرد. اگرچه با ارائه مدارک تاريخي شما خود نتيجه لازم را خواهيد گرفت.
آن چه که در منابع شيعه و سني مشهود است دلالت بر نارضايتي و خشم حضرت فاطمه (عليهاالسلام) از خلفا و دستگاه خلافت دارد.
اسناد تاريخي:
إنّ فاطمه بنت النبي ارسلت الي ابي بکر تَسأله ميراثها من رسول الله ممّا أفاء الله عليه بالمدينه و فدک و ما بقي من خمس خيبر... فأبي ابوبکر أن يدفع إلي فاطمه منها شيئاً فوجدت فاطمة علي ابي بکر في ذلک فهجرته فلم تکلمه حتي توفيت... همانا فاطمه (عليهاالسلام)، دختر رسول خدا فردي را نزد ابوبکر فرستاد و ميراث خود را از رسول خدا(صلّي الله عليه وآله)، از او طلب نمود. اين مطالبه شامل فيء، فدک و باقي مانده خمس خيبر بود، اما ابوبکر از اين که چيزي از اين اموال را به وي پس بدهد خودداري ورزيد، پس فاطمه بر ابوبکر خشمگين شد، پس با او قطع رابطه کرد و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت. (صحيح البخاري، ج5، ص82، باب غزوة خيبر).
همين روايات را با اندک تفاوت در الفاظ، صحيح مسلم (ج5، ص153-154، باب قول النبي(صلّي الله عليه وآله) لانورث...) و مسند احمد (ج1، ص9، مسند ابوبکر) ذکر کرده اند.
- «فغضبت فاطمه فهجرته فلم تزل بذلک حتي تُوُفّيت» فاطمه خشم گرفت و غضب کرد و ابوبکر را ترک نمود و اين قطع رابطه پيوسته ادامه داشت تا از دنيا رفت. (جامع الاصول، ج9، ص637، ح7438).
- «فوجدت فاطمه علي ابي بکر في ذلک فهجرته، فلم تکلمه حتي توفّيت» فاطمه بر ابوبکر خشمگين شد و با او قطع رابطه کرد و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت.» (مشکل الآثار، ج1، ص47-48).
- «فغضبت فاطمة و هجرته فلم تکلمه حتي ماتت» فاطمه غضبناک شد و او را ترک کرد و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت. (سنن البيهقي، ج6، ص300).
همين روايات را با تفاوتي در الفاظ، تاريخ «الخميس لديار البکري» (ج2، ص173) و «المصنف للصنعاني» (ج5، ص472) و «مسند ابي عوانة» (ج4، ص251) بيان کرده اند.
تمامي اين روايات از خشمي شديد، و غضبي دائمي نسبت به خلفا سخن مي گويند و اين که تا پايان حيات مبارکِ خود، حضرت زهرا (عليهاالسلام) لحظه اي سکوت نکردند.
بنابراين اين خشم پيوسته و غضبِ دائمي، بسيار عميق و شديد بود به گونه اي که به «وصيت به دفن مخفيانه» منجر شد.
تاريخ به رغم تزوير و تحريفي که در آن صورت گرفته، گوشه هايي از حقيقت را براي ما ثبت کرده است؛ از جمله: فاطمه (عليهاالسلام) از دنيا رفت در حالي که از آنان روي گردان بود؛ که نمونه اي از آن ها گذشت و علي( عليه السلام )او را شبانه دفن کرد و آنان را خبر نکرد. اين چيزي است که در کتاب هاي معتبر و موثق گروه بزرگي از مسلمانان آمده است.
اسناد تاريخي مربوط به دفن شبانه:
- «بل يقع الاحتجاج بذلک علي ما وردت به الروايات المستفيضه الظاهرة التي هي کالتواتر، أنّها اوصت بأن تدفن ليلاً حتي لايصلي الرجلان عليها و صرَّحَتْ بذلک و عَهِدَتْ فيه...».
روايات مستفيضه (متعدد) که در حد تواتر است، دلالت مي کند که ايشان وصيت نمود که وي را شبانه دفن کنند، براي آن که آن دو مرد [ابوبکر و عمر] بر او نماز نخوانند و به اين خواسته اش تصريح و تأکيد فرمود و بر انجام آن پيمان گرفت. (شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد، ج16، ص281)
و امثال اين روايت از منابع شيعه و سني فراوان است که جهت اختصار به آدرس آنها اکتفا مي کنيم:
- المصنف للصنعاني، ج3، ص521
- انساب الاشراف، ج2، ص34
- الاستيعاب، ج4، ص208
- البداية و النهاية، ج5، ص250
- تاريخ الامم و الملوک، ج3، ص308
- سنن الکبري، ج6، ص300
- روضة المتقين، ج5، ص349
- و هم چنين در بعضي از منابع آمده است که: «فاطمه (عليهاالسلام) از علي (عليه السلام) به خدا و رسولش پيمان گرفت که جز امّ سلمه و امّ أيمن و فضّه و حسنين (عليهما السلام) و سلمان و عمار و مقداد و ابوذر و حذيفه، کسي بر جنازه اش حاضر نشود». (بحار الانوار، ج78، ص310)
- و همچنين از امام رضا (عليه السلام) درباره شيخين سؤال شد. فرمود:
ما يک مادر نيکوکار داشتيم که وقتي از دنيا رفت، از آنان خشمگين بود. ما راضي نمي شويم تا او از آنان راضي شود. (الطرائف: ص 252 ؛ القاب الرسول وعترته: ص 44)
و حتي تاريخ گواه آن است که بيماري حضرت زهرا (سلام الله عليها) که بر اثر هجوم به بيت ايشان حاصل شده بود (که در جاي ديگر به آن پرداختيم) بر اثر خشم و غضب بر شيخين و هواداران آن دو تشديد شد و بيماري ايشان را ، به رحلت متصل کرد.
و همچنين ابن ابي الحديد مي گويد:
« لما مرضت فاطمه المرضه التي توفيت بها دخل النساء عليها فقلن کيف أصبحت من علتک يا بنت رسول الله؟ قالت أصبحت - والله - عائفه لدنيا کن قاليه لرجالکن».
هنگامي که فاطمه بيمار شد (يعني همان مرضي که بر اثر آن از دنيا رفت) زنان مهاجرين و انصار به عيادت او آمدند وپرسيدند: با اين بيماري چگونه ايد اي دختر رسول خدا؟ فاطمه فرمود: به خدا سوگند چنين شده ام که به دنياي شما بي ميلم و از مردانتان متنفرم. (بلاغات النساء: 32 ؛ شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد: ج 16، ص 233).
همه اين روايات به خوبي دلالت دارند بر اينکه فاطمه(سلام الله عليها)از آنها ناراضي بودند و تا آخر عمر از آنها راضي نشدند و عمر و ابوبکر کاملا بر اين مسأله[نارضايتي فاطمه] واقف بودند به هيمن خاطر تصميم گرفتند براي جلب رضايت فاطمه(سلام الله عليها)به محضر ايشان بروند اما فاطمه(سلام الله عليها)به آنها اجازه ندادند.
سليم به قيس در کتاب خود روايت نقل مي کند که «عمر و ابوبکر به علي( عليه السلام )گفتند بين ما و فاطمه وقايعي گذشته که مي داني، اگر مصلحت مي بيني از او برايمان اجازه بگير تا از او معذرت خواهي کنيم.
علي گفت اين با خود شماست. آنان آمدند تا در کنار در خانه فاطمه(سلام الله عليها)نشستند علي( عليه السلام )بر فاطمه(سلام الله عليها)وارد شد و گفت: اي زن آزاده عمر و ابوبکر در کنار در نشسته اند مي خواهند بر تو سلام کنند نظر تو چيست؟».
فاطمه(سلام الله عليها)گفت: خانه، خانه توست و زن آزاده همسر تو. هر چه مي خواهي انجام بده . علي گفت : مقنعه ات را محکم کن . فاطمه( عليه السلام )مقنعه اش را محکم و رويش را به طرف ديوار کرد. آن دو وارد شدند و سلام کردند و گفتند: از ما راضي شو، که خدا از تو راضي باشد فاطمه(سلام الله عليها)گفت: چه چيز شما را به اين کار واداشت. گفتند به گناهمان اعتراف مي کنيم و اميدواريم که ما را عفو فرمايي و کينه را از دلت بيرون کني . فاطمه(سلام الله عليها)گفت: اگر راست مي گوييد، از آنچه از شما مي پرسم، پاسخ دهيد. بدانيد که من چيزي از شما نمي پرسم مگر اينکه مي دانم که شما از آن آگاه هستيد. اگر راست گفتيد، مي دانم که در آمدنتان صادق هستيد. گفتند: از آنچه مي خواهي بپرس. فاطمه(سلام الله عليها)گفت شما را به خدا سوگند مي دهم آيا از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) شنيديد که گفت:« فاطمه پاره تن من است، هر که او را اذيت کند مرا اذيت کرده است»؟ (صحيح البخاري: ج 4، ص 210 و صحيح مسلم: ج 7، ص 141) گفتند: بلي شنيديم فاطمه دستانش را به سوي آسمان برد و گفت: پروردگارا اين دو تن مرا اذيت کردند. من از اين دو به تو و فرستاده ات شکايت مي کنم. نه، به خدا سوگند ابدا از شما راضي نمي شوم تا پدرم رسول خدا را ملاقات کنم و از آنچه با من کرديد به او خبر دهم تا او درباره شما حکم کند». (کتاب سليم بن قيس : ج 2، ص 869؛ جلاء العيون: ج 1، ص 212؛ علل الشرايع : ج 1، ص 186 - 187)
حضرت زهرا(سلام الله عليها)پس از آنکه از آن دو اقرار صريح گرفتند که تعدي نسبت به او، تعدي به ساحت پيغمبر اکرم و در نتيجه جسارت به حريم ملکوتي پروردگار است و او حق ندارد که چنين متجاوزي را مورد عفو و گذشت خود قرار دهد و با بيان اين جمله که از اينان نزد رسول خدا شکايت خواهد کرد، آنان را از اين حقيقت (تجاوز به حريم خداوند) آگاه کرد.
آري؛ زهرا(سلام الله عليها)اينگونه موضع و ديدگاه خود را نسبت به خلفا و هواداران آنها اتخاذ و ابراز کرد
و براي آنکه به مردم گفته نشود که فاطمه(سلام الله عليها)آن دو را بخشيد و يا به فلاني پيغام داده که از آنان راضي شده است، وصيت کرد که شبانه دفن شود تا اين لکه ننگ در پيشاني تاريخ بماند که دختر پيغمبر خدا با خشم و غضب از خلفا از دنيا رفت.
محقق : دکتر صادق يادگاري
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.