اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

جغرافياي اخلاقي فوتبال

يکي از مسائلي که باعث مي‌شود فوتبال بيشتر از اتفاقات داخلي زمين، زيباتر شود، احترام و بزرگ‌منشي است که امروز در جامعه فوتبالي ايران چندان به چشم نميخورد.

10:21
جغرافياي اخلاقي فوتبال

به گزارش مشرق، تصور کنيد تيمي در نيمهنهايي با وجود شايستگي در يک مارتن سخت فوتبالي بازي را واگذار کرده و نقش داور مسابقه هم در آن بيتأثير نبوده، پاي قهرماني در ميان است و هواداراني که چشم اميدشان به تيم است؛ چه اتفاقي رخ خواهد داد؟

پاسخ به اين سؤال بستگي به جغرافيا دارد. بله، جغرافيا، تعجب نکنيد. اينکه اين اتفاق در کدام قسمت اين کره خاکي رخ دهد بسيار مهم است. مثلاً اگر در ايران رخ دهد بهطور حتم بعد از بازي داور و خانوادهاش از هيچ حاشيه امنيتي برخوردار نخواهند بود و تا سالها اين اتفاق خوراک رسانهاي تيمهايي خواهد بود که تصور ميکنند حقشان خورده شده است. براي نمونه هم ميتوان به همين فصل گذشته ليگ و تغيير قهرمان آن در هفتههاي آخر اشاره کرد که هنوز هم با گذشت يکسال بازارش داغداغ است.

حالا از فضاي آماتوري ليگ مثلاً حرفهاي ايران فاصله بگيرد و به فضاي فوتبال تمام حرفهاي اروپا بياييد. به بازي بزرگ اينتر و بارسا، ديدار نيمهنهايي ليگ قهرمانان، ديداري که يک سر آن فينال است و يک سرش بازگشت به خانه. بارسا با وجود تمام شايستگيها و پيشبينيها در مجموع دو ديدار رفت و برگشت باخت تا هم فينال را از دست بدهد و هم رؤياي فتح سهگانه تعبير نشود! از اين مهمتر چيز ديگري در فوتبال جهان سراغ داريد؟

داور لهستاني چندان بيتقصير نبود. اين را هانسي فليک، سرمربي بارسا ميگويد. مردي که رؤياهايش با يک يا چند سوت اشتباه ناخواسته برباد رفت، اما آنقدر حرفهاي است که به جاي دوختن زمين و زمان به هم به تصميمات داور و حتي اشتباهاتش احترام ميگذارد و ميگويد فوتبال همين است: «بعضي از تصميمهايي که ميشد 50-50 تعبيرشان کرد همگي به نفع اينتر گرفته شد. همه آنها! اما خب، همين است که هست. با اين حال من به تيمم افتخار ميکنم. فکر ميکنم نتيجه عادلانه نبود، شايد حتي کاملاً ناعادلانه. بعضي از تصميمهاي داور خوب بود، اما به نفع ما نبود. اين فوتبال است. اينتر هم مستحق برد بود، مثل هوادارانش. ما سال آينده بازخواهيم گشت.»

جالب است که فليک حتي به شيطنتها هم پاسخ نميدهد و همه چيز تمام ميشود. او حتي اجازه نميدهد کسي در نشست خبري بعد از بازي اين موضوع را ادامه دهد و به آن دامن بزند، درحاليکه ميتوانست تمام تقصيرها را به گردن داور بيندازد. فليک، اما برخلاف آنچه ما در فوتبالمان ميبينيم از تيم برنده تمجيد ميکند.

از هوادارانش هم به نيکي ياد ميکند و بعد از آينده ميگويد و اميد به فتح جامي که امسال از دست رفته است. حالا سؤال اينجاست که کي و کجا در تاريخ فوتبال ايران چنين برخوردي را سراغ داريد؟ کسي توقع تشکيل تونل براي تبريک به تيم قهرمان يا تمجيد از آنها را ندارد، ولي حداقل ميتوان توقع يک برخورد محترمانه را داشت. توقعي که بايد سالهاي سال صبر کنيم تا شايد روزي سطح فوتبال ايران اينقدر بالا بيايد که برآورده شود.

فوتبال با گلهايش، با بازي هجومي، تکنيک و تاکتيکهايش زيباست، اما تمام اين زيباييها زماني به دل مينشيند که چاشني احترام و بزرگمنشي هم بعد از بازي به آن اضافه شود. هانسي فليک و بارسا جام مهمي را از دست دادند، آن هم در بدترين زمان ممکن، يعني درست قبل از الکلاسيکو، ولي تمام اينها باعث نميشود که آنها زمين و زمان را مقصر بدانند و لب به توهين بگشايند.

مرد آلماني نيمکت بارسا وظيفه خود و شاگردانش ميداند که در همه زمينهها بهتر شوند، چه از نظر دفاعي و چه از نظر هجومي. راز جاودانگي درست همينجاست، اينکه وظيفه خود را به درستي بدانيد و به خوبي بدان عمل کنيد. اين همان اکسيري است که فوتبال ايران سالهاست بهدنبال آن است، اما در هياهوي حاشيهها و بياخلاقيهاي لجامگسيخته هيچگاه به آن دست پيدا نکرده و نخواهد کرد.

البته حداقل نه به اين زوديها و با روندي که به ادامهاش اصرار دارد، مگر اينکه جغرافياي اخلاقياش را عوض کند.

 

* فريدون حسن

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.