اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

جايگاه اصحاب و دشمنان امام حسين(ع) در قرآن

يکي از مهم‌ترين ابعاد قرآن و بلکه مهم‌ترين رسالت آن، دعوت به امامت و ولايت اهل بيت وحي عليهم‌السلام است. اين امرِ مهم و مغفول جامعه اسلامي ما و تفاسير ما به قدري حائز اهميت است که خداوند در سوره اسراء مي‌فرمايد «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ‏»؛ يعني اين قرآن به‌سوي چيزي که با قوام است، هدايت مي‌کند.

جايگاه اصحاب و دشمنان امام حسين(ع) در قرآن

امام صادق عليهالسلام ذيل اين آيه فرمود «يَهْدِي إِلَى الْإِمَام‏»؛ يعني هدايت به امام ميکند. حال اينکه چرا با مطالعه تفاسير روز نميتوانيم به اين نتيجهگيري برسيم، جاي تأمل دارد. در واقع اصل تفسير قرآن، هدايت بهسوي ولايت عترت است، غير از اين، نميتوان نام آن را تفسير گذاشت بلکه به تعبير امام، برداشتهاي شخصي و يا حرکت در لايههاي اخلاق اجتماعي است که در جاي خود بسيار پسنديده است؛ مثل آنکه يک انديشمند قرآني در باب غيبت در قرآن و مضرات آن کتابي مينويسد.

با اين مقدمه، به سومين شماره از عنوان «جايگاه اصحاب و دشمنان امام حسين (ع) در آيينه قرآن» ميپردازيم. به طور خلاصه، محور مطالب گذشته بر پايه آيه24 سوره انفال بود که فرمود «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»؛ اي اهل ايمان، هنگامي که خدا و پيامبرش شما را به حقايقي که به شما [حيات معنوي و] زندگي [واقعي] ميبخشد، دعوت ميکنند اجابت کنيد، و بدانيد که خدا ميان آدمي و دلش حايل و مانع ميشود [تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد] و مسلماً همه شما به سوي او گردآوري خواهيد شد.»

در رأس کساني که استجابت خدا و رسول الله را داشتند، اصحاب امام حسين عليهالسلام بودند؛ دو دليل وجود دارد: 1. دعوت خدا و رسول چيزي جز دعوت به اهل بيت وحي و اطاعت از اوامر و تبعيت از مسير ايشان نيست. 2. دعوت خدا و رسول الله صلي الله عليه و آله را بايد نزد امام معصوم يافت، چرا که امام داراي علم نبي و متصل به وحي است و خاتمالأنبياء هم که در ميان مردم نيست. بنابراين در زمان حضور جسماني اهل بيت وحي بايد از مسير عترت پيروي کرد و دعوت ايشان را استجابت کرد.

جالب است که هر اندازه با محوريت اين آيه به سمت آيات بعد ميرويم، گويي ماجراي کربلا و بطنهاي آن براي ما نمايانتر ميشود و انسان با نگاه قرآني ميتواند تحليلهاي بهتر و عبرتهاي عاليتري از اين رويداد مهم تاريخ اسلام و بلکه تاريخ بشريت بگيرد. در آيه بعد ميخوانيم «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» يعني «و از فتنهاي [که نتيجه گناه، فساد، نزاع، اختلاف و ترک امر به معروف و نهي از منکر است] بپرهيزيد، [فتنهاي] که فقط به ستمکاران از شما نميرسد و بدانيد که خدا سخت کيفر است.

در اين آيه اشاره ميشود وقتي فتنهاي رخ ميدهد، تصور نکنيد که براي قشر ظالم جامعه است. در رأس ظالمان جامعهي عصر امام حسين عليهالسلام، معاويه و يزيد ملعون قرار داشتند و مابقي دشمنان، ذيل اينها تعريف ميشدند. يزيدي که لحظهاي ايمان نياورد و همراه پدرش به ظاهر اسلام آورد تا بر کرسي زمامداري مسلمانان بنشينند، همچنان که جد منحوس آنها ابوسفيان به اجبار اسلام آورد و کافر از دنيا رفت. اينها اموياني بودند که مهر ننگ عنوان «طُلقاء» يا «آزادشدگان» را از رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگام فتح مکه دريافت کرده بودند و حضرت زينب سلامالله عليها نيز در کاخ يزيد او را با تعبير «يا بن الطُلقاء» يعني «پسر آزادشدگان» ناميد و يزيد نيز احساس خفت و خواري کرد. اشعار کفرآميز يزيد شهره عام و خاص است آنجا که گفت: «معشر الندمان قوموا؛ و اسمَعَوا صوت الاغاني؛ و اشربوا کأس المُدام؛ و اترُکُوا ذِکر المعاني»؛ يعني «اي نديمان و هم مشربان من، از جاي برخيزيد و بشنويد صداي غناها را و بياشاميد کاسه شراب را و واگذاريد ياد کردن معنويات را.» با اين حال، خداوند ميفرمايد اين فتنه صرفاً در لايه ظالمان نيست بلکه سايرين هم در اين فتنه جاي ميگيرند و بايد مراقب باشند در آتش فتنه ظالمان نسوزند تا گرفتار عذاب سخت خداوند شوند. اين ماجرا دقيقاً در زمان امام حسين عليهالسلام رخ داد. عدهاي از مسلمانان که خود به امام حسين عليهالسلام نامه زدند تا به کوفه بيايد، همانها منشأ فتنه شدند؛ يا به واسطه تهديد و تطميع از رويکرد خود درباره نصرت امام پشيمان شدند و با امام همراه نشدند و يا به صف دشمنان پيوستند و مقابل امام در کربلا صف کشيدند.

بنابراين به طور کلي طبق اين آيات، در ماجراي قيام امام حسين عليهالسلام سه دسته افراد وجود داشتند:

1. عدهاي که دعوت امام حسين عليهالسلام را اجابت کردند و آسماني شدند.

2. عدهاي که ظالم بودند و در رأس فتنهگران قرار داشتند امثال معاويه و يزيد که از کافران محسوب ميشدند.

3. عدهاي که ظالم نبودند، منتها اسير فتنه فتنهگران شدند؛ اينها دو گروه شدند: 1. نه با امام بودند و نه عليه ايشان مانند آنچه که امام حسين عليهالسلام به فرزدق فرمود 2. با امام نبودند، خيانت کردند و به صف دشمن پيوستند.

گروه اول به تعبير امام صادق عليهالسلام «لَمْ يُدْرِکِ الْفَتْحَ»؛ به فتح و رستگاري نرسيدند و گروه دوم که خيانت کردند، دچار عقاب خداوند شدند و جالب اينکه دو آيه بعد خداوند ميفرمايد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ اي اهل ايمان، [با فاش کردنِ اسرار و جاسوسي براي دشمن] به خدا و پيامبر خيانت نکنيد و به امانتهاي ميان خود هم خيانت نورزيد، در حالي که مي دانيد [خيانت، عملي بسيار زشت است.] احاديث متعدد گوياي آن است که امانات همان اهل بيت وحي هستند و کوفيان در رأس خائنان به خاندان وحي بودند.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.