اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

ايران، چراغ خاموش به سمت پير شدن مي‌رود

محمد تاجيک: در هفته ملي جمعيت قرار داريم.جمعيت و جواني آن از اهميت بسيار بالايي در هر کشور برخوردار است؛ به طوري که جمعيت زياد داشتن هر کشوري به معناي داشتن مولفه قدرت در سطح ملي و بين‌المللي است. جواني جمعيت و جوان بودن سن افراد هر کشوري يعني داشتن نيروي فعال و با نشاط جواني براي رسيدن به اهداف توسعه‌اي در بخش‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ...است.

ايران، چراغ خاموش به سمت پير شدن مي‌رود

اکنون وضعيت جهان به سوي سالمند شدن بيشتر و پيري در جريان است. ايران نيز به مانند بسياري از کشورها در لبه تيز قرار گرفتن در گردونه کشورهاي پير و سالمند قرار دارد و هرگونه سهل انگاري و بي تدبيري در ايجاد زير ساختهاي جواني جمعيت کشورمان را با مشکلات زيادي روبرو خواهد کرد.

براي آشنايي با موضوع سالمندي و زياد شدن افراد سالمند و همچنين مسائل مختلف مربوط به دوره سالمندي و...با خانم دکتر «سيده صالحه مرتضوي، عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي ايران و متخصص سالمند شناسي» به گفتوگو نشستيم.

 

خانم دکتر! در ابتداي گفتوگو توضيح دهيد سالمند چه تعريفي دارد؟

سالمندي را ميتوان از ابعاد مختلف تعريف کرد. يکي از اين ابعاد، تعريف بر اساس سن تقويمي است. براساس تعريفي که سازمان بهداشت جهاني ارائه داده است در کشورهاي در حال توسعه مانند ايران، سن 60 سال به بالا و در کشورهاي توسعه يافته سن 65 سال به بالا را سالمند ميگويند. اگر چه استفاده از سن راحت ترين راه بيان تعريف سالمندي است، ولي براي ارائه تعريف کامل بايد اين پديده را از ابعاد و جنبههاي گوناگون مورد توجه قرار داد. به طور مثال: از بعد اجتماعي، سالمندي دوراني از زنـدگي اسـت کـه در نقشها و ارتباطات فرد تغيير ايجاد ميشود و از بعد قانوني، سالمندي دوران معاف شدن بالطبع يا بالاجبار از انجام وظائف مـنظم قـانوني است (بازنشـستگي).

نکته مهمي که بايد به آن توجه داشت اين است که ما يک سالمندي فردي داريم و يک سالمندي جمعيت. سالمندي فردي تغييرات فيزيکي-روانشناختي است که با گذر زمان از تولد تا مرگ اتفاق ميافتد و گريزي هم از آن نيست. سالخوردگي جمعيت، افزايش تعداد سالمندان به نسبت کل جمعيت است (سهم سالمندان از کل جمعيت).

سالخورده شدن جمعيت بيش از هر چيز معلول دو عامل جمعيتشناختي و تغييرات آن است: اول کاهش باروري و تداوم آن در يک دوره نسبتاً طولانيمدت و دوم کاهش مرگ و مير يا افزايش اميد زندگي. در کنار اين دو عامل، مؤلفه سوم جمعيتي يعني مهاجرت نيز در سالخوردگي جمعيت به ويژه در سطح منطقهاي و نواحي مختلف يک کشور ميتواند نقش تعيينکنندهاي داشته باشد.

 

10 درصد جمعيت ايران سالمند هستند

 

خانم دکتر! در کشور آخرين وضعيت سالمندي چگونه است؟

بر اساس آخرين سرشماري سال 95 معادل 9.28 درصد جمعيت سالمند هستند؛ يعني حدود 10 درصد که اين ميزان اکنون زيادتر شده است؛ البته بحث بسيار مهم اين است که اين 10 درصد نسبت به 40 سال قبل دو برابر شده و مسئلهاي که بايد به آن توجه کرد اين است که آن بيشزايي دهه 60 ما در حدود 1420 به سن سالمندي ميرسند؛ يعني کمتر از 20 سال آينده جمعيت سالمندي ما 2 برابر ميشود و در سال 1420 انفجار جمعيت سالمندي را در کشور خواهيم داشت. مسئله مهم ديگر اينکه در کشورهاي توسعه  يافته زماني که طول کشيد تا درصد جمعيت سالمند آنها 2 برابر شود چيزي حدود 100 تا 150 سال بود؛ بنابراين، ما علاوه بر اينکه منابع محدودتري به نسبت کشورهاي توسعه يافته داريم زمان محدودتري هم داريم که اين مساله نشان دهنده اهميت برنامه ريزي و اقدام در اين خصوص است.

 

ايران به سرعت در حال پير شدن است

 

جمعيت جوان و پويا به نوعي سرمايه يک کشور است و اين موضوع روي موارد اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي تأثير دارد؛ بنابراين همه جوامع از سالخوردگي جمعيت هراس دارند. ما نيز به عنوان کشوري که سالها جمعيت جوان داشته و الان به سرعت به سمت جمعيت سالخورده ميرود، اين چالش را تجربه مي کنيم و به همين دليل است که بحث هاي مرتبط با جواني جمعيت مورد توجه قرار گرفته است.

 

خانم دکتر! سالمندان چه نيازيهايي دارند؟ به عبارتي آيا نيازهاي سالمندان با ساير گروههاي سني متفاوت است؟

دوره سالمندي ويژگيهايي دارد که آن را از ساير دورانهاي زندگي متمايز ميکند. در سالمندي به دليل اينکه به نوعي ارگانها و ساختارهاي بدن دچار ضعف ميشوند تواناييهاي فرد تا حدودي کم ميشود. بنابراين، از نظر فيزيولوژيک اتفاقاتي بروز ميکند که نيازهاي خاصي براي فرد ايجاد ميکند. اگرچه سالمندي را مترادف بيماري نميدانيم، اما برخي بيماريها در دوران سالمندي شيوع بالاتري دارند. وقتي بيماريها و به خصوص بيماريهاي مزمن بيشتر باشند، نياز به مراقبت و همچنين خدمات عمومي و تخصصي مطرح ميشود. بار اقتصادي اين مساله هم براي فرد و خانواده، هم براي جامعه و سيستم سلامت نبايد ناديده گرفته شود. 

 از نظر اجتماعي نيز تغييراتي رخ ميدهد؛ به عنوان مثال فرد ديگر امکان ايفاي نقشهاي اجتماعي قبلي خود را ندارد. اغلب افراد در اين دوران بازنشسته ميشوند؛ بنابراين، فردي که در اجتماع فعال بوده و نقشهاي مختلفي را ايفا ميکرده، به يک باره با شرايطي مواجه ميشود که بايد در خانه باشد و ارتباطات و فعاليتهايش کمتر ميشود و اين مسئله ممکن است باعث شود فرد نشاط قبلي را نداشته باشد. براي مواجهه صحيح با بازنشستگي بايد قبل از ورود به آن، افراد آموزشهايي دريافت کنند و آماده باشند. مثلاً براي اوقات فراغت خود برنامههايي را در نظر بگيرند و ...

همچنين بحث تنهايي، آشيانه خالي و سوگ از جملات مشکلاتي است که در دوران سالمندي بيشتر مطرح است. فرزندان ازدواج ميکنند و يا به هر دليلي خانه والدين را ترک ميکنند و پدر و مادري که قبلاً وقت قابل توجهي را صرف مراقبت از فرزندان ميکردند، بايد جاي خالي آنها را در شرايطي که به بيماريها و ناتوانيهاي مختلفي مبتلا شدهاند تحمل کنند. اين مشکلات وقتي فرد شريک زندگي، همتايان و همسالان خود را از دست ميدهد، پررنگتر ميشود.

 

خانم دکتر! چه بيماريهايي در دوره سالمندي شيوع بيشتري دارد؟

همانطور که قبلا هم اشاره کردم سالمندي لزوما با بيماري همراه نيست و همه تلاش تيمهاي سلامت در جوامع اين است که افراد سالمندي توام با سلامتي را طي کنند؛ ولي بعضي از بيماريها مانند بيماريهاي قلبي - عروقي، فشار خون، ديابت، سرطانها، آرتريت و اختلالات روان پزشکي، با افزايش سن شايعتر است. مشکل عمدهاي که در اين دوران بسياري از افراد با آن مواجه هستند، هم ابتلايي به اين بيماريهاست. به طور مثال، ابتلا هم زمان به بيماري هاي قلبي - عروقي و ديابت؛ که اين مساله مديريت بيماريها را سختتر ميکند.

 

اختلالات خواب، بياختياري ادرار و سرگيجه هم از جمله  سندرمهاي سالمندي است

 

علاوه بر اين، مشکلات ديگري هم در دوره سالمندي بيشتر ديده ميشود که مجموعهاي از علائم است و به سندرمهاي سالمندي معروف است. مانند زمين خوردن، که عوارض و عواقب زيادي براي سالمندان به دنبال دارد. خيلي اوقات سالمندي که به صورت مستقل زندگي ميکند با يک زمين خوردن زندگياش مختل ميشود و ديگر نميتواند مستقل زندگي کند. اختلالات خواب، بياختياري ادرار و سرگيجه هم از جمله اين سندرمها هستند.

 

چه بيماريهاي رواني را در سالمندان شاهد هستيم و چه عواملي تشديد کننده اين بيماريها بوده و خانواده‌‌ها در اين خصوص چه وظايفي دارند؟

افسردگي يکي از مشکلاتي است که همه سنين را درگير ميکند و در سالمندي نيز با آن روبهرو هستيم. از جمله عوامل زمينه ساز اين بيماري در دوره سالمندي ميتوان به تنهايي و آشيانه خالي، فوت شريک زندگي يا دوستان و همسالان، درد و بيماريهاي مزمن، ناتواناييهاي جسمي، تغييرات عمده در زندگي و مصرف داروهاي خاص، اشاره کرد.

 

اضطراب يکي  از مشکلات شايع در ميان افراد مسن است

 

اضطراب يکي ديگر از مشکلات شايع در ميان افراد مسن است. البته خيلي از اوقات چون افراد سالمند بيشتر به علائم جسمي اشاره ميکنند اين مشکل کمتر تشخيص داده ميشود. احساس يأس و نااميدي و اينکه فرد سالمند احساس ميکند آن اثرگذاري قبلي را ديگر ندارد. همچنين گوشهگير شدن نيز در دوره سالمندي بيشتر مشاهده ميشود.

خيلي از افراد سالمند در اين دوره مشکلات خواب، بيخوابي، دير به خواب رفتن و دير بيدار شدن را دارند. همچنين، به دليل ترس از زمينگير شدن و از دست دادن عزيزان و استقلال فردي که سالمندان آن را تجربه ميکنند، تجربه استرس از ديگر مشکلات دوره سالمندي است.

تمام فعاليتهاي شناختي مانند حافظه، توانايي تصميمگيري و توانايي يادگيري با افزايش سن دچار افت ميشوند. اين افت طبيعي با بيماريهايي نظير آلزايمر متفاوت است. بر خلاف بيماري آلزايمر، تغييرات طبيعي مغز با افزايش سن اختلال شديدي در زندگي روزمره فرد ايجاد نميکند و نکته مهم ديگر اين که افت حافظه و تواناييهاي شناختي در آلزايمر شديد و پيش رونده است.

در برخورد با اين مشکلات نکته مهم اين است که خود سالمندان عزيز و خانوادههاي آنها همه مشکلات را به افزايش سن و کهولت سن نسبت ندهند و در کوتاهترين زمان ممکن بررسيهاي لازم و به دنبال آن اقدامات لازم با مشورت تخصصي انجام شود. داشتن زندگي فعال و از آن مهمتر ورزش و فعاليت بدني منظم، فعال ماندن از لحاظ اجتماعي، تداوم يادگيري و توجه به داشتن خواب منظم و کافي و تغذيه مناسب، از ديگر توصيههاي کلي است که ميتوان به سالمندان عزيز و خانوادههاي اين عزيزان در اين زمينه و براي پيشگيري از مشکلات آتي، مطرح نمود.

 

خانواده در برخورد با سالمند به چه نکاتي بايد توجه داشته باشد؟

يکي از مسائل مهمي که در ارتباط با سالمندان بسيار مهم است، بحث تکريم اين عزيزان است. ما در دين مبين اسلام نيز توصيههاي موکدي در خصوص احترام به پدر و مادر و پيران و سالخوردگان جامعه داريم. سالمندان گنجينههاي گرانبهايي هستند از تجاربي که يک عمر در مدرسه زندگى کسب کردند. در رفتار با آنها بايد مراقب باشيم که حرمت و شأن آنها حفظ شود و احساس سرباري بر ديگران نداشته باشند. اگرچه، به دليل کاهش تواناييها و بعضا ابتلا به بيماريها ناتوان شده باشند. افراد خانواده بايد سعي کنند به سالمندان سر بزنند تا آنها احساس تنهايي نکنند.

 

بايد زندگي کردن سالمند را آسان کنيم

 

خانم دکتر! موضوعي که در خانوادهها وجود دارد اين است که براي نمونه فرد سالمندي شغل دارد اما در اثر کهولت سن بنا به تشخيص خانواده بايد در خانه بماند و ديگر فعاليتي نداشته باشد. در اين حال خانواده با اعتراض سالمند روبهرو ميشود. حال اين تقابل خانواده با سالمند بايد چطور باشد؟

خانوادهها بايد بپذيرند اگرچه فرد سالمند به دليل تغييراتي که در بدن ايجاد ميشود توانش نسبت به قبل کمتر شده، اما به اين معني نيست که ديگر نميتواند کارهاي خود را انجام دهد؛ يعني تا آنجا که امکان دارد بايد فرد سالمند کارهاي شخصي خودش را انجام دهد. به عبارتي کاري که ما بايد انجام دهيم اين است که فضا را به گونهاي مهيا کنيم تا سالمند کارهاي خود را تا آنجا که ميتواند خود مديريت کند و ما فقط شرايط را تسهيل کنيم. اين واقعاً اشتباه است که ما سالمند را محدود کنيم.گاهي اوقات فرزندان فکر ميکنند با اين کار به سالمند احترام مي‌‌گذارند. اما اين در واقع حس ناتواني را به او منتقل ميکند.

 بايد به فعال ماندن سالمندان عزيز با توجه به توانايي که دارند کمک کنيم. گاهي لازم است او را به ورزش کردن، پياده روي کردن تشويق کنيم و يا حتي براي انجام اين کار او را همراهي کنيم. براي سالمندي که بيمار است و امکان خروج از منزل را ندارد امکان جابجايي و فعاليت در منزل را فراهم ميکنيم. اگر توان آشپري کردن دارد ولي نميتواند وسايل مورد نياز را خريد کند، در انجام خريد به او کمک کنيم و اجازه بديم آشپزي را خود انجام دهد. اگر در خانه پله وجود دارد براي همين نميتواند از حياط استفاده کند، اين مشکل را اصلاح کنيم. بنابراين، به طور خلاصه هر کاري را که کمک کنه سالمند فعال باقي بماند زمينه اش را فراهم کنيم.

البته سالمندان عزيز نيز گاهي تمايل ندارند که کارهاي قبلي را انجام دهند و ميگويند از ما ديگر گذشته است؛ در حالي که بايد اين فکر را حذف کنيم و يک سالمند بايد بگويد تا زماني که من زنده و پويا هستم بايد فعاليت داشته باشم. حتي کارهاي جديد و مهارتهاي جديد ياد بگيرند؛ اين بسيار کمک کننده است. هم ذهن را فعال ميکند و هم احساس فعال بودن و کارا بودن به فرد ميدهد.

 

تکريم، احترام و حمايت، مهمترين چيزي که خانواده در قبال سالمند بايد داشته باشد

 

 با توضيحاتي که داديد مهمترين نياز يک سالمند و انتظار آن از خانواده و فرزندان چيست؟

تکريم، احترام و حمايت، مهمترين چيزي که خانواده در قبال سالمند بايد داشته باشد. همين خدماتي که در دوره کودکي پدران و مادران ما بدون چشمداشت به فرزندان خود ارائه کردند اکنون بخش کوچکي از آن را انجام ميدهيم. به گونهاي رفتار کنيم که سالمند احساس نکند تنها است يا خدايي نکرده سربار است. اين بهترين چيزي است که فرزندان ميتوانند براي پدران و مادران سالمند خود انجام دهند.

البته جامعه نيز رسالتهاي مختلفي در برابر سالمندان که کوهي از تجربه هستند و سالها خدمت کردهاند، دارد. بايد شرايطي فراهم شود که سالمندان دوران بازنشستگي خوبي را طي کنند. در دنيا خدمات متعددي براي سالمندان وجود دارد. از پوششهاي بيمهاي گرفته تا خدمات درماني و توانبخشي در منزل که متاسفانه هنوز در کشور ما خدمات مناسب براي اين عزيزان را نداريم و با روند رو به رشدي که در سالمندي داريم اگر برنامه ريزي و اقدامات مناسبي صورت نگيرد، قطعا با بحران شديد مواجه خواهيم شد.

منبع: خبرگزاري فارس

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.