در تمام دنيا، فوتبال بدون تماشاگر، بيمعناست؛ نه شور دارد، نه هيجان، نه حتي توجيه اقتصادي. اما در ايران، گويي اين اصلِ ساده را هنوز باور نکردهايم. سالهاست که تماشاگران فوتبال، به جاي آنکه مانند هر کجاي ديگر، جزئي از بدنه باشگاه و شراکت در رشد و توسعه باشند، تنها به چشم جمعيتي ديده ميشوند که بايد کنترل شوند، محدود شوند و در نهايت، به سکوت کشيده شوند.
در اين ميان، وضعيت زيرساختها، امکانات، خدمات رفاهي و حتي احترام به کرامت انساني تماشاگران، کمترين سهم را در طرحهاي توسعهاي فوتبال کشور دارد. دورنمايي براي بهبود وضعيت سکوها وجود ندارد، هيچ تعهدي به تأمين امکانات پايهاي ديده نميشود و هيچکس خود را پاسخگو نميداند. از همينرو در اينجا بايد چند سؤال را مطرح کرد:
جايگاه تماشاگر در فوتبال ما کجاست؟
ابزار است يا سرمايه؟
در فوتبالي که هزاران ميليارد تومان هزينه ميشود، سهم تماشاگر چقدر است؟
چه ميزان امکانات و تسهيلات رفاهي براي آنها در نظر گرفته ميشود؟
تفاوت امکانات براي تماشاگر در سالي که گذشت با اولين دوره ليگ برتر چه ميزان بوده است؟
چه ميزان امکانات و تسهيلات براي آنها از لحظه ورود تا خروج از ورزشگاه در نظر گرفته شده است؟
چرا حداقل تسهيلاتي که در ورزشگاههاي عربي براي تماشاگران در نظر گرفته ميشود، در ايران و براي تماشاگران شبيهسازي نميشود؟
ترديدي نيست که فراهم آوردن امکانات و تسهيلات در کوتاه مدت اثربخشي فرهنگي هم خواهد داشت به شرطي که متوليان امر مفهوم ابزار و سرمايه را بدانند.
مسابقات دوره کرونا بدون حضور تماشاگر را به خاطر بياوريد. فوتبال با اين سرمايهها زنده و پوياست، سرمايهاي که عربها بعد از اروپاييها فهميدند تماشاگران شرکاي فوتبال هستند.
به راستي؛ باشگاهها که مدعاي سامانبخشي هواداران خود هستند، تاکنون براي رفاه حال شرکاي خود در ورزشگاهها چه اقدام مثبت و مؤثري انجام دادهاند؟ و اساساً وظايف آنها در برابر چنين سرمايهاي چيست؟
* مجيد سعيدي
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.