اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

فواد ايزدي:

هدف متجاوزان تجزيه ايران است

تهاجم اخير رژيم صهيونيستي عليه ايران، آن هم با حمايت صريح و همه‌جانبه آمريکا، بيش از آن‌که يک درگيري متعارف نظامي باشد، نمود بارز جنگ ترکيبي هوشمند عليه جمهوري اسلامي ايران است. هدف اصلي اين جنگ، نه صرفاً ضربه‌زدن نظامي، بلکه تضعيف امنيت ملي، انسجام اجتماعي، و جايگاه راهبردي ايران در معادلات منطقه‌اي و جهاني است.

هدف متجاوزان تجزيه ايران است

در اين ميان، ملت ايران با تبعيت از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب، دوشادوش نيروهاي مسلح، پاسخ کوبندهاي به اين تجاوز دادند و بار ديگر نشان دادند که دشمن در برابر اراده ملت و اقتدار جمهوري اسلامي راهي جز عقبنشيني ندارد.

با وجود اين پيروزي، اهميت «جهاد تبيين» بيش از هميشه احساس ميشود؛ چراکه شناخت ابعاد اين جنگ و افشاي سياستهاي پنهان دشمن، نقشي کليدي در حفظ هوشياري جامعه و انسجام ملي ايفا ميکند.

بر همين اساس، خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در قالب ويژهبرنامه «براي وطن»، ميزبان گفتوگوهايي تحليلي با چهرههاي مؤثر سياسي، امنيتي و اجتماعي کشور شده است.

در اين قسمت، با فواد ايزدي کارشناس مسائل آمريکا و از چهرههاي باسابقه سياسي، به گفتوگو نشستيم تا روايت او از ابعاد پنهان جنگ اخير، نقش همبستگي ملي، و ضرورت بازنگري در سياستهاي داخلي براي تقويت بازدارندگي ملي را بشنويم؛ و ديدگاهش درباره آينده مذاکرات هستهاي، آسيبشناسي عملکرد نهادهاي داخلي، و لزوم بازسازي سرمايه اجتماعي را مرور کنيم.

 

آمريکا و رژيم صهيونيستي، ايران را مانعي در برابر سياستهاي سلطهجويانه خود ميدانند

 

فواد ايزدي در پاسخ به پرسشي درباره اهداف تجاوز رژيم صهيونيستي به کشورمان، اظهار کرد: هدف اصلي، تضعيف و تجزيه ايران بود؛ موضوعي که سابقهاي طولاني دارد. در اسناد تاريخي نيز آمده است که حتي در دوران پيش از انقلاب، برخي مقامات آمريکايي چنين رويکردي را دنبال ميکردند، اما وقوع انقلاب اسلامي مانع تحقق آن شد. ذهنيتي که در ميان تصميمسازان آمريکايي و رژيم صهيونيستي وجود دارد اين است که منطقه غرب آسيا از اهميت راهبردي بالايي برخوردار است و کشوري مانند ايران با وسعت جغرافيايي، جمعيت قابل توجه و منابع غني، يک بازيگر مؤثر در اين منطقه محسوب ميشود؛ بازيگري که مانعي در برابر سياستهاي سلطهجويانه آنها به شمار ميرود.

 

12 روزي که گذشت نتيجه سالها برنامهريزي رژيم صهيونيستي بود

 

وي ادامه داد:از نگاه آنها، کشورهايي مطلوباند که کوچک و فرمانبر باشند. اين کشورها ممکن است منابعي داشته باشند، اما به دليل کوچک بودن، مديريت آنها آسانتر است. ايران اما شرايط متفاوتي دارد؛ کشوري بزرگ و تأثيرگذار. اين ديدگاه موضوع جديدي نيست و دستکم به پنجاه سال گذشته بازميگردد. هدف اصلي، تجزيه ايران است که برنامهريزي آن سالهاست در جريان است. به گفته يکي از مقامات ارشد رژيم صهيونيستي، آن چيزي که در اين 12 روز شاهد ان بوديم، نتيجه سالها برنامهريزي بوده و ربطي به عمليات «طوفان القصي» ندارد. در تحليل اين موضوع، برخي برداشتهاي نادرست صورت ميگيرد که لازم است با دقت بيشتري بررسي شود.

اين استاد دانشگاه تهران تصريح کرد: هدف آنها تجزيه ايران است؛ برنامهاي که بر جدا کردن مناطق نفتخيز و محدود کردن منابع مالي کشور تمرکز دارد. بخشي از کشور به گونهاي هدفگذاري شده که مانند برخي کشورهاي منطقه، صرفاً منبع تأمين درآمد باشد. دولتهاي آمريکا، با وجود تفاوت در رويکردها، همواره به دنبال تغيير ساختار جمهوري اسلامي بودهاند، اما درباره موضوع تجزيه ايران اختلاف نظر وجود داشته است. اين بحث حداقل از دوران پيش از انقلاب اسلامي مطرح بوده و در سالهاي پس از آن نيز ميان برخي گروهها و دولتها اختلافاتي وجود داشته است. دولت ترامپ با بنيامين نتانياهو، در زمينه تجزيه ايران همراه است.

 

مذاکرات بخشي از عمليات فريب ازسوي تيم ترامپ و اسرائيل بود

 

وي تأکيد کرد: به نظر ميرسد در ابتداي دولت ترامپ، طرح حمله به ايران به صورت هماهنگ و برنامهريزي شده پيشبرده شده است. در جريان مذاکرات، سوالي مطرح بود که چرا ترامپي که خود از برجام خارج شده بود، اکنون به دنبال از سرگيري مذاکرات است. اکنون مشخص شده که اين مذاکرات بخشي از عمليات فريب بوده و ميان تيم ترامپ و اسرائيل همکاري صورت گرفته است. خود ترامپ نيز در سخنراني پس از حمله به سايتهاي هستهاي ايران اعلام کرد که «ما و اسرائيل يک تيم قوي هستيم». اما اين تيم در تحليل خود در سه حوزه کليدي دچار اشتباه شد. نخست، اينکه اگر هدف تجزيه ايران باشد، جمهوري اسلامي اجازه چنين اقدامي را نميدهد. ايران همچنان يکپارچه و مقاوم باقي مانده است و جمهوري اسلامي مرزهاي کشور را حفظ کرده است. براي مثال، يکي از دلايل جنگ تحميلي، تلاش براي تجزيه خوزستان بود که موفق نشدند.

 

ايزدي افزود: نخستين هدف آنان سرنگوني جمهوري اسلامي است؛ اين موضوع را بنيامين نتانياهو، روز پس از آغاز جنگ، به مردم ايران اعلام کرد و از آنان خواست تا به خيابانها بيايند و متحد شوند. اما مردم به جاي حمايت، عليه نتانياهو و ترامپ متحد شدند که نشان ميدهد اين پروژه موفق نبوده است. همچنين وزير دفاع رژيم اسرائيل چند روز پيش مجدداً خواستار سرنگوني حکومت ايران شد. اگرچه بحث تجزيه به طور رسمي مطرح نميشود، اما اهداف مشابهي دنبال ميشود. درباره حمله به سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي نيز بايد گفت، اين اقدام يک حمله نظامي به مجموعهاي غيرنظامي است که کارکنان آن غيرنظامي هستند.

 

رژيم اسرائيل در حمله به صدا و سيما به دليل اشتباهات تحليلي ناکام ماند

 

اين کارشناس مسائل حوزه آمريکا خاطرنشان کرد: در فرآيند سرنگوني دولتها، نخستين اهداف، تسخير مراکز رسانهاي مانند راديو و تلويزيون است. تصور دشمن اين بود که با حمله به سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي، بخشي از کارکنان فرار خواهند کرد و نيروهاي آنان قادر به تصرف آن خواهند بود؛ ذهنيتي که بر اساس آن اين هزينه سنگين را متحمل شدند. در سطح جهان، اصل بر اين است که به ساختمانهاي رسانهاي حمله نميشود؛ بنابراين حمله رژيم اسرائيل به اين مرکز دلايل سياسي خاصي داشت. اين اقدام همچنين ميخواست بازتابي در داخل کشور ايجاد کند، با اين حال، اين طرح به دليل اشتباهات تحليلي دشمنان، ناکام ماند. نکته ديگر، اتکاي بيش از حد آمريکاييها به فناوري بود؛ در حالي که اکنون توانمنديهاي تکنولوژيکي ايران و دقت موشکهاي آن ثابت شده است.

وي ادامه داد: سامانههاي پدافندي رژيم صهيونيستي که با پشتيباني ايالات متحده تجهيز شدهاند، توانستهاند برخي از موشکها را رهگيري کنند، اما شمار قابل توجهي از آنها به اهداف برخورد کردهاند. خسارات واردشده نيز قابل توجه و جدي بوده است. اين يک تحليل شخصي نيست، بلکه تصاوير و گزارشهاي ميداني بهروشني گوياي واقعيتهاي موجود هستند.

 

قدرت بازدارندگي ايران حفظ شده است

 

ايزدي افزود: يکي ديگر از محاسبات اشتباه دشمن اين بود که در صورت هدف قرار دادن فرماندهان ارشد نظامي ايران، کشور براي چند روز در شوک فرو ميرود و امکان جايگزيني سريع فرماندهي وجود نخواهد داشت. اما اين تصور نيز باطل از کار درآمد. تنها ظرف يکي دو ساعت، نيروهاي مسلح کشور به وضعيت عملياتي بازگشتند و توانمندي خود را بازيافتند. در حال حاضر، مقامات رژيم صهيونيستي درخواست آتشبس را مطرح کردهاند و دونالد ترامپ نيز به اين موضوع اشاره کرده است. اگرچه در داخل کشور پرسشهايي درباره چرايي پذيرش آتشبس مطرح شده، اما توان موشکي جمهوري اسلامي ايران همچنان پابرجاست. هرچند ممکن است در برخي حوزهها محدوديتهايي به وجود آمده باشد، اما قدرت بازدارندگي حفظ شده و ظرفيت پاسخگويي همچنان برقرار است.

اين استاد دانشگاه افزود: طرف مقابل با مشکل مواجه شده و اکنون به دنبال توقفي موقت براي بازسازي نيروها، بازبيني تحليلها و آمادهسازي مجدد است. هرچند ممکن است اين وقفه بهمثابه پايان ماجرا تلقي شود، اما شواهد نشان ميدهد که طراحي دشمن همچنان ادامه دارد و سناريوهاي بعدي را دنبال ميکند. مگر آنکه توانمندي جمهوري اسلامي ايران، چه در حوزههاي متعارف و چه نامتعارف، به سطحي از بازدارندگي برسد که طرف مقابل دريابد هرگونه اقدام بعدي با پيامدهاي سنگينتري همراه خواهد بود. با اين حال، مسير کلي دشمن همچنان در راستاي پيگيري اهداف پيشين خود تنظيم شده است.

 

آمريکا از ابتدا در فرآيند جنگ با ايران در کنار رژيم اسرائيل حضور داشت

 

از ايزدي پرسيده شد :«برخي معتقدند ورود آمريکا به ماجرا به دليل ضعف رژيم صهيونيستي بوده و برخي نيز نظر متفاوت ارائه ميدهند؛ تحليل شما درباره تجاوز آمريکا و پاسخ متقابل جمهوري اسلامي چيست؟»

وي اظهار کرد: به نظر من، تعبير «ورود آمريکا» نادقيق است؛ چراکه ايالات متحده از ابتدا در اين فرآيند حضور داشت. يکي از حداقليترين اقدامات آنها، تأمين سوخت هواپيماهاي نظامي اسرائيل بود. با توجه به فاصله حدود سه هزارو 200 کيلومتري بين ايران و سرزمينهاي اشغالي براي رفتوبرگشت، جنگندههايي مانند اف-35 که حداکثر برد پروازي آنها حدود 2هزار و 100 کيلومتر است، بدون سوختگيري در ميانه راه قادر به انجام مأموريت کامل نبودند. اين بدان معناست که در مسير بازگشت، حدود هزار کيلومتر از مسير بدون سوخت باقي ميماند و بدون کمک لجستيکي، مأموريت عملياتي آنها با دشواري جدي مواجه ميشد.

ايزدي ادامه داد: سخنگوي ارتش رژيم صهيونيستي چند روز پيش اعلام کرد که در يک عمليات، 50 فروند هواپيما به سمت ايران اعزام شدهاند. در حالي که طبق گزارشهاي موجود، اسرائيل تنها هفت هواپيماي سوخترسان در اختيار دارد، بنابراين طبق گزارش شبکه CNN و تأييد برخي منابع غربي، باقي سوخترسانيها توسط ايالات متحده و در برخي موارد نيز توسط انگليس انجام شده است. اين اطلاعات نشان ميدهد که از همان ابتدا، ايالات متحده در فرآيند سوخترساني و پشتيباني عملياتي نقش مستقيم داشته است. اين موضوع از نظر راهبردي اهميت زيادي دارد، چرا که بدون اين پشتيباني، اسرائيل بهتنهايي قادر به انجام چنين عمليات گستردهاي نبود. همچنين بر اساس برخي برآوردها، باور بنده اين است در حملهاي که به  کشور انجام شد، هواپيماهاي آمريکايي نيز مشارکت داشتهاند و صرفاً اين تجاوز به نيروي هوايي رژيم اسرائيل محدود نبوده است چراکه نيروي هوايي ارتش رژيم صهيونيستي چنين توانمندي ندارد. آمريکا هم سوخترساني کردند و هم بخشي از بمباران را خودش انجام دادند؛ بحث زدن سايتهاي هستهاي را هم که رسما به عهده گرفت.

 

اصل بازدارندگي در شرايطي فعلي بايد حفظ شود

 

وي  در پاسخ به اين پرسش که با توجه به سوالات مطرحشده در افکار عمومي، ارزيابي شما از حمله رسمي به تأسيسات هستهاي ايران و واکنش متقابل جمهوري اسلامي چيست؟ اظهار کرد: حضور مستقيم آمريکا در اين عمليات قابل کتمان نبود، چراکه نوع هواپيماهايي که براي هدف قرار دادن تأسيسات هستهاي ايران مورد استفاده قرار گرفت، در انحصار ايالات متحده است و رژيم صهيونيستي چنين تجهيزاتي در اختيار ندارد. پيشتر نيز، در زماني که احتمال حمله به سايتهاي هستهاي ايران مطرح بود، برخي تحليلگران آمريکايي پيشنهاد داده بودند که آمريکا براي دور نگه داشتن خود از مسئوليت مستقيم، همانطور که جنگندههاي F-35 را به اسرائيل واگذار کرده، تعدادي از بمبافکنهايي را که توان انجام اينگونه عملياتها را دارند نيز در اختيار تلآويو قرار دهد تا حمله از سوي رژيم صهيونيستي جلوه داده شود. اين سابقه نشان ميدهد که تلاش براي پنهانکاري نقش آمريکا، مسبوق به سابقه بوده و امروز نيز نميتوان آن را ناديده گرفت.

وي بيان کرد: در نهايت، تصميمي براي واگذاري بمبافکنهاي استراتژيک به رژيم صهيونيستي اتخاذ نشد و حمله اخير بهصورت مشترک با مشارکت مستقيم آمريکا انجام شد. درباره پاسخ ايران به اين اقدام و هدف قرار دادن پايگاه نظامي آمريکا در قطر، اينکه محل دقيق پاسخ يا ميزان استفاده از تجهيزات نظامي چگونه بايد ميبود، تصميمي است که در حيطه اختيارات مسئولان نظامي و امنيتي کشور و بر اساس اطلاعات طبقهبنديشده اتخاذ ميشود؛ اطلاعاتي که نه در اختيار من است و نه در اختيار عموم. آنچه مسلم است، اصل بازدارندگي در چنين شرايطي بايد حفظ شود. اگر طرف مقابل ـ چه آمريکا و چه رژيم صهيونيستي ـ احساس کند که هزينه حمله به ايران برايش قابل تحمل و مديريتپذير است، احتمال تکرار تجاوز افزايش مييابد. اما زماني که اين هزينه بالا باشد و بازدارندگي قوي برقرار شود، دشمن از ادامه تعرض منصرف خواهد شد.

ايزدي با اشاره به بروز برخي خطاهاي تحليلي در مقاطع اخير خاطرنشان کرد: دونالد ترامپ صراحتاً ميگفت که «يا با ما مذاکره ميکنيد، يا به شما حمله خواهيم کرد»؛ متأسفانه اين رويکرد توسط برخي در داخل کشور جدي گرفته شد و تصور بر اين بود که ورود به مذاکرات مانع از اقدام نظامي خواهد شد. حال آنکه من پيشتر، از جمله در صحبتهايي که در تاريخ 18 ارديبهشت، داشتم هشدار داده بودم که حتي در ميانه مذاکرات آمريکا حمله ميکند و اين دو موضوع  مذاکره و تقابل نظامي از يکديگر مستقل هستند.

وي افزود: در واقع بايد درک ميکرديم که آمريکا دو مسير همزمان را دنبال ميکند؛ يک مسير گفتوگو و ديگري مسير فشار و اقدام نظامي، که بر مبناي محاسبه هزينه فايده تنظيم ميشود. اگر برآورد واشنگتن اين باشد که هزينه حمله پايين است، حتي در جريان مذاکره هم ممکن است به اقدام نظامي دست بزند.

ايزدي در ادامه تصريح کرد: يکي از خطاهاي تحليلي در کشور اين بود که اين دو مسير را يکي در نظر گرفتند و گمان بردند در ميانه مذاکرات، حملهاي صورت نخواهد گرفت. همين تحليل نادرست منجر به غافلگيري شد، چراکه حمله در همان زمان اتفاق افتاد.

 

تقويت توان نظامي و پدافندي و تداوم حمايت از متحدان منطقهاي، شرط اساسي حفظ بازدارندگي است

 

اين کارشناس مسائل آمريکا در پاسخ به اين پرسش که با توجه به تحولات اخير و روند 12 روز گذشته، برخي تحليلگران معتقدند نظم نويني در منطقه در حال شکلگيري است؛ آيا شما نيز چنين تحليلي داريد؟ اظهار کرد: بدون ترديد، اين رخدادها در نظم منطقهاي تأثيرگذار خواهد بود. اما در داخل کشور نيز، بر اساس اين تجربه، بازنگري در برخي رويکردها ضروري است. از جمله، سياستهايي که رهبر معظم انقلاب همواره بر آنها تأکيد داشتهاند، مانند لزوم حمايت از نيروهاي همپيمان جمهوري اسلامي در منطقه. معظمله بارها خاطرنشان کردهاند که اگر از اين نيروها در بيرون از مرزها حمايت نشود، دشمن به درون مرزهاي کشور خواهد آمد که امروز ميبينيم آمدند.

وي افزود: در روز حمله به تأسيسات هستهاي ايران، يکي از مذاکرهکنندگان ارشد دولت بايدن در گفتوگو با شبکه CNN در پاسخ به اين پرسش که چرا در دوران تصدي خود به ايران حمله نکرديد، گفت: «در آن زمان حزبالله لبنان از توان بازدارندگي بالايي برخوردار بود و همين مسئله مانع اقدام نظامي ما عليه ايران ميشد.» اين اظهارات نشان ميدهد که نه دولت ترامپ و نه دولت بايدن هيچ محدوديت اخلاقي در اين زمينه نداشتهاند، بلکه عامل بازدارندگي مؤثر، قدرت متحدان منطقهاي جمهوري اسلامي بوده است. 

ايزدي در ادامه خاطرنشان کرد: بنابراين، تقويت توان نظامي و پدافندي کشور و تداوم حمايت از متحدان منطقهاي، شرط اساسي حفظ بازدارندگي است. همچنين نبايد فريب تاکتيکهاي رسانهاي و عمليات رواني ايالات متحده تحت عنوان مذاکرات را خورد. متأسفانه، در برخي از فضاهاي سياسي کشور نوعي خوشبيني نسبت به مذاکره با آمريکا مشاهده ميشود، در حالي که تجربههاي پيشين نشان دادهاند که مذاکره بهتنهايي نهتنها تضميني براي رفع تهديد نيست، بلکه ممکن است به پوششي براي اقدامات ديگر تبديل شود. اين نيازمند بازنگري فکري و راهبردي در نگاه به روابط با غرب است.

اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين پرسش که برخي معتقدند چون ايران در جريان مذاکرات اخير، پاسخ مثبتي به خواستههاي ايالات متحده نداد، رژيم صهيونيستي اقدام به تجاوز نظامي کرد، اظهار کرد: مذاکرات را آمريکايي ها شروع کردند که پالس مثبت بگيرند؟ ايران که داشت به آن سمت مي رفت. آنان مي گفتند ما کنسرسيوم مي خواهيم. ايران هم که داشت به آن سمت مي رفت. زماني که اسرائيل حمله کرد اولين واکنش ترامپ چه بود؟ گفت حمله خيلي عالي بود. بعد گفت اسرائيلي ها  آدم هايي که من با آنان مذاکره مي کردم کشتند. بعد گفت که از ابتدا هماهنگ بوديم. همين نتانياهو روز بعد حمله با فاکس نيوز مصاحبه کرد. وال استريت ژورنال يک گزارش نوشته بود که مذاکره يک عمليات فريب بوده است. يعني اينکه ايراني ها بيايند در رفت و آمد مذاکراتي. احساس کنند دارد مذاکره مي شود. احساس کنند اگر قرار حمله شود، بعد از مذاکره مي شود. شواهد متعدد نشان ميدهد که مذاکرات، صرفاً يک ابزار براي فريب و غافلگيري جمهوري اسلامي ايران بوده است.

 

رئيس تيم فني مقابل ايران در مذاکرات يک آشپز فرانسوي بود

 

ايزدي با اشاره به روند مذاکرات و نحوه شکلگيري تيمهاي فني اظهار کرد: در جلسات نخست، نماينده آمريکايي به نام ويتکاف به تنهايي حضور داشت و به نظر ميرسيد بدون چالش خاصي با پيشنهادات طرف ايراني موافقت ميکند که اين امر در ابتدا موجب ايجاد فضاي مثبتي شد. اما به تدريج پرسشهايي درباره واقعي بودن اين روند مطرح گرديد. سپس تصميم گرفته شد که تيمهاي فني تشکيل شود. تيم فني ايران متشکل از کارشناسان با سابقه در مذاکرات برجام بود، اما تيم فني آمريکايي به رياست فردي به نام مايکل آنتون قرار گرفت که تخصص هستهاي يا حقوقي نداشت، او مقداري انديشه سياسي کار کرده بود و آشپز بود فردي که رئيس تيم فني مقابل شد، يک آشپز فرانسوي بود. يعني آقاي مکرون که به کاخ سفيد مي رود، آشپز کاخ سفيد آقاي مايکل آنتون
است.

آشپزي کار شريفي است. اما وقتي  در راس تيم فني مذاکرات قرار مي گيرد، چنين ترکيب و رويکردي اين سؤال را به وجود آورد که هدف واقعي مذاکرات چيست و چه توافقاتي در پشت صحنه در جريان است. اين مسئله يادآور ضربالمثل ايراني است که بايد دقت کنيم «چه آشي براي ما پخته ميشود»، اما متأسفانه در اين زمينه دقت لازم صورت نگرفت.

 

برخي تلاش کردند تفسيري متفاوت از بيانات رهبري ارائه دهند

 

ايزدي در پاسخ به اين پرسش که با توجه به اينکه گفته ميشود مذاکرات با مجوز مقام معظم رهبري انجام شد، آيا نسبتدادن اين روند به يک تفکر خاص ميتواند موجب ايجاد چالشهايي مشابه تجربه برجام شود، اظهار کرد: موضع بنده در اين زمينه همان نکاتي است که در دوران مذاکرات برجام نيز مطرح کردهام. نظام جمهوري اسلامي، نظامي دموکراتيک و مبتني بر شور و مشورت است، نه يکصدايي و ديکتاتوري. رهبري انقلاب نيز همواره نظرات راهبردي خود را بهصراحت بيان کردهاند؛ از جمله اينکه مذاکره با آمريکا نه شرافتمندانه است و نه
هوشمندانه.

وي افزود: با وجود اين هشدارها، برخي تلاش کردند تفسيري متفاوت از بيانات رهبري ارائه دهند؛ بهگونهاي که چنين القا ميکردند که اگر مذاکرات با ظرافت و هوشمندي انجام شود، مجاز است. اين در حاليست که ساختار تصميمگيري در کشور شفاف است. شوراي عالي امنيت ملي که متولي تصميمگيري در اين زمينه است، متشکل از 10 عضو است که 5 نفر از آنان از دولت و 5 نفر از ساير نهادها هستند. در آن مقطع، بسياري از اعضا نيز با رويکرد مذاکره همراه بودند.

 

انسجام واقعي به معناي تکرار بيچونوچراي تصميمات گذشته نيست

 

ايزدي در ادامه در پاسخ به اين پرسش که اکنون نوعي انسجام در کشور شکل گرفته است، آيا بهتر نيست در جهت تقويت آن گام برداشته شود، بيان کرد: بدون ترديد تقويت انسجام ملي ضرورت دارد، اما بايد توجه داشت که انسجام واقعي به معناي تکرار بيچونوچراي تصميمات گذشته نيست. اگر تحليلي در گذشته نادرست بوده، اصلاح آن به انسجام آسيب نميزند؛ بلکه دقيقاً در مسير تقويت آن قرار ميگيرد. انسجام ملي يعني پذيرفتن واقعيتها، درسگرفتن از تجربهها و همسويي با راهبردهاي کلان کشور و رهبري، نه تکرار تحليلهايي که در عمل نتيجه مطلوب نداشتهاند.

 

رژيم صهيونيستي با فراهمشدن شرايط، ممکن است در آينده مجدداً دست به اقداماتي بزنند

 

وي در پاسخ به اين پرسش که با توجه به وقوع درگيري و مطرحشدن موضوع آتشبس، آينده اين منازعه ميان ايران، آمريکا و رژيم صهيونيستي را چگونه ارزيابي ميکند و آيا اين آتشبس به نفع ايران بوده يا خير، تصريح کرد: در حال حاضر صحبت از صلح نيست، بلکه با يک آتشبس مواجهيم. ترديدهايي درباره ميزان پايبندي طرف مقابل به اين آتشبس وجود دارد. در واقع، رژيم صهيونيستي بهدليل دريافت برخي بازخوردهاي غيرمنتظره و آشکار شدن خطاهاي تحليلي، درخواست توقف موقت درگيريها را داده است تا بتواند وضعيت خود را بازبيني و مشکلاتش را برطرف کند. اما به نظر ميرسد اهداف راهبردي آنان از جمله تجزيه ايران همچنان پابرجاست و در صورت فراهمشدن شرايط، ممکن است در آينده مجدداً دست به اقداماتي بزنند.

 

راهبرد کشور بايد پرهيز از تکرار اشتباهات تحليلي باشد

 

ايزدي در پايان خاطرنشان کرد: راهبرد کشور بايد مبتني بر درک واقعيتهاي ميداني، بهرهگيري از تجربيات گذشته و پرهيز از تکرار اشتباهات تحليلي باشد. انسجام دروني کشور، حفظ و تقويت توان بازدارندگي ملي، توجه به ظرفيتهاي جوانان نخبه و بهرهگيري از حمايتهاي منطقهاي، ميتواند آينده ايران را تضمين کند. انسجامي که امروز شاهد آن هستيم، در کنار پيشرفتهاي فناورانه و دفاعي کشور، پشتوانهاي بزرگ براي صيانت از استقلال و امنيت ملي ما خواهد بود.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.