فوتباليست هاي زيادي در سراسر دنيا وجود دارند که خيليها حتي اسمشان را هم نشنيده اند! اما يکهو سر از تيم هاي ايراني درمي آورند! بازيکناني که گلي به سر تيم هاي قبليشان نزده اند و حالا قرار است ستاره تيم هاي ايراني شوند!
اين فقط شامل حال بازيکنان خارجي نمي شود، در فوتبال داخلي هم اين مساله حکمفرماست. اما چه کسي نقش معرفي اين بازيکنان را دارد؟ ايجنتها يا همان مديربرنامه هاي بازيکنان کليدي ترين نقش را دارند!ْ
در فوتبال ايران، گاهي يک تيم نه با سوت داور، بلکه با تصميم يک ايجنت از هم ميپاشد. حالا استقلال، تيمي که اين روزها دوباره با ساپينتو هوادارانش را اميدوار کرده، در آستانه بحراني پنهان قرار گرفته است. بحراني که نه از بيرون، بلکه از درون اردو و از پشت پرده نقلوانتقالات سر بر آورده: قدرت عجيب يک مدير برنامه.
طبق گزارشها، نزديک به 40 درصد بازيکنان استقلال توسط يک ايجنت خاص نمايندگي ميشوند. يعني اگر همين امروز او تصميم بگيرد وارد بازي چانهزني شود يا دست به اعتصاب بزند، ساپينتو به يکباره نيمي از ترکيبش را از دست خواهد داد. اين يعني، عملاً استقلال بدون هماهنگي رسمي، به گروگان گرفته شده است. اينجاست که قدرت پنهان ايجنتها مشخص مي شود!
ماجرا اما فقط به استقلال محدود نميشود. رد پاي اين ايجنت در چند باشگاه ديگر هم ديده شده. او فقط يک واسطه نيست؛ بلکه با نفوذ گسترده، تعيين ميکند کدام بازيکن بماند، کدام جدا شود، و کدام قرارداد تمديد نشود. بازيکنان جوان براي پيشرفت ناچارند با او قرارداد ببندند، و باشگاهها براي جذب مهرههاي کليدي، ناچارند با او کنار بيايند.
مشکل اصلي اما در جايي عميقتر ريشه دارد؛ جايي که فدراسيون سالهاست در صدور مجوز رسمي ايجنتي توقف کرده، هيچ نظارت شفافي وجود ندارد، و حلقهاي محدود از مدير برنامهها به انحصار مطلق رسيدهاند. در چنين فضايي، هر ايجنتي که هوشمندانه عمل کند، خيلي راحت ميتواند تبديل به مهرهاي تاثيرگذارتر از سرمربي شود.
در فوتبال حرفهاي، ايجنتها نقش مهمي دارند؛ اما در فوتبال ايران، آنها به گرههايي تبديل شدهاند که گاه ترکيب تيمها را مينويسند، گاه اردوها را بر هم ميزنند و گاه بيسر و صدا، تيمي را زمين ميزنند.
در يک جمله ساده: گاهي يک ايجنت، از مديرعامل هم قدرتمندتر است.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.