اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

سوغات ژاپن براي خاورميانه به جز ايران!

در 25 تيرماه فوميوکيشيدا نخست وزير ژاپن در يک تور منطقه‌اي وارد عربستان سعودي شد و بعد از آن از امارت و قطر هم بازديد کرد.

سوغات ژاپن براي خاورميانه به جز ايران!

اين سفر از چند لحاظ براي طرفين حائزاهميت است. در درجه اول؛ ژاپن براي بيش از 90 درصد انرژي خود به خارج وابسته است و منطقه خليج فارس مهمترين منبع تامين انرژي اين کشور محسوب ميشود؛ بنابراين سفر آقاي کيشيدا به طور طبيعي براي اطمينان از تامين پايدار انرژي اين کشور در ميانه بحرانهاي بين المللي از جمله بحران اوکراين است که بر بازار انرژي تاثير گذاشته است. توکيو براي پيشبرد برنامههاي خود در سايه رقابتهاي چند وجهي منطقهاي و بين المللي به خصوص در شرق آسيا نيازمند حفظ و تدوام ثبات در خاورميانه و تقويت بيش از روابط با کشورهاي عمده توليد کننده انرژي در اين منطقه است. سفر به عربستان به عنوان بزرگترين توليد نفت و قطر به عنوان يکي از بزرگترين دارندگان گاز جهان در همين راستا ارزيابي ميشود.

 مورد بعدي که سفر نخست وزير ژاپن را به منطقه با هميت ميکرد، موضوع نقش آفريني روز به گسترش چين در خاورميانه و به خصوص نقش تعيين کننده اين کشور در احياي روابط ايران و عربستان است که جلوهاي از قدرتنمايي بين المللي چين محسوب ميشد. اين موضوع تا حدودي باعث نگراني ژاپن به عنوان مهمترين رقيب منطقهاي چين در شرق آسيا شده است؛ زيرا دو کشور يک رقابت تاريخي با هم دارند. ژاپن و چين در تاريخ معاصر چند بار هم درگير نظامي داشته اند. يکي در اواخر 19 ميلادي بر سر شبه جزيره کره بود که با شکست سريع چين در کره زمينه براي پيشروي ژاپن در داخل چين فراهم شود. در نهايت دست بالاي ژاپن باعث شد که چين بر اساس معاهده شيمونوسکي شرايط صلح را بپذيرد که طي آن علاوه بر محکوم شدن چين به پرداخت غرامت؛ کره از چين مستقل شد و تايوان و شبه جزيره ليائودونگ به تصرف ژاپن در آمد. جنگ بعدي اشغال منچوري توسط ژاپن در 1931 بود که منجر به ايجاد يک حکومت دست نشانده در اين منطقه شد و سرانجام زميه ساز وقوع يک جنگ تمام عيار بين دو کشور در سال 1937 شد. اين جنگ که تا پايان جنگ جهاني دوم در سال 1945 ادامه داشت، با حمله ژاپن به بندر پرل هاربر آمريکا با جنگ جهاني دوم پيوند خورد. حتي عدهاي معتقدند قبل از حمله هيتلر به لهستان بايد جنگ ژاپن و چين که بزرگترين جنگ آسيا در قرن بيستم بود را لحظه آغاز جنگ جهاني دوم دانست. اين سابقه تاريخي جنگ و تنش بين دو کشور باعث شده است که ژاپن و چين عليرغم پيوندهاي تجاري و اقتصادي که دارند، همچنان به عنوان رقيب منطقه (غير دوست) با هم رفتار کنند.

بعد از آخرين جنگ رقابت دو کشور به اشکال مختلفي ادامه داشتهاست. ژاپن بعد از پايان جنگ جهاني دوم در رقابت با چين در پي ترويج توسعه يک آسياي غير کمونيستي بوده است. هم اکنون هم اين کشور براي مقابله با طرحهاي بلند پروازانه چين يعني ابتکار «کمربند و راه» ابتکاري به نام «سرمايه گذاري زيراسخت کيفيت راه اندازي» کند. اين طرح ابتکاري ژاپن باعث شده چين در توسيعه رويکرد خود در جنوب و جنوب شرق آسيا با با يک رقيب قدرتمند روبرو شود که ادامه کار پکن را با چالش روبرو ميکند. ژاپن در يک همکاري زير ساختي با هند با عنوان «توسعه کريدور رشد آسيا - آفريقا» که پروژه درياي است. توسعه راه ابريشم دريايي چين در آسيا را هم با چالش روبرو کرده است. در سمت ديگر ژاپن با اقداماتي ديگر در حوزه آسيا و اقيانوسيه در ائتلافي به نام کواد (متشکل از آمريکا، استراليا، ژاپن و هند) در حال رقابت براي کاهش نفوذ چين است؛ بنابراين حضور اين کشور در خليج فارس براي مقابله با چين هم قابل درک است. ميتوان گفت سفر نخست وزير ژاپن به منطقه نمونه ديگري از رقابت پکن با توکيور است که هم اکنون بخشي از آن به شکل غير مستقيم و نرم در خاورميانه و به خصوص خليج فارس خود را نشان داده است و در آينده نمود بيشتري خواهد داشت.

موضوع بعدي را بايد در رويکرد هوشمندانه کشورهاي منطقه با تحولات بين المللي جستجو کرد. واقعيت اين است کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس به خوبي در حال تطبيق خود با الزامات دنياي جديد هستند. مهمترين ابزار آنها براي مقابله با اين وضعيت اتخاذ يک ديپلماسي چند وجهي است که هم همکاري و اتحاد استراتژيک با آمريکا را حفظ ميکند و هم اينکه ظرفيتهاي سرمايه گذاري و نقش آفريني چين در کنترل بحرانهاي منطقهاي را به کار ميگيرد. علاوه بر آن کشورهاي منطقه از طريق همکاري با ژاپن و استفاده از تکنولوژي پيشرفته اين کشور سعي ميکند حضور چين در منطقه را هم کنترل کنند و امتيازات بهتري را در روابط خود با پکن دريافت کنند. جتي نزديکي به روسيه و کاهش تنش با ايران درراستاي اين ديپلماسي چند وجهي براي حرکت بدون دردسر در مسير خاورميانه جديدي است که قرار است بدون درگيري و تنش به پيش برود. اين تلاشها قرار است نظم آينده منطقه را براساس يک نظم ديجيتال و مبتني بر زيرساختهاي مدرن شکل دهد. چشم اندازهاي اين کشورها براي آينده را ميتوان در عربستان 2030 با پروژههاي شگفت انگيز مانند نئوم، چشم انداز قطر 2030 براي توسعه پايدار، کويت 2030، امارات 2030، و عمان 2040 که قرار است تا آن سال عمان به يک کشور توسعه يافته تبديل شود جستجو کرد. کربن زدايي صفر و جدايي از اقتصاد تک محصولي مبتني بر نفت از ديگر اهداف کشورهاي منطقه است که بسياري از کشورها از جمله ژاپن چين و غرب را مشتاق به سرمايه گذاري در منطقه کرده است.

در اين ميان ايران، اما برخلاف همسايگان خود رويکرد شرق گرايي محض و روسيه محور را در سياست خارجي اتخاذ کرده است. همين نگاه غير متوازن باعث شده است چين و روسيه هر دو در مورد جزاير سه گانه با حمايت از امارات به تماميت ارضي کشور اهانت کنند. در سمتي کشور ديگر، ما زير تحريم است و اقتصاد کشور در يکي از بحرانيترين دوران تاريخ خود است. ايرن با تمام ظرفيتهاي شگفت انگيزي که دارد، نه تنها در جذب سرمايه گذاري خارجي ناموفق بوده است؛ بلکه تبديل به يک کشور سرمايه گريز شده است و حتي بسياري از کسب و کارها هم در حال مهاجرت هستند. از طرفي به سبب رويکردهاي غير متوزان وتحريم دوستي و نير ناکارآمدي حکمراني اقتصادي برنامه چشم انداز بيست ساله 1404 به فاصله دو سال تا پايان آن عملا با يک شکست تاريخي و تلخ روبرو شده است.

پيشرفت برنامههاي همسايگان در کنار شرايط بين المللي و مهمتر از همه شرايط داخلي ايجاب ميکند کشور با اتخاد يک سياست خارجي متوازن و توسعه محور رويکرد جديدي را در پيش بگيرد، تا بتواند ظرفيتهاي کشور را براي عقب نيفتادن بيش از پيش ار رقباي منطقهاي بکار بگيرد و از وضعيت فعلي خارج شود.

منبع: انتخاب

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.