اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

زن خيانتکار راز قتل شوهرش را برملا کرد

زني براي منحرف کردن تحقيقات پليس و مخفي نگه‌ داشتن راز دخالت در قتل شوهرش، شکايت مفقود شدن او را مطرح کرد.

زن خيانتکار راز قتل شوهرش را برملا کرد

به گزارش اعتماد، او در اظهارات اوليه به پليس اعلام کرد همسرش پس از خروج از منزل ديگر بازنگشته است.

در ابتدا، به دستور بازپرس سالار صنعتگر، کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران تحقيقات را شروع کردند. بررسيها نشان داد که مرد جوان به نام آرش، از حدود يک روز پيش از طرح شکايت ناپديد شده است. در گام نخست کارآگاهان براي يافتن سرنخي از  آرش به بيمارستانها و مراکز درماني استعلام کردند، اما هيچ اثري از او به دست نيامد. اين در حالي بود که در جريان تحقيقات ميداني، کارآگاهان متوجه شدند که آرش و همسرش، نگار، زندگي پرتنشي داشتند. همسايهها گزارش دادند که صداي مشاجرههاي اين زوج را بارها شنيده شده بود. اين اطلاعات، احتمال دخالت نگار در ناپديد شدن همسرش را تقويت کرد. به همين دليل، کارآگاهان دوربينهاي مداربسته اطراف محل زندگي آرش و نگار را بررسي کردند، اين اقدام سرنخي کليدي به تيم تحقيقاتي داد.

تصاوير دوربينها نشان داد که در شب ناپديد شدن آرش، دو مرد ناشناس وارد خانه او شدند. لحظاتي بعد، اين دو نفر آرش را که دستهايش بسته شده بود، از خانه بيرون بردند. تصاوير همچنين خودرويي را نشان ميداد که آرش و اين دو مرد سوار آن شدند. نکته حيرتانگيز اين بود که راننده خودرو، نگاربود.

با به دست آمدن اين شواهد مهم، بازپرس جنايي دستور بازداشت نگار را صادر کرد. او ابتدا اصرار داشت که از سرنوشت همسرش بيخبر است، اما در برابر مدارک غيرقابل انکار، سرانجام اعتراف کرد. نگار در بازجوييها گفت: «من و آرش سالها بود که با هم اختلاف داشتيم و اين مشکلات روزبهروز بيشتر ميشد. حدود هفت سال پيش با مردي به نام کيوان آشنا شدم. او صاحب يک کارگاه توليدي بود و من از خانه برايش بازاريابي ميکردم. اين همکاري باعث شد رابطه ما صميميتر شود. به تدريج از مشکلات زندگيام با آرش براي او گفتم.»

نگار ادامه داد: «رابطهام با کيوان پنهاني بود و آرش هرگز از آن باخبر نشد. در نهايت، از کيوان خواستم که به زندگي آرش پايان دهد تا بتوانيم با هم زندگي جديدي را شروع کنيم. کيوان با کمک يکي از دوستانش نقشه قتل را طراحي کرد. شب حادثه، من در آبميوهاي که به آرش دادم داروي بيهوشي ريختم. وقتي حالش بد شد، در را براي کيوان و دوستش باز کردم. آنها دستهاي آرش را بستند و او را که حالش وخيم بود، از خانه خارج کردند. من آنها را تا سولهاي در غرب تهران همراهي کردم، اما بعد از آن از سرنوشت آرش خبري نداشتم.»

با اطلاعاتي که نگار در اختيار پليس قرار داد، کارآگاهان کيوان و همدست او را بازداشت کردند. متهمان در بازجوييها به قتل آرش اعتراف کردند و گفتند که جسد او را در همان حوالي سوله رها کردهاند. با راهنمايي متهمان، کارآگاهان جسد آرش را پيدا کردند و به اين ترتيب معماي گم شدن آرش حل شد.

در حال حاضر، به دستور بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران، متهمان براي تحقيقات بيشتر در اختيار کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفتند و بررسيها در اين پرونده ادامه دارد.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.