مرد جواني که با همدستي برادرش، ديگر برادر خود را به قتل رسانده و دفن کرده بود، پس از 14 سال دستگير شد.
اوايل آذر امسال مردي با حضور در کلانتري مهرآباد تهران نزد افسر تحقيق رفت و گفت: در تهران مغازه دارم و از چندي قبل با مردي جوان که کمکآشپز يک رستوران است، آشنا شدم. ارتباطمان شکل گرفت و اعتمادش به من جلب شد.
وي ادامه داد: او 5 حلقه النگو، يک جفت گوشواره و 4 عدد انگشتر طلا را امانت نزد من گذاشت تا برايش در گاوصندوق مغازه نگه دارم که قبول کردم. علاوه بر آن، با من درددل کرد که 14 سال قبل برادر 34 سالهاش را به کمک برادر ديگرش در زادگاهشان در يکي ازروستاهاي تويسرکان استان همدان کشته و دفن کردهاند.
در اين مرحله ماموران موضوع را بررسي کرده و به استعلام از اداره پليس آگاهي تويسرکان پرداختند. معلوم شد موضوع صحت دارد و واقعا او از 14 سال قبل در ماجراي قتل تحت تعقيب بوده
است.
برادرش که با او همدست بوده، چند سال قبل دستگير و با رضايت خانوادهاش آزاد شده بود. ماموران موضوع را به بازپرس کشيک قتل دادسراي جنايي تهران اطلاع دادند و با هماهنگي قضايي به مخفيگاه متهم در تهران رفتند و اين متهم 34 ساله بازداشت شد.
متهم روز گذشته به شعبه سوم بازپرسي دادسراي جنايي تهران منتقل شد و در اظهاراتش گفت: برادرم 34 ساله بود که او را کشتيم. آن موقع من 20 ساله و برادر ديگرم 26 ساله بود. شهرام حال و روز روحي مناسبي نداشت و از مشکلات روحي رنج ميبرد. حاضر نبود خود را درمان کند و شرايط زندگيمان نيز به گونهاي نبود که او در بيمارستان تحت درمان باشد. از اذيتهايش خسته شده بوديم و نقشه قتل او را طراحي کرديم.
وي افزود: 12 ديماه سال 90، به بهانه تفريح، برادرمان را به صحرايي در حوالي روستايمان برديم و با او درگير شديم. برادرم فرزاد سلاح شکاري همراه داشت و به شهرام شليک کرد.
من هم با چوبدستي ضربههايي به او زدم. قبري در همان صحرا حفر کرده و جسد برادرمان را در صحراي روستا دفن کرديم. روز بعد پدرم به کلانتري رفت و گمشدن او را اطلاع داد. من و برادرم به عنوان شاهد رفتيم و گفتيم از شهرام خبري نداريم. بعد که جسد برادرم در صحرا پيدا شد، روستا را ترک کرده و به بهانه کار به کرج آمديم.
متهم به قتل ادامه داد: 3 سال بعد از جنايت برادرم به روستا بازگشت که با چند نفر از اهالي سر کشاورزي دعوايشان شد. آنها شکايت کردند و برادرم بازداشت شد. آنها به پليس گفتند احتمال ميدهند او در قتل برادرمان نقش داشته باشد و همين باعث شد برادرم بابت قتل بازجويي شود که او اعتراف کرد و روانه زندان شد.
وي ادامه داد: والدينم مدتي بعد او را بخشيدند و بعد از 3 سال آزاد شد. خانوادهام براي من پيغام فرستادند که مرا هم بخشيدهاند و به روستا بازگردم، اما، چون آبروي آنها را با اين جنايت برده بودم، خجالت ميکشيدم و ميترسيدم. طلاهايي را که براي مادرم خريده بودم امانت به دوست مغازهدارم دادم و از روي عذاب وجدان برايش درددل کردم و گفتم در قتل برادرم نقش داشتم. در اين سالها عذاب وجدان رهايم نميکرد.
سالار صنعتگر، بازپرس شعبه سوم دادسراي جنايي تهران با تاييد اين خبر به جامجم گفت: با اعتراف اين متهم، او براي ادامه تحقيقات تحويل پليس آگاهي تويسرکان استان همدان شد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.