عربستان سعودي درياي سرخ را به خليج فارس متصل ميکند. اين طرح که در رسانههاي عربي با عنوان پل زميني توصيف شده است، از سوي برخي تحليلگران به عنوان راهي براي دورزدن تنگه هرمز تلقي ميشود. اين دسته از تحليلگران ميگويند که در ادامه ساير کشورهاي عربي به اين کريدور ترانزيتي ميپيوندند و تجارت از تنگه هرمز تحتالشعاع قرار ميگيرد
        با اين حال علي ضيايي، کارشناس ارشد صنعت حملونقل و ترانزيت به «شرق» ميگويد که اين کريدور نميتواند به صورت کامل جايگزين تنگه هرمز شود، اما در ادامه همان کريدور انرژي و غذاي خاورميانه است و هدف آن پسزدن چين در مسيرهاي ترانزيتي منطقه است. او تأکيد ميکند که در حال حاضر عربستان و ساير کشورهاي عربي بيسروصدا اين کريدور را به جريان انداختهاند و با وجود آنکه اين مسير نيمساخته است، کشورهاي عربي از آن بهرهبرداري ميکنند.
بازگشت آمريکا به منطقه
هنوز زمان زيادي از شعار انتخاباتي دوره اول رياستجمهوري دونالد ترامپ نگذشته است: خروج آمريکا از خاورميانه. ترامپ در آن سالها خاورميانه را هزينه اضافه براي آمريکا و مالياتدهندگان آمريکايي معرفي کرد اما جنگ روسيه و اوکراين و سپس جنگ اسرائيل و غزه معادلات اقتصادي جهان را آنچنان تغيير داد که آمريکا دوباره عزم خود را براي حضور در خاورميانه جزم کرده است. در دولت اول دونالد ترامپ، دستور او براي خروج نيروهاي آمريکا از منطقه، متحدان اين کشور را نگران و آشفته کرد. اين نگراني زماني به اوج رسيد که جو بايدن، سکاندار بعدي کاخ سفيد، قتل فجيع جمال خاشقچي را دستاويز کرده و خاندان آلسعود را ناقض حقوق بشر دانست. پس از اين ماجرا بايدن حوثيهاي (انصارالله) يمن را از فهرست تروريسم خارج کرد و سامانههاي دفاعي پاتريوت را از عربستان برد. عربستان به اين موضوع واکنش قهري نشان داد و به چين روي آورد. اين اتفاق کموبيش درباره ديگر کشورهاي عربي تکرار شد.
حضور آمريکا در خاورميانه رابطه تنگاتنگي با نفت داشت. در سال 1973 جهان گرفتار بحران نفت شد. پس از جنگ رمضان که بين اسرائيل، سوريه و مصر رخ داد، آمريکا از اسرائيل حمايت نظامي کرد و همين مسئله سبب شد اعضاي سازمان کشورهاي صادرکننده نفت يا اوپک تصميم بگيرند آمريکا را تحريم کنند. با پايانيافتن تحريم در مارس سال 1974، قيمت نفت از بشکهاي سه دلار به حدود 12 دلار و حدود چهار برابر افزايش پيدا کرد.
بحران نفت آن سالها تأثير و عواقب کوتاهمدت و بلندمدت زيادي بر اقتصاد جهان داشت. آن زمان آمريکا يکي از بزرگترين واردکنندگان نفت جهان به شمار ميرفت و حيات کارخانههاي کشورهاي صنعتي به نفت خام وابسته بود، بنابراين نفت سبب شد آمريکا جاي پاي خود را در خاورميانه و بهويژه عربستان بهعنوان بزرگترين توليدکننده نفت، محکم کند.
در سالهاي بعد آمريکا توانست به يکي از توليدکنندگان بزرگ نفت و گاز تبديل شود. ذخاير نفت آمريکا به عنوان نفت نامتعارف شناخته ميشود و استخراج آن نيازمند فناوري و هزينه بالا بود. با پيشرفت تکنولوژي و افزايش قيمت نفت، استخراج نفت شيل آمريکا توجيه پيدا کرد و اين کشور توانست در مدت کوتاهي به يکي از سه توليدکننده بزرگ نفت و گاز جهان تبديل شود. ورود آمريکا به فهرست سه توليدکننده بزرگ نفت و گاز سبب شد انگيزه اين کشور براي حضور در منطقه تضعيف شود و عراق، عربستان و افغانستان را براي خود هزينه اضافه تلقي کند؛ بنابراين زمزمههاي آمريکا براي خروج از منطقه اوج گرفت. از آن سو چين که آرامآرام ميرفت تا خود را به عنوان دومين اقتصاد بزرگ جهان مطرح کند، تبديل به بزرگترين واردکننده نفت جهان شد.
نياز روزافزون چين به نفت سبب شد چينيها قراردادهاي متعدد و بزرگي در زمينه نفت و گاز با کشورهاي عربي منطقه منعقد کنند. ماجرا به نفت ختم نشد و نفوذ آهسته و خزنده چين به منطقه با طرحهاي ترانزيتي هم کليد خورد؛ آنچه چينيها آن را احياي راه ابريشم دانستند و تلاش کردند که شبکه بزرگي از حملونقل جهان و بهويژه آسيا را به خود وابسته کنند. اين مسئله با وقوع جنگ روسيه و اوکراين براي آمريکا و متحدان اروپايي آن زنگ خطر را به صدا درآورد.
روسيه به عنوان يکي از سه توليدکننده بزرگ نفت و گاز جهان، حدود 40 درصد بازار گاز اروپا را در دست داشت و پس از جنگ، کشورهاي اروپايي، نفت و گاز روسيه را تحريم کردند؛ تصميمي سخت و دشوار که به جهش قيمتها منجر شد و تورم را در اتحاديه اروپا دورقمي کرد. در آمريکا هم نرخ تورم پس از حدود چهار دهه در آستانه دورقميشدن قرار گرفت و نگرانيهاي زيادي براي رشد اقتصادي اروپا و آمريکا به وجود آورد. جنگ روسيه و اوکراين مسيرهاي تجارت انرژي در جهان را عوض کرد و از آن سو روسيه هم درصدد نزديکشدن به کشورهاي عربي برآمد.
از آن سو جنگ اسرائيل و غزه سبب شد تنگه بابالمندب و درياي سرخ براي اسرائيل و همپيمانان آن ناامن شود و حوثيهاي يمن در اعتراض به تهاجم اسرائيل به غزه، حمله به کشتيهاي تجاري اسرائيل را آغاز کنند. اين مسئله هزينه تجارت در تنگه بابالمندب و درياي سرخ را افزايش داد. همزمان با اين موضوع و گسترش جنگ اسرائيل به ايران، نگرانيها براي تجارت در تنگه هرمز بالا گرفت. مجموع اين اتفاقات و سپس جنگ تجاري بين آمريکا و چين سبب شد آمريکا دوباره خاورميانه و حضور در آن را مهم تلقي کند. جو بايدن در اولين ماههاي سکانداري بر کاخ سفيد تلاش کرد رابطه تخريبشده با عربستان را بهبود دهد و درصدد دلجويي از خاندان آلسعود برآمد اما سفر بايدن به عربستان با واکنش سرد خاندان پادشاهي عربستان مواجه شد. پس از او دونالد ترامپ در دوره دوم رياستجمهورياش سفر به خاورميانه را يکي از مهمترين سفرهاي دوره دوم رياستجمهوري خود دانست و به رياض سفر کرد. در طول سفر رئيسجمهوري آمريکا به عربستان قراردادهاي بزرگ اقتصادي با اين کشور امضا شد.
رويارويي با راه ابريشم چين
در ميان اين قراردادها طرحي مورد توجه قرار گرفت که براساس آن کريدور حملونقلي هند را به خاورميانه و در نهايت اروپا متصل ميکرد. اين خبر را جان فاينر، معاون سابق مشاور امنيت ملي رياستجمهوري آمريکا داده و گفت: «يادداشت تفاهم پيشنهادي براي کريدور حملونقل ريلي و کشتيراني بين کشورهاي ايالات متحده آمريکا، هند، عربستان، امارات و اتحاديه اروپا و ساير کشورهاي عضو گروه 20 خواهد بود». پروژهاي که به عقيده بسياري نوعي مقابله جاهطلبانهتر با ابتکار کمربند و جاده چين است. فاينر البته هدف ديگر اين پروژه را «کاهش تنشها در تلاطم و ناامني که از خاورميانه ميآيد» معرفي کرده است.
گذشته از اين، چندي پيش شش کشور عربي حوزه خليج فارس اعلام کردند بهزودي صاحب يک راه ريلي مشترک ميشوند؛ راهي که هند را برخلاف ايدههاي قبلي بدون نياز به بندر چابهار و ايران، به اروپا ميرساند. مقصد اين مسير ترانزيتي بندر حيفا در اسرائيل و سپس ترکيه است. گرچه طول اين خط ريلي دو هزارو 177 کيلومتر است، به گفته برخي مقامات اسرائيل بخش زيادي از اين مسير اکنون موجود است و فقط 300 کيلومتر از آن که در خاک عربستان سعودي و اردن قرار دارد، بايد ساخته شود.
در کنار اين طرح، دو سال پيش از اين رهبران هفت کشور صنعتي جهان در نشست خود متعهد شدند براي مقابله با جاده ابريشم چين، 600 ميليارد دلار در کشورهاي درحالتوسعه در طرحي با عنوان «شراکت براي زيربناها و سرمايهگذاري جهاني» سرمايهگذاري کنند که 200 ميليارد دلار آن را آمريکا تأمين کرده است. حالا، اما عربستان سعودي خبر داده است که با يک مسير ريلي به طول هزارو 500 کيلومتر خليج فارس را به درياي سرخ متصل ميکند. در همين زمينه گلفنيوز خبر داده است که عربستان در حال توسعه پروژهاي هفت ميليارد دلاري براي ساخت راه آهن پرسرعتي است که درياي سرخ را به خليج فارس متصل ميکند. بر اساس اين گزارش اين طرح با هدف اتصال شهرهاي بزرگ و بازتعريف آينده حملونقل و تجارت در سراسر اين شبهجزيره انجام ميشود و شهر جده در ساحل درياي سرخ را از طريق رياض به دمام در خليج فارس متصل ميکند.
مقامات سعودي اعلام کردهاند با تکميل اين طرح مدت سفر ميان رياض و جده از 12 ساعت طول مسافت با خودرو به کمتر از چهار ساعت با قطار کاهش خواهد داشت و اين پروژه از ارکان اصلي «چشمانداز 2030» به شمار ميرود و هدف آن گسترش شبکه راهآهن عربستان سعودي از پنج هزارو 300 کيلومتر به بيش از هشت هزار کيلومتر است و به اين ترتيب، عربستان سعودي به يکي از مهمترين مراکز لجستيکي و حملونقل در خليج فارس و جهان عرب تبديل خواهد شد.
در اين گزارش توضيح داده ميشود که اين طرح بلندپروازانه که «پل زميني» نام دارد و بسياري آن را «معجزه صحرا» توصيف کردهاند، شهر جده در ساحل درياي سرخ را از طريق رياض به دمام در خليج فارس متصل ميکند. همچنين در اين گزارش تأکيد ميشود که شرکت راهآهن سعودي قصد دارد شبکهاي از ايستگاههاي باري و مسافري ايجاد کند که بندر ملک عبدالله را به شهرهاي صنعتي بزرگ، بهويژه ينبع، متصل ميکند. اين شرکت در چارچوب برنامه مدرنسازي، سفارش ساخت 15 قطار جديد با توانايي حرکت تا سرعت 200 کيلومتر در ساعت را داده است.
همچنين در ادامه گزارش تأکيد شده است که عربستان سعودي در کنار پروژه «پل زميني»، در تدارک راهاندازي «رؤياي صحرا» است، تجربهاي لوکس در مسير رياض تا القريات به طول هزارو 290 کيلومتر که مناظر طبيعي را مقابل چشم مسافران ميگستراند. طرحهاي توسعه همچنين استفاده از قطارهاي سوخت هيدروژني را شامل ميشود که بر تعهد عربستان سعودي به کاربرد انرژي پاک و حملونقل پايدار تأکيد ميکند و البته در گزارش توضيح داده ميشود که علاقه شهروندان سعودي به سفر ريلي رو به افزايش است و فقط در سهماهه دوم سال 2025 بيش از 2.6 ميليون نفر از قطار استفاده 
کردهاند.
برخي تحليلگران معتقد هستند که اين طرح راهي براي دورزدن تنگه هرمز از سوي کشورهاي عربي است. آنها به سرمايهگذار آمريکايي پروژه پل زميني عربستان اشاره ميکنند و ميگويند هفت ميليارد دلار هزينه براي عربستان صرفا با انگيزه گردشگري براي اتصال جده به رياض نيست و يک پروژه لجستيک است و هفت بندر خشک در اين مسير واقع شده و سعوديها از خلق حدود 200 هزار شغل در اين مسير ميگويند. آنها معتقد هستند اين پروژه، عربستان را از اتکاي به تنگه هرمز خارج ميکند و هر کالايي از جمله نفت بهراحتي از اين مسير عبور ميکند و تنگه هرمز را از مزيت مياندازد. با اين حال علي ضيايي، کارشناس ارشد صنعت حملونقل و ترانزيت به «شرق» ميگويد که اين کريدور نميتواند به صورت کامل جايگزين تنگه هرمز شود، اما در ادامه همان کريدور انرژي و غذاي خاورميانه است و هدف آن پسزدن چين در مسيرهاي ترانزيتي منطقه است.
او تأکيد ميکند در حال حاضر عربستان و ساير کشورهاي عربي بيسروصدا اين کريدور را به جريان انداختهاند و با وجود آنکه اين مسير نيمساخته است از سوي کشورهاي عربي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد و بهويژه در زمان ناامني درياي سرخ از آن استفاده ميشود. اين کارشناس توضيح ميدهد گرچه جنگ اسرائيل و غزه پروژه صلح ابراهيم را به حاشيه راند، اما کشورهاي عربي منطقه خارج از تعارفات ديپلماتيک در اين زمينه، همچنان در حال فعالسازي و رونق اين مسير هستند. هرچند حملات ايران به حيفا و از آن سو حمله اسرائيل به قطر ترديدهايي را در زمينه امنيت اين مسير براي برخي شرکتها بهويژه شرکتهاي فناوريمحور ايجاد کرده است، اما دولتهاي عربي مصمم به راهاندازي اين مسير هستند و من پيشبيني ميکنم که کشورهاي عربي راهاندازي اين مسير را نه در قالب صلح ابراهيم که در قالب صلح غزه به خورد افکار عمومي خواهند داد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.