قطعيهاي مکرر و پيشبينينشده برق که طي دو سال اخير به يکي از معضلات روتين دانشگاهها و مراکز پژوهشي سراسر کشور بدل شده، تنها خاموشي فيزيکي کلاسها و آزمايشگاهها نيست؛ بلکه نمادي از آسيبپذيري ساختاري نظام آموزش عالي و پژوهش ايران در برابر بحرانهاي زيرساختي است.
اين بحران، شريان حياتي علم و فناوري کشور را نشانه گرفته و ضمن مختل ساختن جريان آموزش، پژوهش و خدمات ديجيتال، بستر پرورش نسل آينده مديران و متخصصان را با تهديدي جدي مواجه کرده است.
به گزارش تسنيم، اما در دل همين تهديد، فرصتي نهفته است: اينکه دانشگاهها و مراکز علمي، نقش خود را از مصرفکننده منفعل به کنشگر فعال و نوآور در حوزه مديريت و توليد انرژي پايدار بازتعريف کنند. آيا آموزش عالي ايران ميتواند اين بحران را به سکوي جهش فناورانه و خوداتکايي در امنيت انرژي بدل سازد؟
روند فزاينده قطعيهاي برق در دانشگاههاي کشور/ آمارها چه ميگويند؟
بر اساس بيانيه انجمن دانشجويان دانشگاه تهران و شواهد ميداني، فقط در سه ماهه ابتدايي سال 1403، دستکم 20 نوبت قطعي برق بدون اطلاع قبلي در «دانشگاههاي مادر کشور» اعم از دانشگاه تهران، صنعتي شريف، علم و صنعت و شيراز رخ داده است.
طبق مشاهدات ميداني، اين قطعيها عمدتاً در ساعات اوج فعاليت دانشگاهي (8 تا 14) اتفاق ميافتد و در بسياري موارد، «دو يا سه بار در هفته» تکرار شده است. در هفته پاياني ارديبهشت 1403، دانشگاه تهران حتي دو قطعي پياپي در يک روز را تجربه کرد، که به تعطيلي اجباري پنج دانشکده و نيمهکاره ماندن امتحانات ساختاري منجر شد. مطابق اظهارات مسئولان، تکرار قطعيها به گونهاي شده که حتي برنامهريزيهاي آکادميک و برگزاري کلاسهاي مجازي يا حضوري «غيرقابل پيشبيني» شده است. گزارش شوراي صنفي دانشگاه تهران تأکيد ميکند که «قطعي برق حتي کلاسهاي فوقالعاده و جلسات دفاع پاياننامه را نيز مختل ساخته است.»
آسيب جدي به بيش از 250 پروژه تحقيقاتي به دليل قطعي برق/خسارت 300 ميليون توماني به تجهيزات آزمايشگاهي
شوراي عالي علوم، تحقيقات و فناوري، در آخرين گزارش خود (1402)، اعلام کرده که هر ساعت قطعي برق بين 50 تا 300 ميليون تومان به تجهيزات آزمايشگاههاي تحقيقاتي آسيب ميزند؛ چون بسياري دستگاهها (مانند سانتريفيوژها، فريزهاي بيولوژيک، و تجهيزات کشتسلولي) نسبت به نوسانات برق بسيار حساساند و پارامترهاي دما، فشار و ولتاژ در شرايط عادي کنترل ميشود. همچنين بر اساس آمار رسمي وزارت علوم، در مدت يکسال (1402)، بيش از 250 پروژه تحقيقاتي فعال حداقل يک بار به دليل قطع برق دچار از دست رفتن داده يا آسيب جدي به تجهيزات
شدهاند.
به طور مثال: در دانشکده علوم پزشکي شيراز، يک قطعي دوساعته منجر به خرابي کامل محموله نمونههاي زيستي شد که بيش از نيمي از نتايج سهماهه تحقيق را بلااستفاده کرد و استادان علوم پزشکي شيراز اعلام کردهاند در يک ماه، 6 بار به دليل اختلال در فريزرها، نمونههاي تحقيقاتي ارزشمند از بين رفته است. يا آزمايشگاه نانوفناوري دانشگاه تربيت مدرس نيز اعلام کرده که به دليل آسيب به دستگاه کرايواستيت (Cryostat)، برنامه تحقيقاتي بينالمللي آنها با تاخير سه ماهه مواجه شد. اين موارد يعني علاوه بر هزينههاي جبراني و مالي، اثر منفي بر اعتبار و روند انتشار بينالمللي مقالات علمي نيز رخ داده؛ زيرا برخي دادهها به قطعيت علمي لازم نميرسند و پروژهها تکراري و پرهزينه ميشوند.
ايجاد اختلال در 35 درصد کلاسهاي آنلاين و آزمونهاي مجازي دانشگاههاي بزرگ کشور
پايشهاي دانشگاهها از خرداد 1403 نشان ميدهد که همزماني قطعي برق و اينترنت، حتي با وجود برخي UPSها و ژنراتورهاي پشتيبان، عملاً فعاليتهاي ديجيتال را فلج کرده است. در سه هفته نخست خرداد 1403، بيش از «35 درصد کلاسهاي آنلاين و آزمونهاي مجازي» در دانشگاههاي بزرگ نظير دانشگاه تهران، علامه طباطبايي و شهيد بهشتي با توقف يا اختلال جدي مواجه بودهاند. سامانههاي حياتي نظير گلستان (مديريت آموزش)، سرورهاي کتابخانه ديجيتال و سيستمهاي مديريت پژوهش، در چندين مورد براي ساعات متوالي از دسترس خارج شدهاند. يکي از دانشجويان ارشد مهندسي شيمي دانشگاه تهران در اين بازه گزارش داد: «جلسه دفاع پاياننامهام به دليل قطع برق دو بار کنسل و بار سوم نيز فقط صوت بدون تصوير ارسال شد.»
امسال نيز دانشگاهها با مشکل قطعي برق مواجهاند، هرچند طبق گفته مسئولان وزارت علوم در ايام امتحانات برق قطع نخواهد شد اما؛ موجي از نارضايتي و افت روحيه در دانشجويان و اساتيد ايجاد شده است. در يک نظرسنجي داخلي دانشگاه بهشتي (خرداد 1403)، 76 درصد دانشجويان اعلام کردهاند که تکرار قطعيها موجب اختلال جدي در روند علمي و کاهش انگيزه آنها شده است.
درسآموختههاي جهاني و تجربه تاريخي ايران در مواجهه با بحران انرژي
اگرچه قطعي برق پديدهاي مقطعي پنداشته ميشود، اما استمرار و شدت آن در نظام دانشگاهي چند پيامد کليدي دارد: افزايش هزينه آموزشي و پژوهشي، اتلاف منابع زماني و مالي، خطر کاهش کيفيت و استانداردهاي دانشگاهي و تضعيف جايگاه جهاني دانشگاهها و اختلال در فضاي اعتماد و روحيه همکاري علمي. به همين خاطر برآيند اين بحران، الزام حرکت دانشگاهها به سوي مدلهاي هوشمند مديريت انرژي و ضرورت سرمايهگذاري جدي بر «تابآوري زيرساختي» است. در آلمان، پرديس دانشگاه فرايبورگ بيش از 65 درصد نياز برق خود را از سامانه خورشيدي و نيروگاه زيستتوده تأمين ميکند و هنگام بحران، مازاد توليد را به شبکه ملي تزريق مينمايد. در کشور هند نيز، پروژه «دانشگاه پايدار دهلي» با آموزش دانشجويان در توسعه سيستمهاي ذخيرهسازي انرژي، سهمي جدي در مديريت بحران انرژي داشته است.
در دهه 60 و سالهاي دفاع مقدس، دانشگاههاي ايران، بهخصوص دانشگاههاي صنعتي، نقش کليدي در توليد فناوريهاي بومي ايفا کردند. کمبود شديد منابع و تجهيزات، اساتيد و دانشجويان را به طراحي و ساخت راهحلهاي ابتکاري نظير پمپهاي بدون برق، موتورهاي جايگزين و سامانههاي پشتيبان مجهز ساخت. تجربه آن دوران نشان داد که پيوند علم و نيازهاي واقعي جامعه، ميتواند دانشگاه را از نهادي صرفاً آموزشمحور، به بازيگر امنيت ملي و نوآوري فناورانه تبديل کند.
چرخش نقش دانشگاه/
از مصرفکننده منفعل تا کنشگر پايدار انرژي
شرايط فعلي، نيازمند بازنگري جدي در نقش دانشگاه است. آيا بايد بهعنوان مصرفکنندهاي منفعل و وابسته باقي بماند، يا ميتواند به بازيگري فعال، کنشگر و مرجع مولد راهکار تبديل شود؟ نمونههايي از تدابير موفق دانشگاهها در جهان نشان داده است که ايجاد نيروگاههاي خورشيدي در پرديسها، سيستمهاي ذخيرهسازي انرژي، تربيت متخصصان و مهندسان انرژي نو و تحقيقات سياستگذاري هوشمند انرژي، از جمله راههايي است که مراکز آموزش عالي ميتوانند پيشتاز آن
شوند.
اجراي پايلوت سامانههاي انرژي تجديدپذير از طريق نصب پنل خورشيدي، باتري پشتيبان و سيستم ذخيرهسازي انرژي در هر دانشکده فني و پژوهشي؛ تدوين سند استراتژي انرژي دانشگاهي با مشارکت وزارت نيرو و نگارش نقشه راه خوداتکايي تا افق 1410؛ حمايت از شتابدهندههاي دانشجويي انرژي با تخصيص بخشي از بودجه پژوهشي به تيمهاي نوآور و استارتآپهاي فعال اين حوزه؛ ايجاد «مرکز آيندهپژوهي انرژي» در هر دانشگاه مادر بهمنظور رصد فناوريهاي نوين و آموزش دانشجويان بهعنوان مديران انرژي نسل آينده؛ و تسهيل همکاري بين دانشگاه، بخش خصوصي و مراجع دولتي براي ساخت نيروگاههاي ترکيبي کوچک و جذب تجربه جهاني در مديريت هوشمند انرژي از جمله پيشنهادهاي سياستي و عملياتي پيشروي دانشگاههاي ايران هستند.
در آخر...
بحران قطعيهاي پيدرپي برق نهتنها ظرفيتهاي زيربنايي، آموزشي و پژوهشي دانشگاههاي ايران را به چالش کشيده، بلکه نشانهاي از ضرورت بازنگري در نقش و وظايف مراکز آموزش عالي در مواجهه با بحرانهاي ملي است. تداوم اين وضعيت ميتواند به افت کيفيت آموزش، تضعيف پژوهشهاي مرزدانش، کاهش انگيزه نخبگان و حتي آسيب به اعتبار بينالمللي دانشگاهها منجر شود.
اما همين وضعيت بحراني و شرايط کنوني، دانشگاه را نه به عنوان نجاتيافتهاي منفعل از بحران، بلکه موتور خلاقيت، انديشه و تابآوري زيرساختي کشور مطرح ميکند. فرصت «ناترازي انرژي» بايد بهانهاي براي عبور از وابستگي به شبکه مرکزي برق و بهرهبري از ظرفيتهاي علمي و فناورانه بومي کشور شود. تجربه تاريخي نشان ميدهد که هر زمان دانشگاهها به نيازهاي واقعي جامعه پيوند خوردهاند، نقشآفريني کليدي در تحول ملي داشتهاند.
اکنون نيز دانشگاهها، خصوصاً در حوزههاي فني و علوم پايه، بايد توليد انرژي پايدار و هوشمند را در کانون رسالت علمي و اجتماعي خود قرار دهند؛ چراکه آينده علمي و استراتژيک کشور، متکي به دانشگاههايي است که فراتر از آموزش و پژوهش، مهندس تابآوري زيرساخت کشور را نيز طراحي ميکنند. تجربهي دانشگاهي ايران چه در سالهاي جنگ تحميلي و چه امروز ،نشان ميدهد که عبور از بحرانها با رويکرد «خوداتکايي علمي و فناورانه» امکانپذير است. اگر سياستگذاران و مديران دانشگاهي با نگاهي آيندهنگر و مبتني بر شواهد علمي، اين تهديد را به فرصتي براي تحول ساختاري بدل کنند، آموزش عالي ايران ميتواند به الگوي ملي در تابآوري زيرساختي تبديل شود و نقش خود را در امنيت انرژي و توسعه پايدار کشور تثبيت کند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.