اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

جلوه جنت

شعر از محمدحواد غفورزاده «شفق»

جلوه جنت

جلوه جنت به چشم خاکيان دارد بقيع

يا صفاي خلوت افلاکيان دارد بقيع

 

گر حصار کعبه را جبريل درباني کند

صد چو موسي و مسيحا پاسبان دارد بقيع

 

گر چه با شمع و چراغ اين آستان بيگانه است

الفتي با مهر و ماه آسمان دارد بقيع

 

گرچه محصولش به ظاهر يک نيستان ناله است

يک چمن گل نيز در آغوش جان دارد بقيع

 

گرچه مي تابد بر او خورشيد سوزان حجاز

از پر و بال ملائک سايبان دارد بقيع

 

ميتوان گفت ازگلاب گريه اهل نظر

بي نهايت چشمه اشک روان دارد بقيع

 

بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را

قدرت حمل چنين بار گران دارد بقيع

 

تا سروکارش بود با عترت پاک رسول

کي عنايت با کم و کيف جهان دارد بقيع

 

اين مبارک بقعه را حاجت بنور ماه نيست

در دل هر ذره خورشيدي نهان دارد بقيع

 

اينکه ريزد از در و ديوار او گرد ملال

هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقيع

 

چون شد ابراهيم قربان حسين فاطمه

پاس حفظ اين امانت را بجان دارد بقيع

 

فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنين

اين همه همسايه عرش آستان دارد بقيع

 

در پناه مجتبي در ظل زين العابدين

ارتباط معنوي با قدسيان دارد بقيع

 

باقر علم نبي و صادق آل رسول

خفته اند آنجا که عمر جاودان دارد بقيع

×××

قرنها بگذشته بر اين ماجرا اما هنوز

داغ هجده ساله زهراي جوان دارد بقيع

 

کس نميداند چرا يا قرة عين الرسول

منظر فصل غم انگير خزان دارد بقيع

 

آخر اينجا قصه گوي رنج بي پايان تست

غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقيع

 

خفته بين منبر و محرابي اما باز هم

از تو اي انسية حورا نشان دارد بقيع

 

راز مخفي بودن قبر ترا با ما نگفت

تا بکي مهر خموشي بر دهان دارد بقيع؟

 

شب که تنها ميشود با خلوت روحانياش

اي مدينه انتظار ميهمان دارد بقيع

 

شب که تاريک است و در بر روي مردم بستهاند

زائري چون مهدي صاحب زمان دارد بقيع

 

کاش باشد قبضه خاکم در آن وادي «شفق»

چون ز فيض فاطمه خط امان دارد بقيع

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.