اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

سخنراني آيت الله حق شناس؛

تصفيه قلب و تزکيه نفسفضيلت طلب علم

قال رسول الله (ص) «من سلک طريقاً يطلب فيه العلم سلک الله به طريقاً الي الجنة و ان الملائکة لتضع اجنحتها لطالب العلم رضاً به».[1] هر کس که در راه کسب علم باشد، راهي به سوي بهشت براي خودش باز کرده است و ملائکه بالهاي خودشان را زير قدمهاي طالب علم پهن کرده و براي او خضوع و کرنش مي کنند با خشنودي و اظهار رضايت.

تصفيه قلب و تزکيه نفسفضيلت طلب علم

براي طالب علم اهل آسمان و زمين دعا مي کنند، حتي ماهي هاي دريا. يک صلوات بفرستيد.

 

برترين مردم کسي است که عاشق بندگي است

حضرت فرمودند: «افضل الناس من عشق العبادة».[2] برترين مردم کسي است که عاشق بندگي باشد.

 

نمونه اي از عشق به تحصيل

در ايام تحصيل، هم بحث بنده - که عاشق علم بود - گفت: يک شب هر چه به من تذکر دادند که وقت شام خوردن است، اعتنا نکردم وگفتم: تازه ابتداي مطلب است، مشغول فکر کردن هستم. دو مرتبه تذکر دادند، سه مرتبه، چهار مرتبه، گفتم: وسط مطلب است، تا اينکه يک مرتبه اذان صبح را گفتند!! اين علامت عشق به علم است.

آيا ما عاشق بندگي هستيم؟! «افضل الناس من عشق العبادة». آيا ما هم نسبت به بندگي پروردگار اين طور معاشقه مي کنيم؟! آيا همين طورکه اين آقا به واسطه ي عشق وعلاقه به تحصيل از خوراک و از لذت هاي طبيعي و مادي صرف نظر کرد، من هم نسبت به بندگي پروردگار اين کار را مي کنم؟!

 

چرا برخي دعاها مستجاب نمي شود؟

يک روز به اخلاص بيا بر در ما گر کار تو از ما نگشايد گله کن

پروردگار در آيه ي نوراني مي فرمايد: ادعوني استجب لکم.[3] يعني مرا بخوانيد تا اجابت کنم شما را. اگر دعاي ما مستجاب نمي شود، بخاطر اين است که ما حقيقتاً يک چيز ديگر را مي خوانيم و حواسمان جاي ديگر است. اگر واقعاً با تمام شراشر وجودي پروردگار را بخوانيم، پروردگار دعاي ما را اجابت مي کند. ادعوني استجب لکم.

 

اين روح را از قفس تن خارج کن!

نسبت به خود بنده ي روسياه اين طور است که همه ي اعضا و جوارح من التماس مي کنند که اين روح را از قفس تن خارج کن! اين يوسف کنعاني را از ته اين چاه خارج کن! اگر اطاعت کنيد، روزگار ملائم طبع شما خواهد بود. «فان الله تبارک و تعالي قد ضمن لمن اتقاه أن يحوله عما يکره الي ما يحب».[4] اگر کسي اطاعت از پروردگار بکند، پروردگار عزيز هم کاري مي کند که روزگار ملائم طبع او بچرخد.

من هميشه خودم را با اين حديث مي سنجم (ثمرات بندگي خدا). آن حديثي که - مانند ترازو - هميشه من خودم را با آن مي سنجم، اين حديث است: «يابن آدم تفرغ لعبادتي املأ صدرک غني و اسد فقرک».[5] ي عني اي پسر آدم! اگر به من توجه بکني، اگر بندگي مرا بکني، قلب تو را پر از بي نيازي مي کنم. (يعني فقط موجد کائنات را مؤثر در وجود خواهي دانست و به ديگري توجه نخواهي داشت) «املأ صدرک غني و اسد فقرک». و بيچارگي هاي تو را برطرف خواهم کرد.

وقتي بنده اظهار احتياج کردم - البته نه در مقام مادي بلکه در مقام علمي - و گفتم که آيا مي شود احتياجات علمي من به کلي برطرف بشود، در خواب اين حديث را براي بنده خواندند. يعني قلبت را از غير من خالي کن، تا آن را پر از بي نيازي کنم.

 

نسبت بين عبوديت و رفع احتياجات انسان

«تفرغ لعبادتي املأ صدرک غني و اسد فقرک». نسبت صدر و ذيل اين روايت معلوم است، هر قدر که احتياجات شما مانده است، نشانه ي اين است که از عبوديت کم گذاشته يد و هر قدر که از عبوديت و توجه پروردگار بيشتر براي شما حاصل بشود، احتياجات شما به کلي مرتفع مي شود. «و علي ان اسد فاقتک». پروردگار مي فرمايد: اگر خودت را براي عبادت من فارغ کردي، بر عهده ي من است که بيچارگي هاي تو را برطرف کنم. «و ملئت قلبک خوفاً مني». قلبت را از خوف خودم پر مي کنم. وقتي که قلب من از خوف پروردگار پر شد، ديگر محرمات پروردگار را انجام نخواهم داد.

بعضي از اين جوان ها حتي از مشتبهات هم پرهيز مي کنند. بعضي از اين جوانها علاوه بر اينکه در مقام مبارزه و رفع موانع، نفس خودشان را در اميال نفساني حرام کنترل کرده اند، از مشتبهات و مکروهات هم پرهيز مي کنند و ما هنوز در مرحله ي اول - که ترک حرام و انجام واجبات است - معطليم، داداش جون! اگرکسي با نفسش مجاهده بکند، براي خودش کرده است و اگر چنانچه - خداي نکرده - معصيت بکند، بر عليه خودش اقدام کرده است.[6] صلوات بفرستيد.

 

راه رسيدن به مراتب عالي (تصفيه ي قلب و تزکيه ي نفس)

«لايمکن الوصول الا بالمواظبة التامة عليها و الاجتهاد الشديد فيها». اگر کسي بخواهد به مراتب عاليه برسد، بايد از راه تصفيه ي قلب و تزکيه ي نفس راه را طي بکند داداش جون!

 

کوي جانان را که صد کوه و بيابان در ره است

رفتم از راه دل و ديدم که ره يک گام بود

 

بايد همت کني و بگذري تا اينکه ان شاء الله تبارک و تعالي، اين يوسف کنعاني را از ته چاه طبيعت در بياوري، آقاجان! يک صلوات بفرستيد.

 

مبادا علمي که واجب نيست، شما را از علم واجب باز دارد!

بالاترين علم ها آن علمي است که قلب ما را اصلاح بکند و موسي بن جعفر 8 مي فرمايد: مبادا آن علمي که بر تو واجب نيست، از علمي که تحصيلش بر تو واجب است و از تو سؤال خواهند کرد، تو را باز بدارد. باز يک صلوات بفرستيد.

اگر بخواهيد سيرالي الله بکنيد، بايد نفس خود را حبس کنيد. و قال السجاد (ع) «جاهد هواک کما تجاهد عدوک».[7]

بايد با هواي نفس مبارزه کني، داداش جون! شيطان و نفس - مخصوصاً جوان ها را - دعوت به منافيات اخلاق و خلاف شرع انور مي کنند. «فيجب علي السالک أن يقهرها ويحبسها عن حظوظا تها». بايد شما با نفستان مجاهده کنيد و اگر کسي بخواهد سير الي الله بکند، بايد نفسش را حبس بکند.

 

استفاده از حلال صافي فقط به قدر ضرورت

اميرمؤمنان (ع) مي فرمايد که بعضي ها علاوه بر اينکه از حرام الهي اجتناب مي کنند، از حلال صافي هم فقط به قدر ضرورت استفاده مي کنند، مبادا از سير تکاملي باز بمانند. «احترز والله عن حلال الصافي». يک صلوات ديگر بفرستيد، داداش جون! کسي که اوقاتش را به اهمال و غفلت مي گذراند، صيد شيطان است، چنين شخصي نمي تواند مجاهده بکند. خدا عاقبت شما را به خيربکند، ان شاءالله.

پي نوشت ها:

[1] الکافي، ج 1، ص 35.

[2] عن ابي عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص): افضل الناس من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لايبالي علي ما اصبح من الدنيا علي عسر ام علي يسر. الکافي، ج 2، ص 83.

[3] غافر، 60.

[4] عن ابي عبدالله (ع): اما بعد فاني اوصيک بتقوي الله فان الله قد ضمن لمن اتقاه ان يحوله عما يکره الي ما يحب و يرزقه من حيث لا يحتسب فاياک ان تکون ممن يخاف علي العباد من ذنوبهم و يأمن العقوبة من ذنبه فان الله عزوجل لا يخدع عن جنته و لاينال ما عنده الا بطاعته ان شاء الله. الکافي، ج 8، ص 49.

[5] و في الکافي عن ابي عبدالله (ع) قال: في التوراة مکتوب: يابن آدم تفرغ لعبادتي املأ قلبک غني و لا اکلک الي طلبک و علي ان اسد فاقتک و املأ قلبک خوفا مني و ان لا تفرغ لعبادتي املأ قلبک شغلا بالدنيا ثم لا اسد فاقتک و اکلک الي طلبک. الکافي، ج 2، ص 83.

[6] «و من جاهد فانما يجاهد لنفسه ان الله لغني عن العالمين». عنکبوت، 6.

[7] وسائل الشيعة (آل البيت)، الحرالعاملي، ج 15، ص 280.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.