اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

تحليلي بر 5 محور اصلي سخنراني مهم 14 خرداد رهبر انقلاب

در جهان پرچالش و پيچيده امروز، مفهوم «استقلال ملي» بيش از هر زمان ديگري اهميت يافته است.

تحليلي بر 5 محور اصلي سخنراني مهم 14 خرداد رهبر انقلاب

ملتها ديگر تنها با اتکا به قدرت نظامي يا شاخصهاي اقتصادي نميتوانند جايگاه واقعي خود را در معادلات جهاني حفظ کنند، بلکه آنچه سرنوشت آنها را رقم ميزند، درک عميق و پايدار از هويت و خودباوري ملي است.

در اين ميان، جمهوري اسلامي ايران با تأکيد بر استقلال عزتمندانه، مسير ويژهاي را در سياست خارجي و داخلي خود برگزيده است؛ مسيري که نه تنها حفظ حق حاکميت، بلکه ارتقاي توان علمي، فناوري و اقتصادي را در بر ميگيرد.

بيانات امروز رهبر انقلاب در حرم امام خميني (ره)، بازتعريفي جامع و قاطع از اين استقلال است که در قالب مانفيستي براي مقاومت ملي در برابر فشارهاي خارجي و نفوذ غرب ارائه شده است.

 

بيانات رهبري در حرم امام؛ مانيفست استقلال عزتمندانه

در عصر بازتعريف مفاهيم راهبردي، آنچه در فضاي ديپلماسي و معادلات جهاني سرنوشت ملتها را رقم ميزند، صرفاً دادههاي خام قدرت يا شاخصهاي توسعه نيست، بلکه «خوانش ملتها از هويت خود» و نوع مواجهه آنها با نظم مسلط جهاني است. در اين ميان، مفهوم «استقلال ملي» نهفقط يک شعار يا ميراث انقلابي، بلکه ستون فقرات سياستورزي جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با پروندههايي چون فناوري هستهاي، حق غنيسازي و رفع تحريمهاست.

بيانات صريح و شفاف مقام معظم رهبري در مراسم سيوششمين سالگرد رحلت امام خميني (ره)، در حقيقت بازتعريف دوبارهاي از اين استقلال ملي، در بستر مذاکرات جاري و سناريوهاي پيشنهادي غرب بود. اين تحليل تلاش دارد بهطور روشمند، عمق اين بيانات را به مثابه «مانفيست حفظ اقتدار ملي» واکاوي و تبيين کند.

 

«استقلال ملي»؛ روايت جمهوري اسلامي از حق حاکميت واقعي

در ادبيات متعارف روابط بينالملل، استقلال ملي اغلب در مرزهاي جغرافيايي، حاکميت رسمي و مشروعيت حقوقي تعريف ميشود؛ اما ايرانِ پس از انقلاب اسلامي، تعريفي کاملاً متفاوت و بسيار عميقتر از اين واژه ارائه کرده است: استقلال ملي يعني توان تصميمگيري بدون وابستگي، توان علمي بدون اجازهگيري، و توان ايستادگي بدون تسليم در برابر نظم مسلط. بهعبارت ديگر، اين استقلال در همتنيدگي سه سطح معنا مييابد: تصميم مستقل، اراده مستقل و ظرفيت مستقل.

در چنين منظومهاي، فناوري هستهاي و بهطور خاص غنيسازي بومي تنها يک برنامه فناورانه نيست، بلکه ميدان تقابل دو نوع فهم از «هويت ملتها» است: يکي مبتني بر خودباوري و ديگري بر وابستگي.

 

پرونده هستهاي؛ زمينِ آزمون استقلال يا ابزارِ انقياد؟

مقام معظم رهبري امروز صراحتاً از طرح جديد آمريکاييها در مذاکرات غيرمستقيم اخير (با وساطت عمان) پرده برداشتند و آن را «صددرصد ضدِ ما ميتوانيم» توصيف کردند. اين يک کليدواژه صرف نيست، بلکه ريشه در عمق يک نظريه حکمراني دارد که بر مبناي آن، هر سازوکار ديپلماتيکي که به تضعيف اعتمادبهنفس ملي منتهي شود، هرچند در ظاهر با هدف رفع تحريم يا گشايش اقتصادي باشد، در واقع به انهدام تدريجي استقلال ملي خواهد انجاميد.

طرح آمريکايي، نه تلاشي براي توافق متوازن، بلکه بخشي از پروژه مهار ادراکي جمهوري اسلامي است؛ پروژهاي که هدف آن «تغيير مدل ذهني ملت ايران» از «ما ميتوانيم» به «ما مجبوريم» است. اگر غنيسازي بومي يک نماد مقاومت فناورانه است، تلاش براي توقف آن از طريق مذاکره، نماد ديپلماتيکِ همان فشار قديمي است که از طريق تحريم آغاز شد و حالا در قالب توافق تحميلي ادامه مييابد.

 

«ما ميتوانيم»؛ ستون فقرات امنيت ملي و هدف حمله نرم

وقتي رهبر انقلاب از اين عبارت سخن ميگويند که «طرح آمريکايي صددرصد ضد ما ميتوانيم است»، در حقيقت از خط مقدم جنگ شناختي دشمن پردهبرداري ميکنند. مسئله فقط سانتريفيوژ نيست، مسئله ذهن ايراني و ضريب باور ملي به توانمندي بومي است.

اين همان سنگر نرم استقلال ملي است؛ سنگري که اگر فروبپاشد، باقي ساختارها به سادگي فروميريزند. دشمن اين را خوب فهميده است که نبرد امروز، نبرد روايتهاست. از اينرو، همزمان با تحريم اقتصادي، «تحقير فناورانه» نيز طراحي ميشود: القاي اينکه ايران اگر هم بتواند پيشرفت کند، بدون اجازه غرب دوام نميآورد.

رفع تحريم بهمثابه ابزار فريب؛ آيا گشودن گره، به قيمت بريدن ريشه؟

نکته بسيار مهمي که در تحليل بيانات امروز رهبر انقلاب بايد برجسته شود، هشدار نسبت به پروژههاي رفع تحريم بدون حفظ عزت ملي است. به بيان روشنتر، اگر رفع تحريمها در چارچوبي طراحي شود که به قيمت تعطيلي زيرساختهاي دانشبنيان، واگذاري اهرمهاي راهبردي و حذف مؤلفههاي اقتدار ملي باشد، در حقيقت نه يک دستاورد، بلکه يک عقبنشيني نرم و پرهزينه خواهد بود.

اين دقيقاً همان نقطهاي است که ديپلماسي بايد بر مدار مقاومت هوشمندانه بازتعريف شود: رفع تحريم، مطلوب است، اما نه به قيمت تضعيف اراده ملي. غرب ميخواهد مذاکره را به ابزاري براي تربيت مجدد ملت ايران در قالب نظم تحميلي بدل کند. راه خنثيسازي اين ترفند، نه انزوا، بلکه اصرار بر الگوي ايراني قدرت، مبتني بر استقلال فناورانه و اتکاي به درون است.

 

جمعبندي؛ استقلال ملي، راهبرد ماندگاري جمهوري اسلامي در قرن بيستويکمبيانات امروز رهبر انقلاب، در حقيقت مانيفست مقاومت عزتمندانه در برابر تهاجم ترکيبي غرب است: تهاجمي که هم اقتصادي است، هم رسانهاي، و هم ادراکي. در اين منظومه، «استقلال ملي» بهمثابه روح سياست خارجي جمهوري اسلامي، بايد در قلب هر توافق، هر گفتگو و هر گشايش اقتصادي حضور داشته باشد.

مذاکرات اگر بتوانند رفع تحريم کنند، اما روح «ما ميتوانيم» را خنثي کنند، در واقع سازوکار خلعسلاح ملت ايران را فعال کردهاند. در برابر اين پروژه، تنها راه، ايستادن بر گفتمان استقلال، اعتماد به نفس ملي، و بازتوليد مکرر اين پيام در سطح افکار عمومي است: ما ميتوانيم، اگر خود را وابسته ندانيم.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.