اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

تبريز در محاصره دود و ترافيک، مسؤولان در گرداب «سندروم سخنگويي»

حسن عبدالهي: تبريز، شهري که روزگاري به خاطر هواي لطيف و کوچه باغ هاي سرسبزش «باغشهر ايران» خوانده مي‌شد، امروز در محاصره بحران‌هاي متعدد از جمله ترافيکِ در مرز انفجار و آلودگي بي‌سابقه هوا گرفتار شده تا جايي که تصاويرثبت شده از تبريز از کوه‌هاي شهرستان هريس و فاصله تقريبي 80 کليومتري در روزهاي گذشته، وضعيت قابل تامل و البته اسفناک و وخيم آلودگي هوا در اين شهر را نشان داد.

تبريز در محاصره دود و ترافيک، مسؤولان  در گرداب «سندروم سخنگويي»

تبريز سالها به عنوان يکي از سالمترين و زيباترين شهرهاي ايران شناخته ميشد، شهري که ويژگي «باغشهري»، هويت آن را ميساخت و نسيم خنک، کوچه باغها و آسمان آبي، بخشي از زندگي روزمره مردم بود، اما امروز اين تصوير روشن جاي خود را به آسماني خاکسترپوش و هوايي سنگين داده در حالي که اگر کمتر از 10 سال قبل به تبريزيها گفته ميشد تبريز يکي از آلودهترين شهرهاي ايران خواهد شد، باور نميکردند و اين تغيير چهره، نه تنها منظر شهر، که سلامت مردم، نظم آموزشي و کيفيت زندگي را نيز تحت تاثير قرار داده است.

در اين شرايط توقعي که از مسؤولان  و مديريت اجرايي مي رود، تلاش بي وقفه و شبانهروزي براي ريشه يابي و گرهگشايي از اين بحران است که خود معلول و نتيجه زنجيره اي از معضلات است اما در کمال تعجب آنچه که در بيش از 10 روز گذشته در صحنه مديريت بحران استان براي کاستن از وضعيت آلودگي هوا با هدف تامين سلامت شهروندان اتفاق افتاد، عموما در حد صدور مصوبههاي کارگروه اضطرار آلودگي هوا و در بهترين حالت ارائه توصيههاي سلامتي و هشدارهاي بهداشتي بوده است.

نکته قابل تامل و البته تاسفبار در اين خصوص اين است که اين اشتياق مسئولان و مديران ارشد اجرايي براي انجام وظيفه سخنگويي سازمانهايي چون محيطزيست و علوم پزشکي در حالي به تدريج تبديل به يک سندروم دائمي ميشود که تصميمات و اقدامات انجام شده حتي در همان حد و اندازه کارگروه اضطرار آلودگي هوا نيز سنخيتي با سلامت و بهداشت جسمي و رواني شهروندان ندارد.

براي نمونه در حالي که شاخص کيفيت هواي تهران در دوشنبه 10 آذر عدد 165 را نشان ميدهد، مدارس پايتخت غيرحضوري اعلام شدهاند اما در تبريز با کيفيت هواي 184 و آلودهتر از پايتخت، فعاليت مدارس حضوري و طبق روال اعلام شده است.

براي صحتسنجي اين ادعا منطقي خواهد بود ابتدا مروري اجمالي به سلسله عوامل دخيل در رسيدن وضعيت تبريز به مرز هشدارهاي رنگارنگ آلايندهها در اين روزها داشته و سپس عملکرد و اقدامات مسئولان و ميزان اثرگذاري آنها در کاهش آلودگي هوا را از ديد و منظر عمومي قضاوت و ارزيابي کرد، عواملي چون مازوتسوزي، ترافيک در مرز انفجار، محاصره شهر در حلقه نواحي و کارخانههاي متعدد صنعتي، سامانه حمل و نقل عمومي خطي و نيمبندي، فرهنگ استفاده از خودروي شخصي و تمرکز مراکز اداري و خدماتي در هسته مرکزي شهر.

 

ترافيک و هجوم خودروهاي فرسوده به تبريز در سايه توسعه نيمبندي حمل ونقل عمومي

 

يک از ريشههاي اصلي وابستگي شهروندان تبريزي به خودروي شخصي و در نتيجه تشديد ترافيک و آلودگي هوا، عدم توسعه کافي و کاراي حمل ونقل عمومي است، سامانهاي که تاکسي.ها، ناوگان اتوبوسراني و مترو سه ضلع مشخص آن هستند و در بررسي هر يک از اين وجوه به وضوح با ناکارآمدي و عدم تناسب حمل و نقل عمومي با نيازها و الزامات شهري تبريز و شهروندانش روبهرو خواهيد شد.

در تشريح اين موضوع تنها کافي است مسير خدمات دهي خطوط مترو و بيآرتي تبريز را بر روي نقشه دنبال کنيد، خطي مستقيم در هسته مياني و مرکزي شهر که حتي اگر از زمان تردد در همان مسير خطي نيز صرف نظر کنيم، براي دسترسي به اين سامانه هاي حمل و نقل عمومي متمرکز در نقطه اي خاص از شهر بايد کلي زمان و هزينه صرف کرد که همين امر توجيه و تاکيد مسؤولان بر لزوم استفاده شهروندان از مترو و بي آرتي در زمان تشديد آلودگي هوا را بي معني ميکند.

در مورد ناوگان اتوبوسراني تبريز نيز بايد گفت برخي از خطوط اتوبوس تنها با چند دستگاه فعاليت ميکنند و مسافران گاهي بايد نزديک به يک ساعت در انتظار بمانند و اگرچه در دوره هاي اخير حدود 250 دستگاه اتوبوس جديد به ناوگان اضافه شده، اما در مقابل تعداد قابل توجهي از خودروهاي اين ناوگان به دليل فرسودگي از خط خارج شده اند و نوسازي ناوگان، همگام با فرسودگي پيش نرفته و حدود 50 درصد از تاکسيهاي شهر نيز فرسوده اعلام شده و نيمه تمام ماندن پروژههايي مانند خط دو مترو، بيش از پيش بر اين مشکلات دامن زده است.

بر اساس برخي بررسيها و در خوشبينانه ترين حالت حداقل بيش از 50 درصد آلودگي هواي تبريز ناشي از منابع متحرک يعني وسائط نقليه و خودروهاست و بر اساس آمارهاي رسمي، قريب به 850 هزار خودرو در خيابان هاي اين شهر تردد مي کنند که به معناي بيش از يک خودرو براي هر دو نفر است و اين حجم از تردد در کنار نبود سيستم حمل و نقل عمومي جامع و کارآمد، به خودي خود بحرانزا و يک عامل مهم در تشديد ترافيک در مرز انفجار و آلودگي هواي تبريز است.

اين مشکل زماني حادتر هم ميشود که از يک سو موضوع فرسودگي بخش قابل توجهي از اين خودروها والبته کيفيت سوخت نيز لحاظ شود، عواملي که وقتي با تمرکز مراکز و دستگاه هاي اجرايي و خدماتي در هسته مرکزي شهر جمع بسته شوند، به نوعي پازل ترافيک و آلودگي هواي تبريز تکميل خواهد شد، چرا که اين تمرکز باعث ميشود شهروندان از تمام نقاط براي انجام کوچکترين امور اداري مجبور به سفر به مرکز شهر باشند و اين الگوي تمرکزگرا، سفرهاي درونشهري غيرضروري را افزايش داده و تمام اين عوامل به طور مستقيم و غير مستقيم در افزايش حجم ترافيک و آلايندههاي هواي تبريز نقش دارند.

 

مازوتسوزي و نفس هاي سياه شده تبريز

 

به نظر کارشناسان يکي از منابع عمده آلودگي هواي تبريز به ويژه در فصول سرد، سوزاندن مازوت با کيفيت پايين و آلايندگي بسيار بالا در نيروگاه حرارتي اين شهر است و به دليل قرارگيري اين نيروگاه در مسير باد منطقه، دود حاصل از مازوتسوزي مستقيماً به سمت شهر گسيل مي شود و فرسوده بودن و عدم بهره وري مناسب نيروگاه با وجود تحميل چنين هزينه اي بر گرده سلامتي شهروندان، لزوم بازنگري و اقدام جدي مسؤولان در اين زمينه را اجتنابناپذير کرده است.

 

تبريز در محاصره شهرک ها و کارخانه هاي صنعتي

 

تبريز از ديرباز علاوه بر اينکه شهر اولين ها بوده، لقب ديگري را نيز يدک مي کشد و آن صنعتي ترين شهر ايران است و هر چند اين امر به ذات و نفسه ويژگي مثبتي محسوب مي شود، اما همانند بسياري از پديده هاي اين دنيا، همين ويژگي مثبت در شرايطي خاص به چاقويي برنده تبديل ميشود و از منظر زيستمحيطي، حضور و فعاليت صنايع بزرگ در اطراف تبريز، سهم قابل توجهي نه تنها در آلودگي هواي اين شهر بلکه افتادن گره کور بر ترافيک آن به ويژه در وروديهاي غرب و شرق تبريز دارد.

اين صنايع که برخي از آنها فاقد فيلترهاي مناسب براي کنترل آلودگي هستند، در روزهاي سرد سال و وقوع وارونگي دما، با افزايش مصرف سوختهاي سنگين، بر شدت آلودگي مي افزايند و برخي از اين واحدهاي سهم قابل توجهي در انتشار آلاينده ها دارند و براي مثال، بر اساس برخي بررسيها واحدي صنعتي چون سيمان صوفيان که در کرانه غربي و فاصله حدود 30 کيلومتري تبريز قرار دارد، سهمي 30 درصدي در انتشار ذرات معلق درشت دارد و پالايشگاه تبريز با سهم 87 درصدي در انتشار دي اکسيد گوگرد يکي ديگر از متهمان اصلي آلودگي هواي شهر محسوب ميشود.

 

فرهنگ غلط استفاده از خودروي شخصي و تک سرنشين

 

فرهنگ غلط استفاده از خودروهاي تک سرنشين را مي توان يکي از حلقه هاي آخر اين چرخه معيوب دانست، وابستگي بيش از حد به خودروي شخصي و عدم تمايل به استفاده از حمل ونقل عمومي حتي براي سفرهاي کوتاه درونشهري، باعث ازدحام خودروها در سطح شهر و ترافيک کور در مناطق مختلف شده و تغيير اين الگوي رفتاري نيازمند فرهنگ سازي بلندمدت و همزمان، فراهم آوردن مطمئن و کارآمد مانند حمل ونقل عمومي توسعه يافته است.

به عنوان جمعبندي بايد گفت، تبريز در يک دوراهي تاريخي قرار گرفته است، ادامه روند کنوني به معناي تثبيت وضعيت بحراني و تهديد جدي سلامت نسلهاي آينده است و نجات تبريز از اين وضعيت نيازمند اراده جمعي، مديريت جهادي و برنامهريزي بلندمدت است، ضرورتي که تحقق آن با قياس حجم و اثرگذاري تصميمات و اقدامات مسؤولان استاني و شهري در خصوص هر يک از مولفههاي مذکور در تشديد بحران هايي چون آلودگي هوا و بن بست ترافيکي تبريز محال و ناشدني به نظر ميرسد.

اين تنها يک نقد يا ادعاي رسانه اي نيست بلکه همين تجربه 10 روزه بحران آلودگي هوا در تبريز و نوع مواجهه و عملکرد و تصميمات خلقالساعه و عموما بلااثر مسئولان و دستگاه هاي اجرايي به وضوح نشان داد که ريشهيابي اين بحرانها و برنامهريزي و اقدام براي حل آنها چندان مورد توجه نيست و ابلاغيه هايي چون تعطيلي مدارس و ادارات و يا اجراي طرح زوج و فرد از درب منزل بدون در نظر گرفتن محدوديت ها و الزامات چنين طرحهايي را نيز در واقع بايد مصداق همان جمله معروف «خالي نماندن عريضه» قلمداد کرد.

البته وقتي پاسخ استاندار در يک برنامه تلوزيوني در خصوص وضعيت مازوتسوزي نيروگاه تبريز و پيگيريهاي صورت گرفته از سوي استانداري را بشنويد، احتمالا بيش از پيش نسبت به انفعال عمومي در دستگاه هاي اجرايي براي حل چنين بحرانهايي متقاعد خواهيد شد، آنجا که وقتي مجري بهمن سال گذشته و در بهبوهه مباحث داغ مازوت سوزي نيروگاهها از بهرام سرمست ميپرسد در اين زمينه چه اقداماتي کردهايد، وي پاسخ مي دهد «توقف مازوت سوزي در تبريز در اولويت بود اما چون رئيس جمهور از خودمان است، نتوانستيم اعتراض کنيم».

هر چند وضعيت بحراني ترافيک و آلودگي هواي امروز تبريز را بايد معلول کم کاري ها و يا حتي ترک فعل ها در دوره هاي مختلف دانست، اما اينکه در دوره کنوني به بهانه ارتباطات فردي و ترس از خدشهدار شدن مطامع و منافع حزبي، هيچ عزم و ارادهاي براي مطالبه حل مشکلاتي چون مازوت سوزي در سطح کلان صورت نمي گيرد و در مقابل توليد ميوههاي گرمسيري در منطقه سردسيري چون جلفا و منطقه آزاد ارس به عنوان يک دستاورد تبليغ مي شود، بيش از پيش اين گزاره را در افکار عمومي نهادينه مي کند که مسؤولان بيش از آنکه براي پيگيري و مطالبه حل مشکلات متعدد استان و دفاع از حقوق شهروندان اشتياق داشته باشند، مايل به ايفاي نقش سخنگو در بحران ها و بزنگاههاي مديريتي هستند.

منبع: خبرگزاري فارس

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.