والدين نخستين معلمهاي زندگي بچهها هستند و رفتارشان با پول، پايهگذار عادتهاي فرزندان در سالهاي آينده ميشود. اشتباهات رايج در اين زمينه ميتواند باعث شکلگيري باورهاي نادرست و مشکلات مالي در آينده شود. آيا شما هم ناخواسته در مسير آموزش مالي به فرزندتان اشتباه ميکنيد؟
1. تفاوت بين نياز و خواسته را آموزش نميدهيد
اگر کودک نداند فرق نياز و تجملات چيست، ممکن است در کنترل هيجانات و اولويتبندي مالي به مشکل بخورد.
سوزي تمام پول توجيبياش را صرف خريد يک جامدادي براق کرد و وقتي براي پروژه مدرسهاش به وسايل نياز داشت، پولي نداشت. والدينش فقط گفتند «پول نداريم» و بدون توضيح، فرصت آموزش بودجهبندي را از دست دادند.
2. پول توجيبي زياد در سن کم، توقعات غيرواقعي ايجاد ميکند
دادن مبلغ بالا به کودکان خردسال، آنها را به ولخرجي و بيتوجهي به ارزش پول عادت ميدهد.
تام از هفتسالگي هفتهاي 20 دلار ميگرفت. بيشتر آن را صرف اسباببازيهايي کرد که بعداً حتي به آنها نگاه هم نکرد. چون هيچوقت پسانداز را ياد نگرفت، در نوجواني توقع هديههاي گرانقيمت داشت. حالا که بزرگ شده، هنوز از مادرش پول ميخواهد و نميتواند بهتنهايي دخلوخرجش را مديريت کند.
3. نبود تشويق به پسانداز، تمرکز کودک را بر خرج کردن ميگذارد
اگر پسانداز از ابتدا به کودک آموزش داده نشود، او نميآموزد براي رسيدن به خواستههايش برنامهريزي کند.
جيک هر هفته پول توجيبي ميگرفت اما هيچوقت از او خواسته نشد مقداري از آن را ذخيره کند. وقتي دلش يک بازي جديد خواست، بهجاي اينکه صبر کند و پول جمع کند، از والدينش خواهش کرد برايش بخرند. حالا که نوجوان است، هنوز براي رسيدن به خواستههايش متکي به ديگران است.
4. پاداش دادن براي رفتار خوب با پول، ارزش واقعي اخلاق را زير سؤال ميبرد
پول دادن براي انجام کار خوب، ميتواند باعث شود کودک انتظار داشته باشد هر کار مثبتي حتماً پاداش مالي داشته باشد.
وقتي لئو 7 ساله بود، بابت رفتار خوبش هفتهاي 20 دلار ميگرفت. اين موضوع اوايل کار جواب ميداد، اما خيلي زود برايش اين انتظار ايجاد شد که براي هر کار خوب يا وظيفهاي پول بگيرد. درنتيجه لئو در 13 سالگي از اينکه هديههاي گران دريافت نميکرد ناراحت ميشد.
5. کنترل کامل بر خرج کردن کودک، مانع يادگيري ميشود
وقتي والدين تمام تصميمات مالي کودک را خودشان ميگيرند، کودک نميآموزد که با پيامدهاي اشتباهات مالي روبهرو شود.
ميا اجازه نداشت هيچ چيزي بخرد مگر اينکه پدرش تأييد کند. در نتيجه اصلاً وارد تصميمگيريهاي مالي نشد. وقتي بزرگ شد، از تصميمگيري مالي ميترسيد.
6. با رشد کودک، روشتان را تغيير نميدهيد
پول توجيبي بايد متناسب با سن، نياز و مسئوليتهاي کودک تغيير کند.
تام در 6 سالگي هفتهاي 2 دلار ميگرفت که کافي بود. اما در 13 سالگي هم همان مقدار را ميگرفت، درحاليکه بايد خرج ناهار و رفتوآمدش را هم ميداد. اين باعث شد احساس بيارزشي و گيجي نسبت به مسئوليت مالي پيدا کند.
7. آموزش سخاوت را فراموش ميکنيد
اگر به کودک نياموزيد کمک کردن به ديگران مهم است، ممکن است نسبت به مشارکت اجتماعي بيتفاوت شود.
ليلا هيچوقت درباره بخشش يا کمک مالي چيزي نشنيده بود. وقتي مدرسهاش يک برنامه خيريه برگزار کرد، گفت: «چرا بايد پولمو به کس ديگهاي بدم؟» درنتيجه والدينش متوجه شدند که فرصت مهمي را براي آموزش همدلي از دست دادهاند.
8. انتخاب محل خرج پول را ناديده ميگيريد
آموزش خرج کردن فقط به مقدار يا پسانداز محدود نميشود. بايد به کودک ياد داد که چطور انتخابهاي درست داشته باشد.
ادوارد با پول توجيبياش مرتب بطريهاي پلاستيکي ارزان يا قوطيهاي نوشيدني ميخريد. والدينش فقط از ارزاني خريدها خوشحال بودند و هيچوقت درباره کيفيت يا اثرات زيستمحيطي با او صحبت نکردند.
9. جاي خاليتان را با پول پر ميکنيد
دادن پول بهجاي وقت گذراندن با کودک، رابطهاي ناسالم
ميسازد.
پدر آوا هر وقت نميتوانست براي تماشاي بازي فوتبال دخترش برود، به او پول توجيبي بيشتري ميداد. آوا ياد گرفت پول يعني عشق يا توجه و بعدها در برقراري روابط عاطفي سالم دچار مشکل شد.
10. اضطراب ماليتان را به کودک منتقل ميکنيد
ترس يا احساس گناه مالي والدين، گاهي ناخواسته به کودک منتقل ميشود.
مادر جردن هميشه وقتي پسرش ميخواست با پول توجيبياش چيزي بخرد، به او ميگفت: «پول که از درخت درنمياد!» حتي اگر خودش آن پول را پسانداز کرده بود. با گذر زمان، جردن اگر کوچکترين خرجي ميکرد دچار احساس گناه ميشد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.