اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

دو اتفاق اخير نشان داد؛

وزارت ورزش زير سايه سنگين فدراسيون‌ها

ورزش ايران روزهاي پريشان حال و پُرتشويشي را سپري مي‌کند و اين فقط به خاطر مشکلات داخلي فدراسيون‌ها، بلاتکليف بودن مديريت برخي از آنها، ناکافي بودن اعتبارات‌شان، دغدغه نتيجه گيري در مسابقات، استرس ورود نهادهاي بين المللي نيست.

وزارت ورزش زير سايه سنگين فدراسيون‌ها

نقابهايي که از صورت برداشته شده است

 

روزگاري وزارت ورزش مانند ديگر وزارتخانهها - اگرچه ظاهري- محل حکميت براي داخليها و تنش هايشان به حساب ميآمد و هر بزرگ و کوچکي که دستي به آتش ورزش داشت، ميتوانست به منظور احقاق حق خود يا طرح هر مسئله ديگري، شکايت و پرونده به اين وزارتخانه ببرد و آن را در راهروهايش پيگيري کند و طبيعتاً در آخر هم حرف، حرف وزارت ميشد و مديران تصميم گيرنده اش حتي به بهاي سنگين، پذيرش حرف زور، رأي يک طرفه و.... اما به هر حال وزارت ورزش و تصميمش ميشد ملاک عمل.

اين موضوع طي سالهاي گذشته در مراودات ميان وزارت ورزش و کميته ملي المپيک هم بارها و بارها ديده شد و اينکه نتيجه اين تعاملات ملاک تصميم گيري براي خيلي از موضوعات مهم قرار گرفت. حتي در مواردي که خودِ کميته ملي المپيک مسئول و مجري به حساب ميآمد مبناي تصميم گيري هايش را وزارت ورزش قرار ميداد و تعامل با وزير و معاونانش مانند آنچه در رابطه با کاروان المپيک توکيو و مباحث فرهنگي و پوشش مرتبط با اعضاي اين کاروان رقم خورد و اتفاقاً نتايج خوشايندي هم نداشت اما ارجحيت داده شد به ناديده گرفتن وزارت و جايگاه بزرگتري که در خانواده ورزش دارد.

امروز اما کار به جايي رسيده که در مواجه با وزارت ورزش و موضع و موقعيت تعيين کنندهاي که بايد داشته باشد، نقابهاي چندساله از صورت برداشته شده، حرمت و حرف شنوي ها کنار گذاشته شده و اختلافهايي که تا ديروز زير سبيلي رد ميشد دست مايهاي شده براي موضع گيري، خودمختاري، حرکت موازي، قد علم کردن و در کل تفسير به نفع موضوعات و جرياناتِ مقابل وزارت ورزش.

 

سرپوش و توجيهي که ديگر کارآيي ندارد

 

اتفاقاتي که طي سه هفته گذشته در ساختار ورزش رقم خورد مهر تأييدي است بر اين واقعيت که از شيريني و وجاهت وزارت ورزش و عوامل داخلي اين وزاتخانه عريض و طويل کاسته شده و کساني که تا ديروز در اطراف اين وزارتخانه و همسو با آن بودند حالا روبرويش قرار گرفته اند آن هم از موضع قدرت و با چهره حق به جانب.

اگر غير از اين بود کميته ملي المپيک با وجود اطلاع از موضع وزارت ورزش نسبت به انتخابات فدراسيون سوارکاري، اعضاي مجمع اين فدراسيون را به ساختمان خود راه نميداد تا انتخاباتشان را در روزي که خلاف ميل و نظر وزارت ورزش بود، برگزار کنند و اينگونه حرف خود را به کرسي بنشانند. اصلاً اگر غير از اين است چرا بايد بر تشکيل مجمع فدراسيون سوارکاري با وجود اعلام و تاکيد وزارت ورزش مبني بر تعويق زمان انتخابات، پافشاري شود و در نهايت هم انتخابات در روز دلخواه خود مجمع انجام شود و تاييديه اش هم از نهادي غير از وزارت ورزش گرفته شود؟!

البته اساسنامه فدراسيونهاي ورزشي و سوق دادن مسئوليتهاي انتخاباتي از سمت وزارت ورزش به فدراسيونها، توجيهي بود برقرار گرفتن فدراسيون سوارکاري رو در روي وزارت ورزش اگرچه تا پيش از اين و در موارد مشابه بازهم تصميم يکباره مسئولان وزارت ورزش ملاک عمل قرار گرفت و به همين دليل انتخابات فدراسيونهايي مانند تيروکمان (يک بار) و بسکتبال (سه بار) جابه جا شد.

به هر حال اساسنامه و اختياراتي که براي فدراسيونها قائل شده سرپوشي شد بر قرار گرفتن اعضاي خانواده سوارکاري و حمايت کنندگان شأن مقابل وزارت ورزش اما مجمع فدراسيون کشتي و حواشي که به جا گذاشت مهر تأييدي زد بر اينکه اساسنامه بهانه است، واقعيت اين است که شأن و جايگاه وزارت ورزش به عنوان متولي ورزش در کشور نسبت به هميشه تقليل پيدا کرده و به همين دليل فدراسيونها و عوامل مرتبط با آنها که زير مجموع وزارت ورزش به حساب مي آيند به خود اجازه ميدهند که رو در روي وزارتخانهاي قرار بگيرند که متصدي آن يکي از وزاري دولت است.

 

تقليل جايگاه وزارت ورزش و رفتن زير سايه فدراسيونها

 

اتفاقات مربوط به سوارکاري و کشتي را تاريخ ورزش کشور به خود نديده است. در طول يک دههاي که از عمر وزارت ورزش ميگذرد و طي چهار دههاي که سازمان تربيت بدني متولي ورزش کشور بود، برگزاري انتخابات همواره کش و قوس داشت و بيشتر مواقع هم مهندسي شده به سرانجام رسيد اما هيچ يک بدون اذن وزارت يا سازمان برگزار نشد. در مجامع هم خيلي از موضوعات حتي در زمينه مالي محلي اختلاف و مجادله ميشد اما هيچ وقت به ترک محل توسط معاون وزير و رئيس مجمع منجر نشد.

به لطف خيلي از بدعت گذاري ها و تصميمات اشتباه اما امروز ورزش، بداخلاقيها و بي حرمتيهايي را شاهد است که شايد هم به حق باشند اما نشان دهنده عمق فاجعه هستند، فاجعهاي که وزارت ورزش را زير سايه فدراسيونها برده و باعث شده از زمين به آسمان ببارد. شايد چانههاي کم وزني که در دولت جديد براي ساختار وزارت ورزش گرفته شد حالا بعد از چندماه تبعات خود را نشان ميدهد و گرنه چه پشت پردهاي ميتواند جسارت و قدرت فدراسيونها براي مقابله با وزارت ورزش را عيان کند؟ آنها زماني بله قربان گوي مديران اين وزارتخانه بودند و اصلاً فرصتي پيدا نميکردند که روي حرفشان حرف بزنند اما حالا بدون توجه به شأن و جايگاه وزارت ورزش، وزير و معاونان و مديرانش کار خود را پيش ميبرند و حرف شأن را ميزنند.

هيچ خردهاي به فدراسيونها و تلاش، عمل و صحبتي که براي احقاق حق شأن دارند، وارد نيست. اصلاً عملکرد منفعل آنها و اينکه چشم و گوش بسته از بالادستي خود حرف شنوي داشته باشند هم جاي نگراني دارد اما نگراني بزرگتر امروز خود را نشان داده که مرتبه و منزلت وزارت ورزش نه تنها شبيه قبل نيست بلکه در اين حد هم حفظ نشده که فدراسيون اختلاف خود با آن را در جلسات داخلي مطرح کنند نه در قالب جنگ علني، قطعاً اين جابه جايي در موقعيت وزارت ورزش و فدراسيونها تبعات سنگيني براي ورزش و قهرمانان دارد.

 

منبع: مهر

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.