توجه به مقوله کتاب و کتابخواني يکي از موضوعاتي است که همواره به اشکال مختلف مورد تأکيد و توجه رهبر انقلاب بوده است. اين تأکيد و توجه گاه در بيانات ايشان در ديدار با آحاد مختلف مردم و اشاره به کتابهاي مختلف بوده، گاه با مرقوم کردن يادداشتي بر يک کتاب مهم و اثرگذار خود را به نمايش گذاشته و گاه با بازديد از نمايشگاه کتاب تهران و سرزدن به غرفهها و ناشران مختلف و تبادل اطلاعات با آنان صورت گرفته است.
ايشان همواره در اين بازديدها بياناتي راقي و راهگشا پيرامون مسئله کتاب داشته و مسائل اين حوزه را با نگاهي چند وجهي مورد توجه قرار دادهاند.
به همين مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در گفتگو با جناب آقاي عليرضا مختارپور، رئيس سازمان اسناد و کتابخانه ملي، ابعاد مختلف نگاه رهبر انقلاب به حوزه کتاب را مورد بررسي قرار داده است.
در صحبت از رابطه رهبر انقلاب با موضوع کتاب و کتابخواني، يکي از موضوعات مهمي که به ذهن متبادر مي شود تقريظهايي است که ايشان بر کتب مختلف نوشته و آنها را مورد توجه قرار دادهاند. اين تقريظها چه در مرحله انتخاب کتاب چه در مرحله نگارش و چه در انتشار عمومي چه سازوکاري دارند و چگونه نوشته و منتشر ميشوند؟
بسم اللّه الرحمن الرحيم در پاسخ به اين سؤال چند نکته را بايد توجه کرد. تقريظ به معني اعمش از يادداشت نوشتن، حاشيه نوشتن، نظر نوشتن که يک سنت قديمي است. در مورد حضرت آقا به تصريح خود ايشان مربوط به دوران جواني ايشان ميشود. ايشان چندين بار تصريح کردند که من از جواني کتابهايي که ميخواندم گاهي اوقات در بعضي صفحات در ابتدا يا در انتهايش نظر خودم را مينوشتم. بنابراين يک امر ثابت است که مربوط به قبل از پيروزي انقلاب ميشود. محدود به کتابهاي خاص هم نبوده. بنده اين سعادت را داشتم که حدود صد يادداشت ايشان را درباره حدود صد کتاب ديدهام. درميان اين کتابها هم کتاب عربي بوده، هم فقهي هم داستان هم ترجمه هم فلسفه هم اقتصاد، شعر، رمانهاي مختلف و کتابهاي سياسي. اين نوشتهها انواع مختلفي هم داشته است. بعضيهايش شبيه همين يادداشتهايي بود که ابتداي کتابها مينويسند، بعضيهايش انتهاي کتاب بود، بعضي در حاشيهي صفحات بود. مثلا در حاشيهي صفحات نکاتي را در تأييد، نقد يا توضيح مطالب نوشته بودند. گاهي اوقات گفته بودند اين نکتهاي که ذکر شده صحيح به نظر نميرسد. گاهي اوقات تأييد کرده بودند، گاهي اوقات يک نکتهاي را اضافه کرده بودند. پس اين موضوع از قبل از انقلاب بوده.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم اولين يادداشتهايي که از ايشان ميبينيم مربوط به زماني است که حوزهي هنري در دههي اول انقلاب کتب دفاع مقدس چاپ ميکرده. اينها را ميفرستادند براي ايشان، ايشان در ابتدا، در انتها و گاهي در بين صفحات يادداشتهايي مينوشتند و به حوزهي هنري برميگرداندند. اينها توسط حوزهي هنري در قالب يک کتاب منتشر شده است. البته حضرت آقا اينها براي انتشار ننوشتهاند و يکي دو بار هم اين موضوع را گفتهاند. اين يادداشتها شامل تشويق و تأييد بوده، يکي دو مورد هم نقدهاي بسيار جدي است. مثلاً در يک مورد که من اسم نميبرم نوشتهاند که نويسنده تخيّل خودش را به کار برده و اين قضاوت ناصحيح خودش است و موضوع را درست درک نکرده. بعضي جاها غلط گرفته و گفتهاند اصلاً اين قضيه اينطور نبوده. بعضي جاها واقعاً تأييد کردهاند. يعني انگار که دارند محترمانه به نويسنده نقد ميکنند که مثلا اينجايي که شما اين را نوشتهايد، اين غلط است و اينجور نبوده و آن شکلي بوده.
بعد از پايان جنگ چه اتفاقي افتاد؟
اولاً جريان ضدّ جنگ آرام آرام در تاريخ و ادبيات شروع به فعاليت کرد. من اسم نميآورم اما کتابهايي نوشته شد در نقد دفاع مقدس و خسارتهاي جنگ و اينکه اين قضيه اشتباه بود. در دوران سازندگي و دوران بعدش هم فضا برگشت. اينجا دوران جديدي بود. آقا هم حمايت قبليشان را ادامه دادند هم اينکه احساس کردند که دشمن ميخواهد دفاع مقدس و فعاليت رزمندگان را از ياد ببرد. همان چيزي که حضرت امام در پيام بعد از قطعنامه به آن اشاره کرده بودند. حضرت آقا به آن فعاليت جديد يک فعاليت جديدي را افزودند. تقريباً از نيمهي دوم سال 90 ايشان در مورد بعضي از کتابها اشارهي مستقيم کردند. يعني اين طور نبوده که کسي به ايشان پيشنهاد بدهد. من يادم نميرود که پيام رسيد آقا در مورد کتاب نورالدين پسر ايران چيزي نوشتهاند. اين کتاب سه سال قبل چاپ شده و هنوز به شمارگان مناسبي هم نرسيده بود. شخص آقا توجه دادند که براي اين کتاب نشست برگزار و تقريظ هم به خانواده داده شود.
آن جلسه در يکي از اتاقهاي مؤسسهي حفظ و نشر با حدود شش هفت نفر برگزار شد که خود آقاي نورالدين و همسرشان هم آمدند. يعني پنج شش نفر بيشتر نبودند. بعد هم خدمت آقا رسيدند و نمازي خوانده شد. بعد از اين باز به اشارهي ايشان تقريظ کتاب پايي که جا ماند آمد و يکي دو تا کتاب ديگر آمد. باز به اشارهي ايشان اين جلسه و مراسم وسعت پيدا کرد. حالا ممکن است کساني در اين بين پيشنهادهايي هم کرده باشند اما به هر حال ايشان اجازه دادند که اين کار در جمع بزرگتري صورت بگيرد و اين فعاليتها شروع شد.
نمونه ديگر اينکه ما در آبان ماه سال 95 که ديدارهاي پنجشنبهاي شروع شد خدمت ايشان رسيديم. ايشان شهيد علي خوش لفظ را اولين بار در آن جلسه ديدند و گفتند دارم کتاب شما را ميخوانم. در همان جلسه هم بود که آقاي حميد حسام کتاب وقتي مهتاب گم شد را به آقا دادند. يک کتاب هم مربوط به همسر شهيد چيتسازيان بود که نويسندهاش آن را تقديم کرد. خب اينها بود. خود حضرت آقا معتقدند که جريان دفاع مقدس بايد تقويت بشود براي اينکه در معرض چند خطر است:
1- خطر دشمن خارجي که سعي ميکند اين را از ياد و غفلت ما ببرد و اين نقطهي سفيد روشن پرافتخار را تبديل به يک نقطهي ضعف تاريک فراموش شدني کند.
2- عدم توجه نويسندگان داخلي، نشر داخلي به اين موضوع و رفتن سراغ موضوعات ديگري و سراغ ترجمههاي آن چناني رفتن، سراغ کتابهاي ديگري در سبک زندگي مغاير رفتن. از آن طرف نياز جامعهي ما براي حفظ انقلاب و حفظ نظام براي اينکه تجربهي نسل اول و دوم انقلاب به نسلهاي بعدي منتقل بشود. در بيانيهي گام دوم هم اشاره شده نسل جديدي که روي کار ميآيد که نه زمان دوران قبل از انقلاب را ديده، نه دوران حضرت امام را ديده حالا ديگر دفاع مقدس را هم نديده. يعني نسلي که الان دارد ميآيد روي کار تحصيل ميکند، دانشگاه را به دست ميگيرد، مدارس را به دست ميگيرد، مديريت کشور را به دست ميگيرد اينها هيچ کدام از اينها را نديدند. خب وقتي اين جريان هست معلوم است که ايشان به عنوان رهبري که وظيفهي هدايت انقلاب اسلامي را به عهده دارد، حفاظت از دستاوردهاي انقلاب و دفاع مقدس را به عهده دارد حساس باشند، تذکر بدهند هشدار بدهند و کتابهايي را در اين فضا معرفي بکنند. براي همين هم در اين حدود شصت و خردهاي تقريظي که از سال 90 به بعد و البته در آن قبليهاي حوزه هنري هم هست غلبه با دفاع مقدس است.
و اين موضوع کاملا هدفمند و عامدانه هست.
بله. عامدانه و کاملاً با نظر ايشان است و اصلا خودشان هم نظر ميدهند.
در مورد کتابهايي که به دست ايشان ميرسد هم توضيح دهيد.
ورودي کتاب براي ايشان هم خودشان باز تصريح کردهاند که افراد مختلف برايشان کتاب ميفرستند از نويسنده و ناشر و امثالهم. شما ديدهايد مثلا در ديدار شعرا بعضي از شاعران کتابهايي که ميآورند فقط شعر نيست کتابهاي ديگر را هم ميآورند. ناشرها و افراد مختلف هم ميفرستند. ايشان در همان ديدار شهيد خوش لفظ تصريح کرده و گفتند کتابهاي مختلفي برايم ميرسد. بعضي از اين کتابها را يا دارم يا خواندهام يا نيازي نيست (حالا اينها تعابير من است) اينها را رد ميکنم برود يا هديه ميدهم يا به کتابخانهي خودشان ميفرستند. در ادامه گفتند کتابهايي که احتمال خواندنشان را ميدهم در يک قفسه ميچينم و گاهي اوقات ميروم از بين اينها تصادفي يک را انتخاب ميکنم. به آقاي خوش لفظ گفتند کتاب شما اين جوري انتخاب شده. ميخواهم بگويم اصلاً اين فرايند يک فرايند هدايت شده يا مديريت شده نيست. اصلاً اين حرفها نيست. البته اين به اين معنا نيست که ايشان الان تنها کتابهايي که ميخواندند يا تقريظ مينويسند فقط همين کتابهاست. ابدا اين جوري نيست. شما حتماً مطلع هستيد غير از اين تقريظهايي که نوشته و منتشر ميشود، کتابهاي ديگري هم هست که ايشان ميخوانند و مثلا ميگويند تلفني از اين نويسنده تشکر شود. همين يکي دو سال پيش از يک ترجمهي قرآني تشکر و تقدير کردند و گفتند که با مترجم تماس گرفته و از اين ترجمه تقدير بشود. بعضيها را پيام تلفني ميدهند. گاهي اوقات چيزي مينويسند و ميگويند اين را براي نويسنده بخوانيد. يعني انواع اين شکلها هست. مثلاً يکي از کتابهايي که آقا تعريف کردند کتاب دا است. آقا راجع به دا اصلاً چيزي ننوشتند. صرفا در دو سه ديدار گفتند. کتاب خاکهاي نرم کوشک شهيد برونسي را در صحبتها گفتند. يعني انواع گفتگوها هست. انواع حمايتها و تشويقها هست. گاهي اوقات هم مينويسند و ميگويند خوب است که براي اين کتاب مراسمي گرفته و به جامعه ارائه شود. اين کار براي اين انجام ميشود که جامعه چند هدف بگيرد و فراموش نکند و درس بگيرد. ترويج و حفظ موضوع باشد. مثلاً کتابهايي که سال گذشته رونمايي شد مربوط به مساله مسجد بود. معلوم است اهداف مهمتري در کار است وراي اين بحثهايي که بعضي فکر ميکنند مثلا از ناشري حمايت شود. اصلاً به نظر من هدف ترويج کتاب و کتاب خواني و گسترش آن است.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.