اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

امامزاده‌اي که زيارتش مانند زيارت سيدالشهدا (ع) است

- بخش سوم

فضيلت زيارت امام حسين عليه السّلام

امامزاده‌اي که زيارتش مانند زيارت سيدالشهدا (ع) است

الف ـ فضيلت زيارت امام حسين عليه السّلام

دراحاديث اهل بيت «عليهم السّلام»، فضايل، آثار و برکات فراواني براي زيارت امام حسين عليه السّلام بيان شده است، مانند : آمرزيده شدن گناهان، دعاي فرشتگان، دعاي اهل بيت «عليهم السّلام» طولاني شدن عمر، افزوده شدن روزي، زدوده شدن اندوه، شادي دل، تبديل شدن بدي ها به خوبي ها، تبديل شدن شقاوت به سعادت، و برخورداري از حقّ شفاعت.

همچنين در شماري از احاديث، فضيلت زيارت امام حسين عليه السّلام بيشتر از حج و حتّي طبق برخي از احاديث، ثواب آن، بيش از هزار حج و هزار عمره است. [33]

 

ب ـ مقصود از برابري زيارت عبدالعظيم با زيارت سيّد الشهدا عليه السّلام

مسئله اين است که براساس حديثِ ياد شده، آيا زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به طور مطلق مي تواند جايگزين زيارت امام حسين عليه السّلام شود و يا در شرايط خاصّي، از چنين فضليتي برخوردار است؟ در يک جمله، آيا برابري زيارت عبدالعظيم عليه السّلام و زيارت امام حسين عليه السّلام مطلق است و يا مقيّد؟

بي ترديد، مقصود امام هادي عليه السّلام در حديث ياد شده، اين نيست که از فضايل زيارت امام حسين عليه السّلام بکاهد و يا در بيان فضيلت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام مبالغه نمايد.

بنابراين، در پاسخ به سؤالي که مطرح شد، مي توان گفت : برابري فضيلت زيارت عبدالعظيم عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام مقيّد است به فضاي سياسي ويژه اي که پيروان اهل بيت «عليهم السّلام» درآن مقطع تاريخي درآن زندگي مي کردند، در زماني که اختناق شديدي جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشيّع در دوران زمامداري افرادي مانند : متوکّل، مُعتـّز و معتمد عبّاسي، سخت ترين دوران هاي تاريخيِ خود را سپري مي کرد.

در چنين شرايطي، امام هادي عليه السّلام به منظور پيشگيري از خطرهايي که از طرف حکومت هاي وقت، شيعيان را تهديد مي کرد، فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم را با زيارت امام حسين عليه السّلام برابر دانسته است. به تعبيري روشن تر، زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام براي کساني که آمادگي خطر پذيري براي زيارت امام حسين عليه السّلام را داشته باشتند، پاداشي معادل زيارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظيم عليه السّلام شعبه اي از حرم سيّد الشهدا عليه السّلام است. و اين خود، فضيلتي بزرگ و حاکي از جايگاه بلند عبدالعظيم در نزد اهل بيت «عليهم السّلام» است. و اين خود، فضيلتي بزرگ و حاکي از جايگاه بلند عبدالعظيم در نزد اهل بيت «عليهم السّلام» و عظمت معنوي ايشان است.

 

ج ـ حکمت برابري زيارت عبدالعظيم عليه السّلام با زيارت سيّدالشهدا

برابري فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم با زيارت سالار شهيدان ـ هرچند در شرايط ويژه ـ، بي ترديد بدون حکمت نيست. شايد نتوان به حکمت آن پي برد؛ ليکن راز و رمز اين فضيلت بزرگ را بايد در شخصيت علمي، عملي و جهادي آن بزرگوار، جستجو کرد.

درميان امام زادگان، شخصيت هاي بزرگي وجود دارند؛ اما درباره هيچ يک از آنها نقل نشده و حدّاقل به ما نرسيده که زيارتش با زيارت سيّدالشهدا برابري کند.

بنابراين، حضرت عبدالعظيم عليه السّلام بايد از خصوصيات و مقامي برخوردار باشد که از مرقد مطهّرش نور حرم حسيني ساطع گردد و شميم دل انگيز سيّدالشهدا از آن استشمام شود.

گفتني است که احاديث ديگري نيز در فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نقل شده اند، مانند آنچه از شهيد ثاني در تعليقه خلاصة الاقول علامه حلّي از امام رضا عليه السّلام نقل شده که فرمود :

هر کس قبر عبدالعظيم را زيارت کند، بر خدا لازم مي شود که که او را داخل بهشت کند. [34]

و در حديث ديگري از آن امام آمده که فرمود :

هرکس نمي تواند مرا زيارت کند، برادرم عبدالعظيم حسني را در ري زيارت کند [35].

ليکن اين احاديث، علاوه بر ارسال و ضعف سند، از نظر تاريخي نيز مورد خدشه اند؛ زيرا حضرت عبدالعظيم عليه السّلام سال ها پس از شهادت امام رضا عليه السّلام زنده بوده است، مگر اين که بگوييم از اخبار غيبيه امام رضا عليه السّلام هستند.

 

هفت- روايات حضرت عبدالعظيم عليه السّلام

بخش قابل توجّهي از کتاب هايي که در شرح حال حضرت عبدالعظيم عليه السّلام تأليف شده اند، به رواياتي اختصاص يافته که در سلسه سند آنها قرار گرفته است، مانند :

کتاب جنّات النعيم، [36] شصت روايت؛ روح و ريحان، [37] 57 روايت؛ التذکرة العظيمية، [38] چهل روايت؛ عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده [39]، 78 روايت؛ مسند حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام - که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به چاپ رسيده -، يکصد و بيست روايت. [40]

ليکن بايد توجه داشت که آنچه بدان اشارت رفت، همه روايات حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نيستند. صاحب بن عباد، ايشان را «کثيرالحديث و الرواية» توصيف کرده و در رساله کوتاه خود، ايشان را چنين توصيف نموده :

ذو ورع و دين، عابد معروف بالامانة و صدق اللهجة، عالم بامور الدين، قائل بالتوحيد و العدل، کثير الحديث و الرواية. [41]

[عبدالعظيم، ] شخصي پرهيزگار و ديندار بود. اهل عبادت بود و به امانتداري و راستگويي شهرت داشت. به امور ديني دانا بود. توحيد و عدل را باور داشت و بسيار حديث و روايت [از اهل بيت عليه السّلام] نقل مي کرد.

همانگونه که پيش از اين اشاره شد، کتاب خطب اميرالمؤمنين و کتاب يوم و ليلة از جمله مصنّفات ايشان است، و بر اين اساس بايد گفت : بسياري از روايات حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به دلايل مختلف به ما نرسيده اند.

 

هشت- مهاجرت به ري

جزئيات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به شهرري، مشخص نيست؛ ليکن مي توان گفت که سابقه مبارزاتي خاندان آن بزرگوار از يک سو، و شخصيت علمي و جهادي و ارتباط بسيار نزديک حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با اهل بيت عليه السّلام از سوي ديگر، موجب شدند که ايشان در سال هاي پاياني زندگي، تحت تعقيب حکومت وقت، قرار گيرد. از اين رو، براي ادامه فعّاليت ها و چه بسا با اشاره امام هادي عليه السّلام، زندگي مخفي را انتخاب کرد، و با لباس پيک و به صورت مسافري ناشناس، وطن اصلي خود را ترک کرد و شهرهاي مختلفي را پشت سر گذاشت تا آن که در شهرري در مکاني به نام «سربان» [42] رحل اقامت افکند و در خانه يکي از پيروان اهل بيت عليه السّلام در محلّه اي - که «سکّة الموالي» ناميده مي شد -، سکونت يافت. روزها روزه بود و شب ها به عبادت مي پرداخت و گاه به صورت مخفيانه از خانه اي که در آن ساکن بود، خارج مي شد و به زيارت قبري که هم اکنون در مقابل مزار او قرار دارد، مي رفت و مي فرمود : اين، قبر مردي از فرزندان موسي بن جعفر عليه السّلام است.

معلوم نيست که حضرت عبدالعظيم عليه السّلام چند سال در شهرري سکونت داشته است. مسلّم، اين است که ايشان به قدري در اين شهر بوده که بيشتر شيعيان ري، به تدريج با ايشان آشنا شده بودند [43]، و با در نظر گرفتن اين که ايشان به شدّت تحت تعقيب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّت ها طول مي کشيد، مي توان گفت : احتمالاً ايشان چند سال از سال هاي پاياني عمر خود را در ري گذرانده است. همچنين رفت و آمد بيشتر با وي، حاکي از فعّاليت هاي فرهنگي و سياسي اوست.

 

نه- سبب وفات

بر پايه گزارش نجاشي و صاحب بن عبّاد، حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در اثر بيماري و به مرگ طبيعي از دنيا رفته است. [44] هنگامي که بدن شريفش را براي غسل دادن برهنه کردند، در جيب ايشان ورقه اي يافت شد که در آن، نسب ايشان تا اميرمؤمنان عليه السّلام نوشته شده بود. [45]

ليکن در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظيم عليه السّلام آمده :

و قتل بالري و مشهده بها معروف و مشهور. [46]

حضرت عبدالعظيم] در ري کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است.

همچنين در کتاب المنتخب طريحي آمده :

قيل : و ممن دفن حيا من الطالبين عبدالعظيم الحسني بالري. [47]

گفته شده از جمله کساني که از خاندان علي بن ابي طالب زنده به گور شده، عبدالعظيم حسني در ري است.

در گزارش ديگري به کتاب مشجّرات ابن معيه، نسبت داده شده که ايشان را با زهر، به شهادت رسانده اند. [48]

درباره گزارش هاي ياد شده، چند نکته قابل توجّه است :

1. گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشي، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجري است. بنابراين در تعارض با گزارش هاي متأخّر، بر آنها تقدم دارد.

2. گزارش هاي ياد شده نشان مي دهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجري، موضوع شهادت حضرت عبدالعظيم مطرح نبوده است، وگرنه در اين گزارش ها به آن اشاره مي شد.

3. در صورتي که بتوانيم بر گزارش کتاب الشجره المبارکه اعتماد کنيم، جمع ميان اين گزارش و گزارش مشجرات ابن معيّه و نيز گزارش منابع معتبر ياد شده، اين است که ايشان در اثر مسموم شدن، بيمار شده و به شهادت رسيده است.

4. با عنايت به پيشينه خانوادگي حضرت عبدالعظيم عليه السّلام و قيام علويان در طبرستان، در صورتي که زمامداران فاسد بني عبّاس از مخفيگاه ايشان در ري آگاه مي شدند، قطعاً ايشان را به شهادت مي رساندند، و بعيد نيست در اثر کثرت رفت و آمد با ايشان در مدّت حضورشان در ري، به اين موضوع پي برده باشند.

5. تشبيه زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به زيارت امام حسين عليه السّلام مي تواند قرينه اي بر شهادت ايشان باشد.

بنابراين، هر چند دليل قاطعي بر شهادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در دست نيست، ليکن دليل محکمي بر نفي شهادت ايشان نيز وجود ندارد؛ بلکه با توجّه به نکته سوم، چهارم وپنجم، پذيرفتن اصل شهادت بعيد نيست

ده- مدفن حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با اشاره پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم

بر پايه گزارش صاحب بن عبّاد ( 326-385 ق) [49]، شب وفات حضرت عبدالعظيم عليه السّلام يکي از شيعيان ري در عالم رؤيا، پيامبر خدا صلّي الله عليه وآله و سلّم را ديد که به او فرمود : «مردي از فرزندان مرا فردا از سکة الموالي مي آورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب، در کنار درخت سيب، دفن خواهند کرد» . آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت : اين درخت و مکانش را براي چه مي خواهي؟ او جريان رؤياي خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت : من هم چنين خوابي ديده ام و بدين جهت، محل اين درخت و همه اين باغ را وقف سادات و شيعيان کرده ام که اموات خود را در آن دفن کنند. [50]

بنابراين گزارش، با عنايت به اين که باغ هاي آن دوران، معمولاً بسيار بزرگ بوده، مي توان حدس زد که تا شعاع قابل توجّهي در اطراف مرقد مطهّر حضرت عبدالعظيم عليه السّلام وقف دفن سادات و پيروان اهل بيت عليه السّلام بوده است.

پي نوشت:

[33] . براي آشنايي با متن احاديثي که بدانها اشاره شد، ر. ک : دانش نامه امام حسين عليه السّلام : ج11 (فصل سوم و چهارم از بخش سيزدهم) و براي توضيحات لازم، ر. ک : همان : ج 11ص101-111 (پژوهش در باره ارزش زيارت امام حسين عليه السّلام)

[34] حاشية الشهيد الثاني علي خلاصة الأقوال :ص 191 ح 289، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام : ج 3 ص 42 (مقاله «زيارت حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام»، رضا استادي)

[35] مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام : ج 3 ص 43 (مقاله «زيارت حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام، رضا استادي)

[36] نگارش ملّا اسماعيل فدايي کزاري (م 1263 ق)

[37] نگارش ملّا محمّد باقر کجوري (م 1313 ق)

[38] نگارش محمّد ابراهيم کلباسي (م 1362 )

[39] نگارش عزيزالله عطاردي (معاصر)

[40] ر. ک : مسند حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام ص 19

پ[41] شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه رساله هاي خطّي و سنگي : ص 21 (رساله «رسالة في فضل عبدالعظيم عليه السّلام»، صاحب بن عبّاد).

[42] گزارش شده که سربان در آن تاريخ، يکي از زيباترين مناطق تفريحي جهان و شاه راهي بوده که شهرري را به دو قسمت تقسيم مي کرده و در وسط آن، نهري جاري بوده است. در کنار آن نهر، درختان سرسبز در هم پيچيده و در ميان درختان، بازارهايي وجود داشته که اطراف آن را درختان فراگرفته بود (ر. ک : معجم البلدان : ج 3 ص 205 ).

[43] اين مطلب در گزارش نجاشي و صاحب بن عبّاد آمده است.

[44] رجال النجاشي : ج2 ص67 ش651، شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه رساله هاي خطّي و سنگي : ص22(رسالة «رسالة في فضل عبدالعظيم عليه السّلام»، صاحب بن عبّاد).

[45] ر. ک : ص 11

[46] الشجرة المبارکة، فخر رازي (م 606 ق) : ص64 (از منشورات کتاب خانه آية الله مرعشي) . گفتني است که هر چند برخي به استناد ياد نکردن فخر رازي از اين کتاب در سياهه آثارش، در انتساب اين کتاب به وي ترديد کرده اند، ليکن نسخه هاي خطّي کتاب، در انتساب آن به فخر رازي، صراحت دارند و متن آن نيز نشان مي دهد که مؤلّف، دانشمندي کاملاً آگاه به انساب خاندان رسالت بوده است و به همين دليل، نسب شناسان، آن را در شمار منابع معتبر علم انساب ياد مي کنند.

[47] المنتخب، طريحي : ص 7 . گفتني است که بسياري از گزارش هاي اين کتاب، ضعيف و نادرست اند و لذا منفردات آن، قابل اعتماد نيستند.

[48] شناخت نامه حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام و شهرري / مجموعه کتاب ها و رساله ها : ص141(«زندگاني حضرت عبدالعظيم و امام زادگان مجاور»، محمد رازي شريف).

[49] گفتني است که اين گزارش، با اندکي تفاوت در رجال النجاشي (372-450ق) نيز آمده، و متن حاضر، برگرفته از هر دو منبع است.

[50] رجال النجاشي : ج2 ص66-67ش 651؛ شناخت نامه حضرت عبدالعظيم عليه السّلام و شهرري / مجموعه رساله هاي خطّي و سنگي : ص22 (رساله «رسالة في فضل عبدالعظيم عليه السّلام»، صاحب بن عبّاد).

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.